آرزوهائی که امروز ما برای این گسترهی وسیع داریم، آرزوهائی است که هیچ ملت آگاهی، هیچ دانشمند فرزانهای و هیچ سیاسی منصفی، اینها را رد نمیکند. ما داعیهی محو نظام سلطه را داریم؛ یعنی رابطهی سلطهگری: سلطهگر و سلطهپذیر؛ حتی انسانی هم که در یک کشوری که دولتش صددرصد سلطهگر است زندگی میکند، این را رد نمیکند؛ یعنی در مناسبات جهانی، رابطه رابطهی سلطهگر و سلطهپذیر نباشد. همچنین عدالت و استفادهی از علم برای آسایش بشر نه برای تهدید بشر. بخصوص در طول این دورههای اخیرِ بعد از جنبش علمی دنیا- رنسانس- به این طرف و بخصوص در این یک قرن اخیر، بسیاری از آنچه در زمینهی علم انجام گرفته، به جای اینکه برای آسایش بشر باشد در تهدید بشر بوده؛ یا تهدید جان، یا تهدید اخلاق، یا تهدید خانواده؛ و تشویق به مصرفگرائی و پر کردن جیب چپاولگران بینالمللی و صاحبان و پدیدآورندگان تراستها و کارتلها. ما میگوئیم علم، به جای اینها در خدمت انسان قرار بگیرد؛ در خدمت آسایش انسان، در خدمت آرامش انسان و در خدمت روح و روان انسان. اینها حرفهائی است که دنیا نمیتواند رد کند.1389/04/02
لینک ثابت