امروز جنگ نظامی با ما خیلی محتمل نیست- نمیگوئیم بکلی منتفی است، اما خیلی محتمل نیست- لکن جنگی که وجود دارد، از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست؛ اگر احتیاط بیشتری نخواهد، کمتر نمیخواهد. در جنگ نظامی دشمن به سراغ سنگرهای مرزی ما میآید، مراکز مرزی ما را سعی میکند منهدم بکند تا بتواند در مرز نفوذ کند؛ در جنگ روانی و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید که آنها را منهدم کند؛ به سراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایهها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور؛ دشمن به سراغ اینها میآید که اینها را منهدم بکند و نقاط قوت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصتهای یک نظام را به تهدید تبدیل کند. این کارهائی است که دارند میکنند؛ در این کار تجربه هم دارند، تلاش هم زیاد دارند میکنند، ابزار فراوانی هم در اختیارشان هست. باید ابعاد دشمن و ابعاد دشمنی را بدانیم تا بتوانیم بر او فائق بیائیم. البته ما مدد الهی داریم، کمک غیبی داریم بدون شک؛ این را انسان دارد مشاهده میکند؛ لکن ما مادامی که هوشیارانه، آگاهانه در میدان نباشیم، تدبیر لازم را به کار نبریم، کمک الهی به سراغ ما نخواهد آمد.1388/07/02
لینک ثابت
دشمنان ما؛ دشمنان انقلاب، دشمنان نظام جمهوری اسلامی، چند خط را دارند دنبال میکنند که این در تبلیغاتشان و در کاری که انجام میدهند، واضح هم هست؛ اینها چیزهای پوشیده و پنهانی نیست؛ باید در ذهن خودمان اینها را جمعبندی کنیم:
یکی این است که نشانههای امید را مخدوش کنند؛ مورد خدشه قرار بدهند، که از جمله همین انتخابات بود. حضور هشتاد و پنج درصدی مردم، یک چیز امیدبخشی است، یک چیز مهمی است؛ همانطور که عرض کردیم، سی سال بعد از یک انقلاب، مردم کشور بیایند به نظام برآمدهی این انقلاب یک چنین آراء وسیعی را تقدیم بکنند، این جز اعتماد به این نظام و دل بستن به این نظام، معنای دیگری ندارد؛ و این اتفاق افتاد. یا رئیسجمهوری را با این رأی بالا انتخاب بکنند، این یک چیز بیسابقه است. این اتفاق افتاد؛ این کار در کشور شد. این خیلی نقطهی قوت مهمی است. سعی شد این نقطهی قوت را تبدیل کنند به نقطهی ضعف؛ این مایهی امید را تبدیل کنند به مایهی تردید، مایهی یأس. این کار خصمانهای است. در کشور، مایههای امید فراوان است؛ زیرساختهای کشور، امروز زیرساختهای بسیار مستحکمی است؛ کارهای مهمی در طول این سالها انجام گرفته و امروز کشور آمادهی یک حرکت جهشوار به جلوست. پیشرفتهای علمی، امروز خیلی چشمنواز و چشمگیر است؛ به طوری که دیگران- دانشمندان کشورهای دیگر، آنهائی که انگیزهی سیاسی ندارند- اعتراف میکنند؛ که یک نمونهاش را دیشب توی تلویزیون دیدید. در مورد همین سلولهای بنیادی، اعتراف کردند که باور نمیکردند در ایران این حدّ پیشرفت وجود داشته باشد. میگوید: من پارسال هم در این کنفرانس علمی شرکت کردم، امسال هم شرکت کردم؛ امسال تا پارسال تفاوت زیادی به وجود آمده، پیشرفت زیادی شده! این یک نمونهاش است؛ دهها نمونه از این قبیل داریم که اینها پیشرفتهای علمی است؛ مایههای امید است. خودِ تجربهی سیساله- سی سال تجربه پشت سر ماست؛ در اختیار ماست- نسل جوانِ پرانرژی و تحصیلکردهای در وسط میدان است؛ اینها همه مایههای امید و نقاط قوت است. نسل جوانی که هم تحصیلکرده است، هم اعتماد به نفس دارد، هم احساس میکند که میتواند کشور خودش را پیش ببرد. ما یک سند چشمانداز داریم که تا سال 1404، مشخص کرده که خط ما از لحاظ پیشرفتهای کشوری و مادی کجاست؛ خیلی چیز مهمی است. معلوم