استکبارستیزی / استکبار/استقامت / مقابله با استکبار/ مبارزه با استکبار
شما ملاحظه کنید، اگر حالا یک فراخوانی داده بشود که مثلاً فلان گروه از مردم یا فلان شهر از شهرهای کشور یا همهی مردم کشور در فلان روز، فلان جا و در فلان نقطه حاضر بشوید، معنایش چیست؟ معنایش این است که این حضور برای یک غرض و یک مقصودی است؛ معنایش این نیست که به آنجا بیایید و بروید؛ نه، [یعنی] بیایید تا یک کاری انجام بگیرد، بیایید تا یک هدفی تأمین بشود؛ حج این است. دعوت کردند برای یک هدفی؛ آن هدف چیست؟ ارتقاء امّت اسلامی است؛ آن هدف، نزدیکی دلهای آحاد امّت اسلامی به یکدیگر است؛ آن هدف، اتّحاد امّت اسلامی است؛ در مقابل چه چیزی؟ در مقابل کفر، در مقابل ظلم، در مقابل استکبار، در مقابل بتهای بشری و غیر بشری، در مقابل همهی آن چیزهایی که اسلام آمد برای اینکه آنها را از بین ببرد؛ جمع بشوند تا با اینها مقابله کنند. مثلاً فرض کنید که امروز مسئلهی اسرائیل، رژیم صهیونیستی، مطرح است؛ همهی دنیای اسلام باید جمع بشوند و این اجتماع، پیغامی داشته باشد علیه رژیم صهیونیستی. امروز مسئلهی دنیا، نفوذ قدرتهای استکباری است؛ همه باید جمع بشوند برای اینکه اعلام حضور بکنند، اعلام قدرت بکنند، سینه سپر کنند در مقابل قدرتهای استکباری؛ اصلاً قضیّه این است. این منافع دنیوی است. البتّه منافع دنیایی را [اگر] بخواهیم بشمریم، باید دهها صفحه نوشت و گفت؛ حالا ما دو جمله عرض کردیم.1402/02/27
لینک ثابت
وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی اَلّا تَعدِلوا اِعدِلوا؛ اگر با کسی مخالفت هم داریم، دشمنی هم داریم، جدایی فکری هم داریم، دربارهاش نباید ظلم کنیم. مصیبتبارترین مسائل این است که یک وقتی یک کافری روز قیامت یقهی بنده را بگیرد که آقا، تو به من در فلان جا ظلم کردی؛ یعنی واقعاً دیگر از این چیزی سختتر نیست! یا دشمن خدا روز قیامت حقّی به گردن من پیدا کند، یقهی ما را بگیرد بگوید شما ظلم کردید. یعنی عدالت اینجوری است. عدالت بینالمللی؛ این مبارزهی با استکبار که ما مدام تکرار میکنیم، یکی از مهمترین مصادیق عدالت است. بعضیها دنبال عدالت هستند امّا فکر نمیکنند که مبارزهی با استکبار و آمریکا و صهیونیسم هم جزو مصادیق عدالتطلبی است؛ هست. این [جور] است.1402/01/29
لینک ثابت
گرایش عموم ملّت ایران، گرایشِ انقلاب است. ما آمار نگرفتهایم که بگوییم مثلاً فرض کنید که چند درصد نظراتشان در فلان موضوع سیاسی، مخالف با نظرات عمومی است یا مخالف با نظرات مسئولین است؛ اینها را نمیدانیم، امّا فیالجمله میدانیم بله، کسانی هستند نظرات دیگری دارند، نظرات مخالفی دارند. طرف ملّت ایران اینها نیستند؛ طرف ملّت ایران استکبار است. همه مراقب باشند کمک به استکبار نکنند؛ همه مراقب باشند ابزار استکبار در مقابل انقلاب و در مقابل اسلام و در مقابل ایران عزیز قرار نگیرد. مثلِ همیشه آینده را من روشن میبینم. بحمدالله هر وقتی هم که یک افق روشنی پیش رو بوده، بعد از چندی به آن افق رسیدهایم.1401/11/26
لینک ثابت
