مسئله هستهای ایران / متخصصان هستهای/راکتور هستهای / انرژی هستهای/فناوری هستهای/انرژی اتمی/تکنولوژی هستهای/دانش هستهای/صنعت هستهای
نکتهی دوّمی که جزو تجربهها است: به ظرفیّتهای داخلی اولویّت دادن [است]. این همان چیزی است که ما امسال را اعلام کردیم [سال] تولید ملّی و اشتغال. تولید ملّی؛ یکی از بخشهای مربوط به ظرفیّتها، تولید ملّی است؛ در اینجا تولید صنعتی و کشاورزی مورد نظر است؛ البتّه تولید نرمافزاری و تولید علم و تولید فکر هم حتماً جزو تولید داخلی است و مهم است، لکن چون مسائل اقتصاد در میان بود، مراد ما تولید صنعتی و کشاورزی و مانند اینها است. تولید ملّی، تولید داخلی؛ ظرفیّتهای داخلی باید مورد توجّه قرار بگیرد. به نظر من، ظرفیّت نیروی انسانی جوان ما بسیار ظرفیّت خوبی است. چند روز قبل از این، یک عدّه از جوانهای دانشجو در همین حسینیّه جمع شدند، تعدادیشان آمدند اینجا صحبت کردند. به بعضی از مسئولین محترم گفتم که واقعاً سطح فهم و درک و برداشت و تلقّی اینها از مسائل کشور، سطح بسیار بالا و پیشرفتهای است؛ از اینها باید استفاده بشود؛ این نیروی انسانی پیشرفتهی ما [است]، افرادی که برای پیشرفت کشور و جهش آن به سمت جلو میتوانند نقش ایفا کنند. ما در زمینهی مسائل علمی از این ظرفیّت داخلی خیلی استفاده کردهایم؛ در همین مسئلهی انرژی هستهای، چند سال قبل از این، یک روز آمدند اینجا -در همین حسینیّه- تا یک گزارش نمایشگاهی به ما بدهند؛ غرفههای گوناگونی بود که بنده بازدید میکردم، در همهی این غرفهها تقریباً جوانها -جوانهای کم سن- [بودند] که مسئولین محترم معرّفی میکردند. اینها کسانی بودند که بخشهای مختلف انرژی هستهای را پیش برده بودند و توانسته بودند آن کارهای بزرگ را انجام بدهند و این صنعت را پیش ببرند. [این] خیلی حائز اهمیّت است؛ جوانهای ما یکچنین تواناییهایی دارند.1396/03/22
لینک ثابت
مسئلهی آخری هم که مطرح میکنم مسئلهی آمریکا است. بسیاری از مسائل ما با آمریکا اساساً قابل حل نیست، علّت هم این است که مشکل آمریکا با ما، خود ما هستیم -یعنی خود جمهوری اسلامی- مشکل این است. نه انرژی هستهای مشکل است، نه حقوق بشر مشکل است؛ مشکل آمریکا با نفْس جمهوری اسلامی است. اینکه یک دولتی، یک نظامی، یک حکومتی به وجود بیاید، آنهم در یک جای مهمّی مثل ایران، آنهم در یک سرزمین ثروتمندی مثل ایران، یک حکومتی سرِ کار بیاید که به «آری و نه»ی قدرتی مثل آمریکا اعتنا نداشته باشد و خودش در مسائل «آری و نه» بگوید، این برایشان غیر قابل تحمّل است؛ با این مخالفند، با این معارضند. این معارضه را چهجوری میخواهید حل کنید؟ بنابراین، با آمریکا مشکلات ما حلشدنی نیست؛ اینها با اصل نظام مشکل دارند.1396/03/22
لینک ثابت
راجع به این مسائل انرژی هستهای که در چند سال قبل از این -دو سه سال، سه چهار سال قبل از این- بحث بود، بعضیها میگفتند ما که اینهمه نفت داریم اتّفاقاً آمریکاییها هم همین را گفتند! آمریکاییها هم میگفتند ایران اینهمه نفت دارد، میخواهد چه کار کند انرژی هستهای را؟ بنده گفتم خب ما امروز دست به سیاهوسفید انرژی هستهای نزنیم، پسفردا که نفتمان تمام شد آنوقت [باید] برویم انرژی هستهای را گدایی کنیم از این و آن. خب بله دیگر؛ وقتی آنها داشته باشند، ما نداشته باشیم و احتیاج داشته باشیم، پدر ما را درمیآورند. دیدید سر این بیست درصد چه کردند؟ ما به اورانیوم غنیشدهی بیست درصد احتیاج داشتیم برای این رآکتور تهران -همین رآکتور کوچکی که در تهران هست که داروهای هستهای تولید میکند، برای این ما احتیاج [داشتیم]- [چون] داشت تمام میشد و گفتند چند ماه دیگر تمام میشود؛ یک ژستی گرفتند غربیها، یک قیافهای گرفتند، یک شروطی گذاشتند که واقعاً خفّتآور بود. به نظرم مال حدود سال ۸۹ یا ۹۰ بود. البتّه آخرش به نفع ما تمام شد؛ یعنی جوانهای ما وقتی دیدند که راجع به فروش بیست درصد که بفروشند و پولش را بگیرند، ناز میکردند، وقتی دیدند اینها اینجور دارند اذیّت میکنند، درصدد برآمدند خودشان بیست درصد را تولید کنند. رفتند زحمت کشیدند خودکُشون کردند و بیست درصد را خودشان تولید کردند. زحمت عمده هم تا بیست درصد است؛ یعنی در غنیسازی اورانیوم، از اورانیوم خام تا بیست درصد، راهِ دشوار و راهِ سربالا است؛ از ۲۰ درصد تا ۹۹ درصد، راهِ هموار است؛ یعنی کسی که به بیست درصد رسید، رسیدن به پنجاه درصد و هشتاد درصد و نود درصد برایش آسان است؛ اینکه آنها دستپاچه شدند بهخاطر همین است. خب چشمشان کور؛ میخواستند به ما بفروشند تا ما نرویم دنبال تولیدش. من گفتم که اگر این نفتی که ما داریم، ما نداشتیم [بلکه] آنها داشتند و به نفت احتیاج داشتیم، نفت را به ما بطریبطری میفروختند؛ ما حالا بشکهبشکه و تُن تُن میفروشیم، تُنی اینقدر تُنی اینقدر؛ اینها اگر ما احتیاج به این نفت داشتیم، همین نفت سیاه را به ما بطریبطری میفروختند؛ اینجوری است. آن روزی که ما به انرژی هستهای نیاز پیدا کنیم بهخاطر نبودن نفت یا یک [بُروز] مشکلی در نفت؛ فرض کنید مثلاً قیمت نفت آنقدر ارزان بشود -که الان میبینید دیگر؛ چطور راحت ارزان شد- که به تولیدش و به زحمت هزینهی تولیدش نیرزد، خب آنجا انسان چه کار میکند؟ از نفت چشم میپوشد. خب در یک چنین مواقعی ما احتیاج داریم به انرژی هستهای. از کجا بیاوریم؟ چه کسی به ما بدهد؟ این ممکن است ده سال دیگر، پنج سال دیگر، پانزده سال دیگر پیش بیاید؛ این را باید از حالا به فکر بود. همینجور باید [مدام] فکر کنید؛ یعنی باید نیازسنجی کنید برای آینده و برای امروز، و آنوقت [میشود] علم نافع؛ علمی که برای رفع این نیازها به درد میخورد. این یک نکته است که من لازم دانستم عرض بکنم.1394/08/20
لینک ثابت
حقوق بشر, مسئله هستهای ایران
مكرّر گفتیم كه مسئلهی هستهای بهانه است برای دشمنی؛ مسئلهی هستهای هم اگر یك روزی - حتّی به فرض محال - بر طبق نظر آمریكا حل بشود، باز یك مسئلهی دیگری دنبال آن میآید؛ الان ملاحظه كنید سخنگویان دولت آمریكا بحث حقوق بشر، بحث موشكی، بحث سلاح و مانند اینها را به میان آوردند. من تعجّب میكنم، آمریكاییها خجالت نمیكشند اسم حقوق بشر را میآورند. هركس دیگری در دنیا ادّعا بكند طرفداری از حقوق بشر را، دولتمردان آمریكا دیگر نباید این ادّعا را بكنند، با این همه فضاحتی كه در كارنامهی آنها نسبت به حقوقبشر هست. از صد رقم حركت خلاف حقوق بشر آنها، شاید نود رقم، هشتاد رقم آن را مردم دنیا نمیدانند؛ همان ده بیست رقمی كه میدانند، یك كتاب قطور سیاه است. زندان گوانتانامو را همه میدانند، زندان ابوغُریب عراق را همه میدیدند، شركت «بِلَك واتر» را همه دیدند، حملهی به كاروانهای عروسی افغانها را دیدند، كمك به تروریستهای نامدار كه افتخار میكنند به تروریست بودن خودشان را همه دیدند، عهدشكنیها را دیدند، دروغگوییها را دیدند؛ همهی دنیا اینها را دیده است، باز میگویند حقوق بشر و خجالت هم نمیكشند! واقعاً این مقدار وقاحت در رفتار اینها چیز عجیبی است.1392/11/28
لینک ثابت
خودبرتربینی، خود را دارای جایگاه ویژهای در مجموعهی اولاد آدم، مجموعهی ملّتها، مجموعهی انسانها دانستن، این اُسّاساس و بزرگترین مشكل استكبار است.
