newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
منافع ملی

نظام جمهوری اسلامی یک سخن نو را به میدان آورده؛ بر خلاف آنچه که تبلیغ میکنند و میگویند - که این تبلیغ هم باز از سوی دشمنان و مخالفین نظام جمهوری اسلامی است - جمهوری اسلامی دشمن‌تراش نیست، تشنج‌آفرین نیست، دعوا درست‌کن نیست، دنبال دردسر نیست. اگر دردسری وجود دارد، ناشی از طبیعت نظام جمهوری اسلامی است. این طبیعت عبارت است از نگاه مستقل به مسائل عالم و تحت تأثیر قدرتها قرار نگرفتن در کوچک و بزرگِ مسائل. این از تعالیم اسلام است، این آموزش اسلام است، این هم دستوری است که اسلام به ما داده است. اسلام نخواسته است که ملت مسلمان در جهتگیری‌اش، در حرکتش، در سیاستهایش، در تصمیم‌گیری‌هایش تابع مراکزی باشد که مصالح استکباری خودشان و نگاه منفعت‌طلبانه‌ی خودشان را دارند. باید نگاه کند آنچه را که منافع ملت و امت اسلام اقتضاء میکند، مسئولان حکومت موظفند آن را رعایت کنند. ما بر این اساس تحت تأثیر سیاستهای قدرتهای مستکبر و مسلط قرار نگرفتیم. در قضایای گوناگون رأی آنها چیزی بود، رأی نظام جمهوری اسلامی چیز دیگری بود. این برای آنها قابل قبول نیست، بنابراین دشمنی را آغاز میکنند. نظام جمهوری اسلامی ناچار است از خودش دفاع کند. طبیعت ایستادگی، طبیعت استقلال همین است؛ اصطکاک به وجود می‌آورد. میشد ملت ایران هم حکومتی داشته باشند که این حکومت زیر بار زورگوئی‌های این و آن برود. آنوقت این اصطکاکها مسلماً وجود نمیداشت؛ اما آنچه که وجود نمیداشت، فقط این اصطکاکها نبود؛ چیزهای دیگری هم بود که آنها هم دیگر وجود نمیداشت: عزت ملی دیگر وجود نداشت، پیشرفت ملی دیگر وجود نداشت؛ همچنانی که در دوران طاغوت دیدیم.1388/02/24
لینک ثابت
نخبه‌پروری

همین روزها کتابی دست من است دارم میخوانم که انسان واقعاً حیرت میکند. کو آن غرور ملی؟! کو آن عزت ملی؟! کو آن احساس افتخار به ایرانی بودن؟! کو آن تکیه‌ی به این ملتی که این همه گذشته و میراث تاریخیِ شرافتمندانه دارد؟! هیچکدام در دوران رژیم طاغوت وجود نداشت؛ پهلوی‌ها یک جور، قبل از او قاجارها یک جور دیگر؛ یکی از یکی بدتر. نظام جمهوری اسلامی این بساطها را به هم زده. بایستی ما این را به عنوان یک حقیقت بدیع، روشن، ارزشمند در نظر داشته باشیم و محاسبات و اقدامها را بر این اساس قرار بدهیم. من احساس میکنم نخبگان محترم و عزیز این استان میتوانند نقشهای مهمی را در این بخش که در واقع یک بخش فرهنگی - سیاسی است، ایفاء کنند.
البته نخبه‌پروری هم یکی از وظائف مهم نخبگان هست. همین طور که ملاحظه میکنید، جوانهای برجسته‌ای الحمدللَّه هستند؛ نظیر همین دختر خانمی که آمدند اینجا و سخنانی را بیان کردند. انسان احساس میکند جوانان دانشجوی ما - چه پسرها، چه دخترها - استعدادهای برجسته‌ای هستند. البته در همه جای کشور این وجود دارد، در اینجا هم انسان بوضوح می‌بیند که بحمداللَّه وجود دارد. بخشی از این نخبه‌پروری البته مربوط به دستگاه‌های تصمیم گیرنده و دستگاه‌های دولتی است که بحق آنها باید دنبال کنند و البته ان‌شاءاللَّه تأکید خواهد شد که دنبال شود؛ هم این نکاتی را که ذکر کردید و هم همه‌ی وظائف دیگر را؛ اما بخشی هم به عهده‌ی خودِ نخبگان است؛ به عهده‌ی اساتید، معلمان، آموزگاران دین، آموزگاران ادب و فرهنگ، آموزگاران علم در حوزه‌ی کار خودشان و در محدوده‌ی دانشجوئی و تعلیم و تربیت خودشان که روی فکر جوانها تأثیر بگذارید. و توجه کنید که امروز دشمن از بودن یک ایرانِ متحدِ منسجمِ پیشروِ ناظر به افتخارات بزرگ، نگران و ناراحت است و نمیخواهد این کار انجام بگیرد. این حرکت بزرگ امروز در سایه‌ی اسلام که دین ماست، اساسی‌ترین علقه‌ی معنویِ ملت ماست، تحقق پیدا کرده و آنها میخواهند خرابش کنند. البته نتوانسته‌اند، باز هم به توفیق الهی نخواهند توانست، اما از توطئه‌هاشان نباید غفلت کرد. و به نظر من، نخبگان عزیز و محترم ما، مسئولیت بزرگی دارند.1388/02/24