امروز یک پدیدهای در منطقهی ما وجود دارد که اسمش را گذاشتهایم مقاومت؛ و این مقاومت هم فقط در مقابل رژیم صهیونیستی نیست، [بلکه] در مقابل نفوذ استکبار است البتّه رأس استکبار و شیطان بزرگ آمریکا است منتها منحصر به آمریکا نیست؛ بقیّهی دستگاههای استکباری هم مستکبرند این مقاومت، مقاومت در مقابل اینها است. شهید سلیمانی از نگاه من و تجربهی من و چیزی که حس کردم، یک روح تازهای در این مجموعهی مقاومت دمید و راه تازهای در مقابل آن باز کرد و آن را، هم از لحاظ معنوی مجهّز کرد، هم از لحاظ مادّی مجهّز کرد. شهادت و گواهی سیّد بزرگوار و عزیز ما آقای آسیّد حسن نصرالله که واقعاً ایشان یک انسان بیبدیلی است در مورد آقای سلیمانی یک باب بزرگی است در این زمینه. ایشان شهادت میدهد، گواهی میکند که شهید سلیمانی احیا کرد مقاومت را. ما هم خودمان از نزدیک میدیدیم که فعّالیّت ایشان در این مورد یک فعّالیّت بسیار برجسته و مهمّی بود. کار اساسی شهید سلیمانی در واقع این بود، یعنی حفظ مقاومت و رشد دادن مقاومت، مجهّز کردن مقاومت، احیای مادّی و معنوی مقاومت. به اینها روحیه میداد، معنویّات میداد، خط میداد، راه نشان میداد، گاهی دستشان را میگرفت، میبرد به آن سمتی که باید بروند از لحاظ معنوی و از لحاظ روحی. از لحاظ مادّی هم دست اینها را قوی کرد.1401/10/11
لینک ثابت
در دوران دخالتهای خارجیها ــ این مال همین دورهی تاریخ معاصر ما است، مال خیلی قبلها نیست ــ در تبریز، شیخ محمّد خیابانی؛ او به یک معنا بسیجی است؛ قیام میکند، حرکت میکند، بعد هم شهید میشود؛ در مشهد، محمّدتقی خان پسیان؛ او هم همین جور؛ اغلب شرح حال اینها را متأسّفانه شماها نمیدانید؛ باید کتاب زیاد بخوانید، باید شرح حال اینها را بفهمید، بدانید. در رشت، میرزا کوچکخان جنگلی؛ در اصفهان، آقانجفی و حاجآقا نورالله؛ در شیراز، آسیّدعبدالحسین لاری و بعضی دیگر از بزرگان علما، [مثل] شیخ جعفر محلّاتی؛ در بوشهر، رئیسعلی دلواری که حالا از این یکی اتّفاقاً یک فیلمی هم تولید شده و پخش شده؛ و در جاهای دیگر هم همین طور زیاد است دیگر؛ حالا من همینها یادم آمد، یادداشت کردم. غالباً اینها سرکوب شدند؛ یعنی تقریباً همهی اینها ــ جز یکی دو مورد ــ سرکوب شدند؛ یا سرکوب شدند یا کمک نشدند یا دولتها برایشان مانع ایجاد کردند. [پس] این روحیهی بسیجی وجود داشته. امّا در دوران انقلاب، همین ظرفیّت اوّلاً افزایش پیدا کرد به خاطر اینکه انقلاب امید داد؛ پیروزی بر یک رژیمِ به قول خودشان دوهزاروپانصدساله روحیهی ضدّاستکباری و ضدّاستبدادی مردم را تقویت کرد، این ظرفیّت بسیج ظرفیّت افزایشیافته شد؛ بعد هم کسی مثل امام بزرگوار در رأس کشور به بسیج جان داد، روح داد، لذا این ظرفیّت زنده شد و این استعداد به فعلیّت رسید.1401/09/05
لینک ثابت
برجسته شدن شعارهای انقلاب، شعارهای اسلام، مثل عدالتطلبی، مثل پرهیز از اشرافیگری، حمایت از مستضعفان، استکبارستیزی که اینها شعارهای اصلی انقلاب است؛ اینها در زبانها برجستهتر شده، واضحتر شده، و این خیلی چیز خوبی است؛ اینها را ادامه بدهید. این توفیقات را سعی کنید ادامه بدهید که حالا من در توصیهها، یک مقداری بیشتر عرض خواهم کرد. بالاخره کار مداوم در همهی بخشها [لازم است].1401/06/08
لینک ثابت