نتیجه این میشود كه خصوصیّت و شاخص دیگری برای استكبار به دست میآید و آن حقناپذیری است؛ نه حرف حق را میپذیرند، نه حقّ ملّتها را میپذیرند؛ حقناپذیرِ مطلق. در مباحثات جهانی بسیار اتّفاق میافتد یك حرف حقّی زده میشود، آمریكا به دلیلی نمیپذیرد؛ با انواع شیوهها حرف حق را رد میكنند، زیر بار حق نمیروند. حالا یك نمونهاش مسائل امروز ما است كه مربوط به فعّالیّتهای هستهای و صنایع هستهای است؛ حرف حقّی وجود دارد؛ اگر چنانچه انسانی اهل حق باشد، اهل استدلال باشد، اهل منطق باشد، باید وقتی در مقابل استدلال قرار گرفت، تسلیم بشود، امّا استكبار تسلیم نمیشود؛ حرف حق را میشنود، زیر بار حق نمیرود؛ این یكی از خصوصیّات او است.1392/08/29
لینک ثابت
یك نكته هم دربارهی مسائل اخیر و این بگومگوهایی كه در صحنهی سیاست خارجی و مسائل هستهای و گفتگو و مذاكره و از این حرفها هست، عرض بكنیم. اوّلاً بنده اصرار دارم بر حمایت از مسئولانی كه اجرای كار برعهدهشان است، از همهی دولتها بنده حمایت میكنم، از مسئولان - مسئولان داخلی، مسئولان خارجی - حمایت میكنم و وظیفهی ما است. من خودم مسئول اجرایی بودهام، وسط میدان بودهام، سنگینی كار و سختی كار را با همهی وجود احساس كردهام؛ میدانم كه كار ادارهی كشور كار سختی است. لذا اینها به كمك احتیاج دارند، من هم كمكشان میكنم، حمایتشان میكنم؛ این یك طرف قضیّه است كه قطعی است. از آن طرف اصرار دارم بر تثبیت حقوق ملّت ایران، از جمله مسئلهی حقوق هستهای؛ اصرار داریم بر اینكه از حقوق ملّت ایران یك قدم عقبنشینی نباید بشود. ما البتّه در جزئیّات این مذاكرات مداخله نمیكنیم؛ یك خطوط قرمزی وجود دارد، یك حدودی وجود دارد، این حدود باید رعایت بشود؛ این را گفتیم به مسئولین و موظّفند كه این حدود را رعایت كنند؛ از هارتوهورت دشمنان و مخالفان هم واهمهای نداشته باشند و ترسی به خودشان راه ندهند.1392/08/29
لینک ثابت
این مذاكرهای كه امروز دارد انجام میگیرد با شش كشور - كه آمریكا هم جزو این شش كشور است - فقط در مورد مسائل هستهای است و لاغیر. بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانی گفتم [كه] مذاكره در موضوعات خاص اشكالی ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاكره، لكن میخواهند مذاكره كنند، بكنند؛ ما هم به اذنالله ضرری نمیكنیم.
