چالش اصلى همهى تحولات بزرگ اجتماعى- از جمله انقلابها- صیانت از جهتگیرىهاى اصلى این انقلاب یا این تحول است. این مهمترین چالش هر تحول عظیم اجتماعى است که هدفهائى دارد و به سمت آن هدفها حرکت و دعوت مىکند. این جهتگیرى باید حفظ شود. اگر جهتگیرى به سمت هدفها در یک انقلاب، در یک حرکت اجتماعى صیانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبدیل خواهد شد؛ در جهت عکس اهداف خود عمل خواهد کرد. لذا شما در قرآن ملاحظه مىکنید که در سورهى مبارکهى هود، خداى متعال به پیغمبرش مىفرماید: «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ». پیغمبر را امر مىفرماید به استقامت. استقامت، یعنى پایدارى؛ راه را مستقیم ادامه دادن؛ در جهت درست حرکت کردن. نقطهى مقابل این حرکت مستقیم در این آیهى شریفه، طغیان قرار داده شده است؛ «وَ لا تَطْغَوْا». طغیان، یعنى سرکشى؛ منحرف شدن. به پیغمبر مىفرماید: هم تو- شخصاً- هم کسانى که همراه تو و با تو هستند، این راه را درست ادامه بدهید و منحرف نشوید؛ «إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ». مرحوم علامهى طباطبائى بزرگوار در تفسیر المیزان مىفرماید: لحن این آیه، لحن تشدد است؛ هیچ نشانهى رحمت در این آیه نیست. خطاب به خود پیغمبر است؛ «من افراد النّبىّ بالذّکر». در درجهى اول، خود پیغمبر را مخاطب قرار مىدهد: «فاستقم». لذا این آیه به نحوى است که پیغمبر اکرم در بارهى سورهى هود فرمودند:«شیّبتنى سورة هود»؛سورهى هود مرا پیر کرد. این به خاطر همین آیه است. در روایت است که آن بخشى از سورهى هود که پیغمبر مىفرماید «من را پیر کرد»، همین آیهى مبارکه است؛ به خاطر تشدیدى که در این آیه هست. در حالى که در یک جاى دیگر قرآن هم دارد: «فَلِذلِکَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ»، اما عنوان «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا»- منحرف نشوید، از راه برنگردید- خطاب سختى است که به خود پیغمبر است. این خطاب، دل پیغمبر را مىلرزاند. این به خاطر همین است که تغییر جهتگیرىها و منحرف شدن از راه اصلى- که هویت اصلى هر انقلابى به آن جهتگیرىهاست و در واقع، سیرت انقلابها همین جهتگیرىهاى اصلى است- بکلى راه را عوض مىکند و این انقلاب به هدفهاى خود نمىرسد. اهمیت این قضیه از این باب است که تغییر جهتگیرىها تدریجى است، نامحسوس است؛ اینجور نیست که از اول کار، این تغییر جهتگیرى با 180 درجه اتفاق بیفتد؛ اول با زاویههاى خیلى کوچکتر، این تغییر شروع مىشود؛ هرچه ادامه پیدا مىکند، فاصلهى راه اصلى- که صراط مستقیم است- با این انحراف، روز به روز بیشتر مىشود. این یک جهت است.1389/03/14
لینک ثابت