یک توصیهی دیگر در مورد فعّالیّتهای بینالمللی است. من البتّه قبلاً این را توصیه کردهام؛ یکی دو بار تا حالا توصیه کردهام که دانشجوهای ما، تشکّلهای ما، فعّالیّتهای بینالمللی داشته باشند. الان در دنیا گروههای جوان دانشجو و غیر دانشجوی زیادی هستند که علیه سیاستهای استکباری، علیه آمریکا، علیه سیاستهای اروپایی و غربی بشدّت مشغول فعّالیّتند؛ در خود اروپا وجود دارند، شاید در آمریکا [هم باشد] ــ حالا من خیلی از آمریکا خبر ندارم، امّا در اروپا گروههای زیادی وجود دارند ــ گروههای اسلامی در کشورهای اسلامی هم که معلوم است فراوان هستند؛ با اینها اگر بتوانید ارتباط سالم برقرار کنید، دو فایده دارد: فایدهی اوّل این است که به آنها نیرو میدهید و کمک میکنید؛ فایدهی دوّم این است که جمهوری اسلامی را به آنها معرّفی میکنید؛ یعنی شمای دانشجو، جمهوری اسلامی را به آن گروه دانشجوی مثلاً فرانسوی یا اتریشی یا مثلاً انگلیسی معرّفی میکنید که جمهوری اسلامی این است؛ اگر چنانچه این حرکت را انجام بدهید خوب است.1401/02/06
لینک ثابت
انتخاب ملّت ما در مقابلهی با استکبار تسلیم نبود، ایستادگی بود، عدم وابستگی بود، حفظ استقلال بود، تقویت درونی نظام و ملّت و کشور بود؛ اینها تصمیمات ملّی است؛ این درست بود. وقتی نگاه میکنیم به قضایای عالم، میبینیم این [تصمیم] درست است. شما به قضایای افغانستان مراجعه کنید، ملاحظه کنید، نگاه کنید، کیفیّت خروج آمریکاییها [را ببینید]؛ اوّلاً بیست سال در افغانستان ماندند و چه کردند در این کشور مظلوم مسلمان؛ بعد هم چه جور بیرون رفتند و چه مشکلاتی را برای مردم به وجود آوردند؛ و اموال ملّت افغانستان را هم به آنها نمیدهند! این افغانستان است؛ آن اوکراین است که رئیسجمهورش خطاب به غرب ــ که خود غربیها و دولتهای غربی او را سر کار آوردند ــ چه لحن تندی را به کار میبرد؛ این قضایای یمن است و بمباران هرروزهی مردم مظلوم و واقعاً مقاوم یمن؛ این کارهای عربستان است که در یک روز هشتاد نفر را گردن بزنند! هشتاد جوان را، حتّی نوجوان را ــ آن طور که خبرهایش رسید ــ این قضایا را وقتی انسان نگاه میکند، احساس میکند که در دنیا چه ظلمی حاکم است؛ چه ظلمتی حاکم است در دنیا؛ دنیا دست چه گرگهای خونخواری است.1401/01/01
لینک ثابت
یکی از مهمترین حوادث شیرین سال ۱۴۰۰ این بود که آمریکاییها، در همین اواخر البته، آمدند اعتراف کردند، به زبان خودشان گفتند که ما در فشار حداکثری علیه ایران شکست خفّتبار خوردیم. تعبیر «خفّتبار»، تعبیر خود آمریکاییهاست. حادثهی مهمّی است. ملّت ایران پیروز شد. ملّت ایران توفیق پیدا کرد. هیچ کس نمیتواند این را به خودش نسبت بدهد. ایستادگی ملّت ایران به یک چنین پیروزی بزرگی رسید. حوادث متعدد دیگری هم رخ داد؛ چه در نزدیکی ما، چه در دوردستها که همه ثابت کرد درستی راه ملّت ایران در مقابل استکبار را. نشان داد که راه درست همین راهی است که ملّت ایران در مقابل استکبار دارد حرکت میکند. خب اینها شیرینیها بود.1400/12/29
لینک ثابت