یك تجربهای در اختیار ملّت ایران است - كه حالا من مختصراً عرض خواهم كرد - این تجربه ظرفیّت فكری ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهای كه در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینهی تعلیق غنیسازی انجام گرفت، كه آنوقت تعلیق غنیسازی را در مذاكرات با همین اروپاییها، جمهوری اسلامی برای یك مدّتی پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لكن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم كه با تعلیق غنیسازی، امید همكاری از طرف شركای غربی مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را - كه البتّه بهنحوی تحمیل شده بود، لكن ما قبول كردیم، مسئولین ما قبول كردند - آن روز قبول نكرده بودیم، ممكن بود كسانی بگویند خب یك ذرّه شما عقبنشینی میكردید، همهی مشكلات حل میشد، پروندهی هستهای ایران عادی میشد. آن تعلیق غنیسازی این فایده را برای ما داشت كه معلوم شد با عقبنشینی، با تعلیق غنیسازی، با عقب افتادن كار، با تعطیل كردن بسیاری از كارها مشكل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعد از آن شروع كردیم غنیسازی را آغاز كردن. امروز وضعیّت جمهوری اسلامی با سال ۸۲، زمین تا آسمان فرق كرده؛ آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ در حالی كه] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول كارند. جوانهای ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت كردند، كارها را پیش بردند. بنابراین از مذاكراتی هم كه امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم كرد. البتّه بنده همچنان كه گفتم خوشبین نیستم؛ من فكر نمیكنم [از] این مذاكرات آن نتیجهای را كه ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لكن تجربهای است و پشتوانهی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد كرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان كه دارند در جبههی دیپلماسی فعّالیّت میكنند، كار میكنند، قرص و محكم حمایت میكنیم، امّا ملّت باید بیدار باشد، بداند چه اتّفاقی دارد میافتد [تا] بعضی از تبلیغاتچیهای مواجببگیر دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزدومواجب - از روی سادهلوحی - نتوانند افكار عمومی را گمراه كنند.1392/08/12
لینک ثابت
یكی از ترفندها و خلافگوییها این است كه اینجور القا كنند به افكار عمومی مردم كه اگر ما در قضیّهی هستهای، تسلیم طرف مقابل شدیم، همهی مشكلات اقتصادی و معیشتی و غیره حل خواهد شد؛ این را دارند تبلیغ میكنند. البتّه تبلیغاتچیهای خارجی با شیوههای كاملاً ماهرانهی تبلیغاتی خط میدهند، در داخل هم بعضی از روی سادهلوحی و بدون اینكه نیّت سوئی داشته باشند، بعضی هم واقعاً از روی غرض همین را دارند تبلیغ میكنند كه اگر ما در این قضیّه كوتاه آمدیم و تسلیم شدیم در مقابلِ طرف مقابل، همهی مشكلات اقتصادی و مانند اینها حل خواهد شد؛ این خطا است. چرا خطا است؟ چند علّت دارد. من مایلم شما جوانهای عزیزمان - هم شما كه در این جلسه تشریف دارید، هم قشر جوان فرهمند ما، قشر جوان آگاه ما، جوان پرانگیزهی ما، دانشجویان ما، دانشآموزان ما در سرتاسر كشور كه من یكوقت گفتم شماها افسران جنگ نرمید - فكر كنید روی این مسائل.1392/08/12
لینک ثابت