کردیم که به کجا باید برسیم و از چه طریقی باید حرکت بکنیم. اینها عوامل امید است، اینها نقطههای قوت است. میخواهند اینها را به موجبات یأس تبدیل کنند؛ راجع به سند چشمانداز صحبت بشود، میگویند آقا به این سند توجهی نشده؛ راجع به پیشرفتهای علمی بحث بشود، میگویند اینها خیلی اهمیتی ندارد؛ راجع به انتخابات بحث بشود، این شبههها و خدشهها را پیش میآورند؛ راجع به جوانها صحبت بشود، اشاره میکنند به تخلف چند تا جوان در یکطرفی! یعنی همهی این نقاط مثبت، این قلههای برجستهای که همهاش امیدافزا هست، اینها را سعی میکنند در چشمها کمرنگ کنند. متقابلًا نقاط ضعف کوچکی که حتماً وجود دارد، بزرگ کنند یا نقاط ضعف را- نمیگوئیم هم کوچک، نقاط ضعفی وجود دارد- بزرگنمائی کنند؛ چند برابرِ آنچه که هست، این نقاط ضعف را نشان بدهند؛ سیاهنمائی کنند؛ تلقیهای بدبینانهی نسبت به نظام را گسترش بدهند. میبینید دیگر؛ بهزور میخواهند این یأس را به جامعه القاء کنند. وقتی یأس وارد جامعه شد، جامعه از پویائی خواهد افتاد؛ افراد مبتکر، افراد نخبه، افراد جوان و پُر نشاط منزوی میشوند، کنارهگیری میکنند، دست و دلشان به کار نمیرود، مشارکتها کم میشود، پویائی جامعه از دست میرود. این یکی از خطوط کاری دشمن است؛ مرتباً القای بنبست کردن. شما اگر ببینید این تبلیغات رادیوها را- حالا امروز رادیوها دیگر نیست. یکوقتی میگفتیم دهها رادیو، امروز مسئلهی هزارهاست؛ رادیو هست، تلویزیون هست، این وسائل اینترنتی هست- به طور دائم از مراکز مشخصی، مرتباً القای بنبست، القای بحران، القای سیاه بودن وضعیت میشود؛ هر مقداری که بگیرد، هر مقداری که مستمع و شنونده پیدا بکند و باورپذیر باشد برای آنها؛ دارند در این زمینه کار میکنند. این یکی از خطوط کاری دشمن است.1388/07/02
لینک ثابت
نکتهی دوم این است که این حوادث باید ما را بیدار نگه دارد. باید چرت نزنیم، باید نخوابیم؛ خوابمان نبرد. اگر این حوادثی که من ترسیم میکنم، این قوّت و قدرت و استحکام روزافزونی که در جبههی اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی مشاهده میشود، ما را خاطرجمع کرد، بیدغدغه کرد، موجب خوابآلودگی ما شد، موجب غرور و غفلت ما شد، خواهد شد خطر؛ این خطر است. باید این زنگ بیدارباش همیشه در چشم ما باشد. چه کار باید بکنیم؟ باید درون خودمان را اصلاح کنیم. اصلاحِ دائمی جزو وظائف دائمی ماست. درون را چه جوری اصلاح کنیم؟ اول از خودمان شروع کنیم. بنده، شخص حقیرِ مذنبِ عاصی از خودم شروع کنم. دیگران هم همین جور. اول رابطهی خودمان را با خدای متعال درست کنیم، اصلاح کنیم و به آنچه که خدای متعال از ما سؤال خواهد کرد، بیندیشیم: «و استعملنی بما تسألنی غدا عنه». این، از جملهی چیزهائی است که باید دائم در ذهن ما باشد. نمیگویم خودمان که کاملًا اصلاح شدیم، بعد به اصلاح مردم بپردازیم- که حالا ممکن است این به این آسانیها هم به دست نیاید- وقتی شروع به اصلاح خود کردیم، آن وقت اصلاح جامعه هم برای ما آسان خواهد شد. و او- اصلاح جامعه- آسانتر از اصلاح نفس است. انسان میبیند دلهای مستعد را، دلهای آماده را، حرفپذیر و منطقپذیر را در این جامعهی بزرگ ایرانی خود ما؛ این جوانان ما، این مرد و زن مؤمن ما در اقصی نقاط کشور، از فرزانهترین و باسوادترین و فهمیدهترینشان تا طبقات پائین در اکناف گوناگون کشور، انسان میبیند که اینها حرف شنوی دارند؛ ما اگر بگوئیم، اینها گوش میکنند. اگر گوش کردند، به احتمال زیاد، متأثر خواهند شد و آن تأثر در عملشان ظاهر خواهد شد. یکی، این است مسئله؛ مسئلهی اصلاح درون.1388/07/02
لینک ثابت