انسان از بعضی میشنود که انقلاب از هدفهای خودش دور شده؛ نه، این جور نیست. اگر کشور از هدفهای انقلاب دور شده بود، دشمنان انقلاب این قدر دشمنی با نظام کشور و جمهوری اسلامی و ایران اسلامی نمیکردند؛ خود این دشمنیها نشانهی این است که کشور و نظام اسلامی به هدفها وفادار بوده و پایبند به این هدفها بوده. حالا انسان میشنود که افرادی میگویند نظام از هدفهای انقلاب دور شده؛ میخواهند نشان بدهند که به انقلاب دلبستهاند. من قبول ندارم این حرف را؛ من دلبستگی آنها به انقلاب را هم قبول ندارم. کسی که زندگی اشرافی را دنبال میکند و اصلاً حرکتش حرکت اشرافی است، نمیتواند شعار حمایت از پابرهنهها را قبول داشته باشد. شعار انقلاب شعار حمایت از مستضعفین و حمایت از پابرهنهها است؛ افرادی که دنبال زندگی اشرافی هستند و حرکتشان حرکت اشرافمنشانه است، نمیتوانند به این شعار وفادار باشند. شعار انقلاب مقابلهی با استکبار است، مقابلهی با حرکت استکباری و قدرتهای استکباری است؛ این کسانی که دم از تسلیم در مقابل استکبار میزنند، دم از تسلیم در مقابل آمریکا میزنند، نمیتوانند به این انقلاب و به این هدفها پابند باشند؛ این حرف قابل قبولی نیست.1400/11/28
لینک ثابت
اغلب قضایای مهمّی که در این ۱۵۰ سال اخیر در کشور ما واقع شده، از این قبیل است؛ تقریباً در همهی حوادث تاریخی، حوادث اجتماعی، حوادثی که مردم وارد میدان شدند و توانستند یک کاری را به ثمر برسانند و انجام بدهند -یعنی تا آنجایی که بنده در ذهنم هست- پای یک مرجع دینی، یک عالِم دینی و عالِم شجاع، مبارز و سیاستشناس در میان است. مثلاً فرض بفرمایید که در قضیّهی تنباکو، میرزای شیرازی است؛ در مشروطه مراجع نجفند، علمای بزرگ تهران و تبریز و اصفهان و جاهای دیگرند؛ در مسئلهی حادثهی مهمّ مسجد گوهرشاد، مرحوم حاج آقا حسین قمی (رضوان الله علیه) و علمای مشهدند؛ در سیام تیر، مرحوم آیتالله کاشانی است؛ در پانزدهم خرداد سال ۴۲، امام بزرگوار و برخی از بزرگان و علمای دیگر هستند؛ یک روحانی شجاع، مبارز و سیاستشناس در همهی این حوادث حضور دارد، و این حضور او است که سرمنشأ تحرّک مردمی است. بله، ممکن است مثلاً یک شخصی، یک آدم بانفوذی بتواند یک تعدادی از مردم را یک جایی وادار به یک عکسالعملی، به یک تحرّکی بکند لکن حرکت عظیم مردم، تکان دادن و به موج درآوردن این اقیانوس عظیم، فقط کار عالِم دینی است، فقط کار مرجع روحانی است؛ و از اینجا میشود راز دشمنیِ قدرتهای مستکبر عالم را با علمای دین، علمای سیاسی، با دین سیاسی، با فقه سیاسی، با عالِم سیاسی فهمید که چرا دشمنند؛ چون حضور اینها، حضور ضدّ استکباری و ضدّ استعماری است و این قضایای بزرگ را به وجود آورده؛ اینها میدانند، لذا با عالِم سیاسی مخالفند، با مرجع سیاسی مخالفند، با فقه سیاسی مخالفند، با دین سیاسی و اسلام سیاسی صریحاً میگویند مخالفند؛ و این حقیقتی است که باید [به آن] توجّه داشت.1400/10/19
لینک ثابت
اصول انقلاب در درجهی اوّل، مثل حاکمیّت دین. اصلاً جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی برای حاکمیّت دین خدا تشکیل شد؛ اصلاً برای این است که جامعه با شکل و هندسهی دینی زندگی کند و تنظیم بشود. حکومت با هندسهی دینی تنظیم بشود و حرکت کند و پیش برود و اقدام کند؛ این جزو بیّنات انقلاب بود. مردم جان دادند، خون خودشان را تقدیم کردند، نثار کردند برای اینکه این اتّفاق بیفتد؛ این جزو اصول انقلاب است؛ این را