یك مسئله این است كه دشمنی آمریكا با ملّت ایران و با جمهوری اسلامی اصلاً حول محور هستهای نیست؛ این خطا است اگر خیال كنیم كه دعوای آمریكا با ما سرِ قضیّهی هستهای است؛ نه، قضیّهی هستهای بهانه است؛ قبل از اینكه مسئلهی هستهای مطرح باشد، همین دشمنیها، همین مخالفتها از اوّل انقلاب بود؛ اگر یك روزی هم مسئلهی هستهای حل شد - فرض كنید جمهوری اسلامی عقبنشینی كرد؛ همانكه آنها میخواهند - خیال نكنید مسئله تمام خواهد شد؛ نه، ده بهانهی دیگر را بهتدریج پیش میكشند: چرا شما موشك دارید؟ چرا هواپیمای بدون سرنشین دارید؟ چرا با رژیم صهیونیستی بدید؟ چرا رژیم صهیونیستی را به رسمیّت نمیشناسید؟ چرا از مقاومت در منطقهی به قول خودشان خاورمیانه حمایت میكنید؟ و چرا؟ و چرا؟ و چرا؟ مسئله این نیست كه اینها سرِ قضیّهی هستهای با جمهوری اسلامی اختلاف پیدا كرده باشند؛ نه، تحریم آمریكا از اوّل انقلاب شروع شد، روزبهروز هم بیشتر شده است، تا امروز كه خب به نقطهی بالایی رسیده. دشمنیهای دیگر [هم ]كردند: اینها هواپیمای جمهوری اسلامی ر ا سرنگون كردند، ۲۹۰ انسان مسافر را كشتند؛ اینها اوایل انقلاب هنوز مردم از هیجان انقلاب بیرون نیامده، كودتای پایگاه شهید نوژه را به راه انداختند، علیه انقلاب كودتا كردند؛ اینها از ضدّانقلابها در هر نقطهای از كشور كه بودند حمایت كردند؛ به ضدّانقلاب سلاح دادند و مانند اینها؛ همان كاری كه بعدها در بعضی كشورهای دیگر كردند، در اینجا[هم] این كارها را كردند. مسئله مسئلهی هستهای نیست؛ باید همه به این توجّه داشته باشند. این نیست كه ما خیال كنیم دشمنی آمریكا با جمهوری اسلامی ایران بهخاطر مسئلهی هستهای است؛ نه، مسئله مسئلهی دیگری است؛[ مسئله این است كه] ملّت ایران به خواستههای آمریكا نه گفت، ملّت ایران گفت آمریكا علیه ما هیچ غلطی نمیتواند بكند. اینها با موجودیّت جمهوری اسلامی مخالفند، با نفوذ و اقتدار جمهوری اسلامی مخالفند. همین اواخر یكی از سیاستمداران و از عناصر فكری آمریكا گفت - و گفتهی او پخش شد، این مسئلهی پنهانی هم نیست - كه ایران چه اتمی باشد، چه اتمی نباشد، خطرناك است. این شخص صریحاً گفت نفوذ و اقتدار ایران - به قول خودشان هژمونی ایران - در منطقه خطرناك است؛ ایرانی كه امروز از اعتبار برخوردار است، از احترام برخوردار است، از اقتدار برخوردار است. آنها با این دشمنند، با این مخالفند. آن روزی اینها راضی میشوند كه ایران یك ملّت ضعیف، كنارمانده، منزوی، بیاعتبار و بیاحترام باشد؛ مسئله مسئلهی هستهای نیست. این یك مطلب.1392/08/12
لینک ثابت
بعضی از كشورها ممكن است تولیدات زیرزمینیِ خودشان را، نفت خودشان را، بشكههای نفت را، منتقل كنند به صاحبان ثروت و علم در دنیا، محصولات آنها را بخرند، یك ظاهرِ پیشرفتی هم ممكن است بهوجود بیاید امّا این پیشرفت نیست؛ پیشرفت آنوقتی است كه "درونزا" باشد، آنوقتی است كه متّكی به استعداد درونی یك ملّت باشد. وزن و اعتبار كشورها و دولتها و ملّتها هم وابستهی به همین درونزایی است. اگر چنانچه از درون، یك حركتی، جهشی، رشدی بهوجود آمد، به یك كشور، به یك ملّت، وزن میدهد، اعتبار میدهد، ارزش میدهد، ابّهت میدهد؛ امّا اگر چنانچه از درون نبود، دیگران آمدند، [اعتبار به دست نمیآید]. خب، در زمان رژیم طاغوت خودِ فرنگیها و غربیها آماده بودند كه برخی از كارهای مربوط به فنّاوری هستهای را در كشور انجام بدهند؛ قرارداد میبستند. فرض بفرمایید حالا نیروگاه بوشهر را كه ما با این همه زحمت بعد از سالها به دست آوردیم، بنا بود آلمانها بسازند - [كه] پولش را هم گرفتند، بالا هم كشیدند، جوابی هم ندادند بعد از انقلاب - خب، فرض كنید یك نیروگاه هستهای هم فلان كشور غربی بیاید اینجا، خودش بسازد، خودش اداره كند، از برقش ما استفاده كنیم. این هیچ وزانتی برای یك ملّت محسوب نمیشود؛ هیچ ارزشی به حساب نمیآید. آن وقتی اعتبار و وزانت برای یك كشور بهوجود میآید كه خودش توانایی از خود بُروز بدهد. این توانایی وقتی در شما پیدا شد، آنوقت میتوانید در شرایط برابر، از تواناییهای دیگران هم استفاده كنید، همچنانكه آنها از تواناییهای شما استفاده خواهند كرد.1392/07/17