تضعیف میکنند. یا مثلاً عدم تسلیم در برابر دشمن مستکبر؛ این جزو اصول انقلاب است. تسلیم نباید شد؛ زورگویی دشمن را نباید تحمّل کرد؛ اینکه ما با دشمن مِنبابمثال یک وقتی مذاکره کنیم، صحبت کنیم، تعامل کنیم، این یک حرف دیگر است. انقلاب به ما میگوید که در مقابل زورگویی و حرف زور دشمن، نباید تسلیم شد؛ تا حالا هم به توفیق الهی تسلیم نشدهایم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ این جزو اصول است. این را تضعیف میکنند، [میگویند] مثلاً «آقا چرا، چه مانعی دارد، چه اشکالی دارد؟» یعنی کمرنگ کردن یک چنین اصول برجستهای. یا استقلال کشور، یا مبارزهی با فساد، مبارزهی با بیعدالتی و امثال اینها؛ اینها اصول انقلاب است.1400/10/19
لینک ثابت
ما پیروان اسلام که امروز از جمعیّت عظیم، سرزمین گسترده، ثروتهای طبیعی بیشمار، و ملّتهای زنده و بیدار برخورداریم، باید با داشتهها و ممکنهای خود، آینده را رقم بزنیم. ملّتهای مسلمان در ۱۵۰ سال اخیر، نقشی در سرنوشت کشورها و دولتهای خود نداشته و به جز استثناهای معدود، یکسره با سیاست دولتهای متجاوز غربی مدیریّت شده و دستخوش طمعورزی و دخالت و شرارت آنها بودهاند. عقبماندگیِ علمی و وابستگی سیاسیِ امروزِ بسیاری از کشورها محصول آن انفعال و بیکفایتی است. ملّتهای ما، جوانان ما، دانشمندان ما، علمای دینی و روشنفکران مدنی ما، سیاستورزان و احزاب و جمعیّتهای ما، امروز باید آن گذشتهی بیافتخار و شرمآور را جبران کنند؛ باید بِایستند و در برابر زورگویی و دخالت و شرارت قدرتهای غربی «مقاومت» کنند.
همهی سخنِ جمهوری اسلامی ایران که دنیای استکبار را نگران و خشمگین کرده است، دعوت به این مقاومت است: مقاومت در برابر دخالت و شرارت آمریکا و دیگر قدرتهای متجاوز و به دست گرفتنِ سررشتهی آیندهی دنیای اسلام با تکیه بر معارف اسلامی.
طبیعتاً آمریکا و همراهانش در برابر عنوان «مقاومت» دچار حسّاسیّتند و به انواع دشمنی با «جبههی مقاومت اسلامی» کمر بستهاند. همراهی برخی از دولتهای منطقه با آنان نیز واقعیّت تلخی در جهت تداوم آن شرارتها است.1400/04/28
لینک ثابت
ما پیروان اسلام که امروز از جمعیّت عظیم، سرزمین گسترده، ثروتهای طبیعی بیشمار، و ملّتهای زنده و بیدار برخورداریم، باید با داشتهها و ممکنهای خود، آینده را رقم بزنیم. ملّتهای مسلمان در ۱۵۰ سال اخیر، نقشی در سرنوشت کشورها و دولتهای خود نداشته و به جز استثناهای معدود، یکسره با سیاست دولتهای متجاوز غربی مدیریّت شده و دستخوش طمعورزی و دخالت و شرارت آنها بودهاند. عقبماندگیِ علمی و وابستگی سیاسیِ امروزِ بسیاری از کشورها محصول آن انفعال و بیکفایتی است. ملّتهای ما، جوانان ما، دانشمندان ما، علمای دینی و روشنفکران مدنی ما، سیاستورزان و احزاب و جمعیّتهای ما، امروز باید آن گذشتهی بیافتخار و شرمآور را جبران کنند؛ باید بِایستند و در برابر زورگویی و دخالت و شرارت قدرتهای غربی «مقاومت» کنند.
همهی سخنِ جمهوری اسلامی ایران که دنیای استکبار را نگران و خشمگین کرده است، دعوت به این مقاومت است: مقاومت در برابر دخالت و شرارت آمریکا و دیگر قدرتهای متجاوز و به دست گرفتنِ سررشتهی آیندهی دنیای اسلام با تکیه بر معارف اسلامی.
طبیعتاً آمریکا و همراهانش در برابر عنوان «مقاومت» دچار حسّاسیّتند و به انواع دشمنی با «جبههی مقاومت اسلامی» کمر بستهاند. همراهی برخی از دولتهای منطقه با آنان نیز واقعیّت تلخی در جهت تداوم آن شرارتها است.1400/04/28
لینک ثابت
امام هم در مورد اسلام و هم در مورد مردمسالاری بیانات روشن و محکم و قاطعی دارند. امام در مورد اسلام، اسلام متحجّرین و اسلام التقاطیّون را به طور قاطع رد میکنند. از سویی متحجّرین را رد میکنند، از سویی التقاطیها را، یعنی کسانی که به اسم اسلام حرفهای دیگران را به خورد مخاطبین خودشان و به خورد جامعه میدهند؛ اینها را امام به طور قاطع رد میکند. اسلام در نظر امام یک اسلامی است که عدالتخواه است، ضدّ استکبار است، ضدّ فساد است؛ اینها در بیانات امام روشن و واضح است؛ هم در وصیّتنامه هست، هم در این حدود بیست و چند جلد بیانات امام که چاپ شده؛ ملاحظه کنید. حالا ما که خودمان مستقیماً از زبان خود امام شنفتهایم؛ آنهایی که نبودند و ندیدند، اینها به این بیانات مراجعه کنند؛ متن فرمایشات امام روشن است.
اسلامی که امام به آن معتقد است ضدّ استکبار است؛ یعنی ضدّ آمریکا است؛ ضدّ سلطهطلبی بیگانگان است، ضدّ دخالت بیگانگان و قدرتهای بیگانه در امور داخلی کشور است؛ ضدّ زانو زدن در مقابل دشمن است. اسلامِ ضدّ فساد؛ اسلامی که امام به آن معتقد است اسلام ضدّ فساد است، ضدّ ویژهخواری است؛ و این چیزهایی که مشخّص میشود در زمینههای حضور فساد در بعضی از بخشها، قطعاً اینها نقطهی مقابل اسلام است. اسلام، اسلامی است که با فساد مبارزه کند؛ دولتی اسلامی آن دولتی است که با فساد مبارزه کند. ضدّ تحجّر؛ ]یعنی[ افکار عقبماندهی قدیمیِ این جوری را وارد میدان زندگی کردن، از فکر نو اسلامی و فکر نو امام بزرگوار فاصله گرفتن. اسلام، ضدّ اشرافیگری است؛ اسلام طرفدار محرومان است. اسلام ضدّ اختلاف طبقاتی است، ضدّ فاصلههای ]بین[ فقیر و غنی است.1400/03/14
لینک ثابت
در برابر این دشمنی و این جبهه ]استکبار[، این ملّت عزیز و پایدارِ ما نیاز دارند به اینکه هویّت خود را مستحکم کنند؛ شخصیّت و هویّت و عناصر هویّتیِ خودشان را مستحکم کنند و قدرت درونی خودشان را ازدیاد ببخشند؛ این نیاز قطعی است. آنچه به یک ملّت و یک نهضت هویّت میدهد و قدرت میدهد چیست؟ اوّلاً دارا بودن یک زیربنای فکری مستحکم است. علّت اینکه خیلی از کشورهایی که انقلاب کردند و حرکاتی را ضدّ سلطه و ضدّ استکبار و ضدّ ظلم و استبداد به وجود آوردند، بعد از مدّت کوتاهی -بعضیها بعد از پنج سال، بعضیها بعد از ده سال- بکلّی از آن راه برگشتند و رفتند در همان راه اَسلاف(۶) خودشان و مثل آنها شدند، این بود که یک زیربنای فکری محکمی در اختیارشان نبود. اینکه میبینید گاهی در بعضی از کلمات بیگانهها -که بعضی داخلیها هم متأسّفانه از آنها تقلید میکنند- ایدئولوژیزدایی مطرح میشود معنایش این است. دشمن اصلی برای سلطهگران، همین زیربنای فکریِ اصلی است که زیربنای اسلامی است؛ این زیربنا از اسلام گرفته شده؛ در بیانات امام به طور مبسوط این زیربنا توضیح داده شده. اگرمجلّدات متعدّد فرمایشات امام را ملاحظه کنید، این زیربنای فکری اسلامی و زیربنای عقیدتی کاملاً در آنجاها متجلّی است و بیانات گستردهی امام راحل، یک ذخیرهی غنی در این زمینه است؛ بعد هم درسهای ارزشمندی از متفکّران انقلابی ما در اختیار ما است، از شهید مطهّری و شهید بهشتی و دیگران تا زمان حاضر که اینها از قرآن و متون اسلامی این زیربنا را گرفتهاند و تأمین میکنند.1399/11/29
لینک ثابت