لینک ثابت
نظام سلطه جنگ را، فقر را، فساد را گسترش میدهد، با همان سازوكار مشخّص تقسیم دنیا به ظالم و مظلوم. اسلام - یعنی انقلاب اسلامی كه برگرفتهی از همان مفاهیم اسلامی است - میآید میگوید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون، یعنی همهی این عوامل را نفی میكند؛ چالش اصلی اینجا است؛ دعوای اصلی اینجا است؛ دعوای با انقلاب اینها است؛ بقیّهی حرفها بهانه است. تحریم، جنگ داخلی، ایجاد كودتا، بقیّهی چیزهایی كه در این سالها [بوده]، مسئلهی انرژی هستهای، همه را در این چهارچوب باید نگاه كرد، باید دید: یك انقلابی میآید برخلاف تصور همهی دنیا پیروز میشود، دولت تشكیل میدهد و آن دولت ماندگار میشود و میماند - برخلاف تصور همهی دنیا كه خیال میكردند جمهوری اسلامی ظرف شش ماه، یك سال، دو سال، بعد یك خرده تخفیف دادند، ظرف سه چهار سال، باید از بین میرفت - روزبهروز قویتر شد، روزبهروز «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء. تُؤتی اُكُلَها كُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها» شد، تبدیل شد به یك قدرت منطقهای، تبدیل شد به یك كشور اثرگذار در مسائل كلان جهانی؛ با این مخالفند، با این دشمنند.1392/06/26
لینک ثابت
سلاح هستهای, مسئله هستهای ایران
بحث سلاح هستهای را مطرح میكنند. خب، ما سلاح هستهای را نه بهخاطر زید و عمرو، نه به خاطر آمریكا و غیر آمریكا، بهخاطر عقیدهمان قبول نداریم؛ هیچ كس نباید داشته باشد. وقتی ما میگوییم شما نداشته باش، معنایش این است كه خودمان هم قاطعاً میگوییم نباید داشته باشیم و نخواهیم داشت؛ امّا مسئلهی آنها مسئلهی دیگری است؛ آنها حرفی ندارند كه برخی از كشورها هم فرضاً بهوجود بیایند [كه] انحصار آنها را به هم بزنند، البتّه نمیخواهند انحصارشان به هم بخورد، امّا قیامتی هم بر پا نمیكنند؛ در مورد ایران اسلامی و جمهوری اسلامی قیامت بپا میكنند؛ چرا؟ چون داشتن یك چنین توانی، یك چنین قدرتی، پشتوانهی این نظامِ «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است؛ چالش اصلی اینجا است؛ این را باید شناخت، این را باید دید، در این چهارچوب بایستی رویكردهای آمریكا و غرب و فلان كشور وابستهی به اینها و فلان جریان وابسته و دلبستهی به اینها را تفسیر و تحلیل كرد؛ انقلاب اسلامی این است.1392/06/26
لینک ثابت
جمهوری اسلامی در قضیهی هستهای، هم قانونی عمل كرده است، هم شفاف عمل كرده است، هم از لحاظ استدلالی، منطقی عمل كرده است؛ منتها این یك نقطهای است كه برای فشار بر جمهوری اسلامی این را مناسب دانستهاند. اگر این هم نباشد، یك قضیهی دیگری را برای فشار مطرح میكنند. هدف، تهدید است؛ هدف، فشار است؛ هدف، خسته كردن است. خودشان گفتند: هدف، تغییر دادن نظام سیاسی و سازوكار سیاسی است. البته در حرفهای خصوصی كه میزنند، یا گاهی نامه كه مینویسند، میگویند نه، ما نمیخواهیم نظام را تغییر دهیم؛ لیكن در گوشه و كنار حرفهایشان، در اظهاراتشان، در عملكردشان، این مسئله كاملاً روشن است. ملتی كه زیر فرمان آنها نباشد، بر طبق میل آنها عمل نكند، بر طبق سلیقهی آنها در ممشای خود عمل نكند، مغضوب آنها است. حكومتها و دولتها هم اگر در مقابل آنها مطیع و سربهراه بودند، برایشان مقبولند؛ نه دموكراسی برای آنها اهمیت دارد، نه حقوق بشر اهمیت دارد، نه هستهای اهمیت دارد. مسئله این است كه جمهوری اسلامی روی پای خود ایستاده است، با اتكاء به قدرت خود ایستاده است، با اعتماد به خدای متعال ایستاده است، و در جهات مختلف دارد پیشرفت میكند؛ این را اینها نمیپسندند، و نپسندند. البته تجربهی جمهوری اسلامی و تجربهی ملت ایران نشان داد كه در این راه، آن كه پیروز است، ملت ایران است و او است كه به دشمنان خود سیلی خواهد زد.1392/04/05
لینک ثابت
یك جمله هم در خصوص قضیهی هستهای عرض كنم من در سخنرانیِ روز اول سال گفتم جبههی مخالف ما كه عمدتاً منحصر در چند كشور معدودِ زورگو و زیادهخواه است و اسم خودشان را به غلط و به دروغ میگذارند جامعهی جهانی، و در رأس آنها آمریكا است، محرك اصلی هم صهیونیستهایند، مسئلهی اینها این است كه نمیخواهند موضوع هستهای ایران حل شود. اگر لجبازی آنها نبود، موضوع هستهای براحتی حل میشد. بارها تا لحظهی حل پیش رفتیم، امضاء كردند، آژانس هستهای امضاء كرد؛ قبول كرد كه این اشكالاتی كه وجود داشته، برطرف شده - اینها موجود است، اینها سند است؛ اینها كه قابل انكار نیست - خب باید قضیه تمام میشد، پروندهی هستهای كشور باید پایان پیدا میكرد. آمریكائیها بلافاصله یك چیز جدید را مطرح كردند، آوردند وسط. نمیخواهند قضیه تمام شود. نمونههای متعددی را ما در این زمینه داریم. حل مسئلهی هستهای جمهوری اسلامی، به حسب طبیعت خود، از جملهی كارهای سهل و آسان و روان است؛ اما وقتی طرف مقابل مایل نیست این قضیه حل شود، خب بله همین جور میشود كه ملاحظه میكنید.1392/04/05
لینک ثابت
آمریكائیها مرتب از راههای گوناگون به ما پیغام میدهند كه بیائید دربارهی مسئلهی هستهای گفتگو كنیم؛ هم به ما پیغام میدهند، هم در تبلیغات جهانیشان این را مطرح میكنند. مسئولین بلندپایه و مسئولین میانی آمریكا بارها و بارها میگویند بیائید در كنار گفتگوهای ۱ ۵ كه دربارهی مسائل هستهای بحث میكنند، آمریكا و جمهوری اسلامی دو به دو، دربارهی مسئلهی هستهای ایران بحث كنند. من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربههای گذشتهی ما نشان میدهد كه گفتگو در منطق حضرات آمریكائی به این معنی نیست كه بنشینیم تا به یك راه حل منطقی دست پیدا كنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است كه بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول كنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام كردیم و گفتیم كه این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیر بار تحمیل نمیرود. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم.1392/01/01
لینک ثابت
سلاح هستهای, مسئله هستهای ایران
آمریكائیها مرتب و پیدرپی پیغام میدهند كه ما در پیشنهادِ مذاكرهی منطقی صادقیم؛ یعنی صادقانه از شما میخواهیم كه مذاكره كنید و مذاكرهی منطقی بكنیم؛ یعنی مذاكرهی تحمیلی نباشد. من در جواب میگویم: ما به شما بارها گفتهایم كه در پی سلاح هستهای نیستیم، شما میگوئید باور نمیكنیم؛ ما چرا باید حرف شما را باور كنیم؟! وقتی شما حاضر نیستید یك سخن منطقی و صادقانه را قبول كنید، ما چرا باید حرفی را كه شما میزنید ــ كه خلاف آن بارها ثابت شده است ــ از شما قبول كنیم؟ برداشت ما این است كه پیشنهاد مذاكره از سوی آمریكائیها، یك تاكتیك آمریكائی و برای فریب دادن افكار عمومی است؛ افكار عمومی دنیا و افكار عمومی مردممان. باید شما ثابت كنید این نیست. میتوانید ثابت كنید؟ ثابت كنید.1392/01/01
لینک ثابت