لینک ثابت
عزت ملی

نظام جمهوری اسلامی یک‏سخن نو را به میدان آورده؛ برخلاف آنچه که تبلیغ می‏کنند و می‏گویند- که این تبلیغ هم باز از سوی دشمنان و مخالفین نظام جمهوری اسلامی است- جمهوری اسلامی دشمن‏تراش نیست، تشنج‏آفرین نیست، دعوا درست‏کن نیست، دنبال دردسر نیست. اگر دردسری وجود دارد، ناشی از طبیعت نظام جمهوری اسلامی است. این طبیعت عبارت است از
نگاه مستقل به مسائل عالم و تحت تأثیر قدرتها قرار نگرفتن در کوچک و بزرگِ مسائل. این از تعالیم اسلام است، این آموزش اسلام است، این هم دستوری است که اسلام به ما داده است. اسلام نخواسته است که ملت مسلمان در جهت‏گیری‏اش، در حرکتش، در سیاستهایش، در تصمیم‏گیری‏هایش تابع مراکزی باشد که مصالح استکباری خودشان و نگاه منفعت‏طلبانه‏ی خودشان را دارند. باید نگاه کند آنچه را که منافع ملت و امت اسلام اقتضاء می‏کند، مسئولان حکومت موظفند آن را رعایت کنند. ما بر این اساس تحت تأثیر سیاستهای قدرتهای مستکبر و مسلط قرار نگرفتیم. در قضایای گوناگون رأی آن‏ها چیزی بود، رأی نظام جمهوری اسلامی چیز دیگری بود. این برای آن‏ها قابل قبول نیست، بنابراین دشمنی را آغاز می‏کنند. نظام جمهوری اسلامی ناچار است از خودش دفاع کند. طبیعت ایستادگی، طبیعت استقلال همین است؛ اصطکاک به وجود می‏آورد. می‏شد ملت ایران هم حکومتی داشته باشند که این حکومت زیر بار زورگوئی‏های این و آن برود. آن‏وقت این اصطکاکها مسلماً وجود نمی‏داشت؛ اما آنچه که وجود نمی‏داشت، فقط این اصطکاکها نبود؛ چیزهای دیگری هم بود که آن‏ها هم دیگر وجود نمی‏داشت: عزت ملی دیگر وجود نداشت، پیشرفت ملی دیگر وجود نداشت؛ همچنانی که در دوران طاغوت دیدیم.
این آماری که من آن روز در میدان بزرگ این شهر گفتم، آمار عبرت‏آموزی است. این استان شما با این همه امکانات، سی سال قبل، تعداد دانشجویش سیصد و شصت و پنج‏تاست؛ طبق آماری که آمار رسمی و محفوظ است. نسبت سواد در استان بیست و نه درصد است. بله، آن روز این مشکلاتی که امروز برای استان تصور می‏شود، نبود؛ اما با این هویت، با این وضعیت، با این ضعف و حقارت. این قابل تحمل است؟ و این را شما تعمیم بدهید به ملت ایران؛ همه جا همین‏جور بود. کتابها و خاطراتی را از دوران طاغوت، کسانی که خودشان جزو آن مجموعه‏ها بودند، نوشته‏اند که انسان وقتی می‏خواند، عرق شرم بر پیشانی‏اش می‏نشیند. بزرگان و تصمیم‏گیران کشور برای انتخاب نخست‏وزیر، برای تصمیم‏گیری در مسائل صددرصد داخلی، برای خطوط اصلی کشور، ناچار بودند سراغ سفیر آمریکا و سفیر انگلیس بروند، استمزاج کنند ببینند آن‏ها مخالف نباشند! این حرفی نیست که مخالفین آن رژیم بخواهند درست کرده باشند؛ نه، حرف‏هائی است که خودِ آن‏ها نوشته‏اند. البته تو همین اسنادی هم که در اختیار ما قرار گرفت، این چیزها وجود داشت و حالا هم صریحاً دارند می‏نویسند.
همین روزها کتابی دست من است دارم می‏خوانم که انسان واقعاً حیرت می‏کند. کو آن غرور ملی؟! کو آن عزت ملی؟! کو آن احساس افتخار به ایرانی بودن؟! کو آن تکیه‏ی به این ملتی که این همه گذشته و میراث تاریخیِ شرافتمندانه دارد؟! هیچ‏کدام در دوران رژیم طاغوت وجود نداشت؛ پهلوی‏ها یک‏جور، قبل از او قاجارها یک‏جور دیگر؛ یکی از یکی بدتر. نظام جمهوری اسلامی این بساطها را به هم زده. بایستی ما این را به عنوان یک حقیقت بدیع، روشن، ارزشمند در نظر داشته باشیم و محاسبات و اقدامها را بر این اساس قرار بدهیم. من احساس می‏کنم نخبگان محترم و عزیز این استان می‏توانند نقشهای مهمی را در این بخش که در واقع یک بخش فرهنگی- سیاسی است، ایفاء کنند.1388/02/24

لینک ثابت
ابو علی سینا

نثر مرحوم عبد الرحمن شرف‏کندی (هجار) که دوستان اشاره کردند. حقاً کار بسیار بزرگی را انجام داده؛ این ترجمه‏ی کتاب قانون ابن سینا یک کار پیچیده و مرکب و بسیار ارزشمند است. هزار سال این کتاب که به زبان عربی به وسیله‏ی یک ایرانی نوشته شده و در طول قرنها در دانشگاه‏های بزرگ پزشکی عالم مورد استفاده قرار گرفته، به فارسی ترجمه نشده بود. من اطلاع داشتم که تا اندکی قبل، مثلًا شاید تا صد سال قبل، در مدارس پزشکی کشورهای اروپائی، قانون به عنوان یک مرجع مطرح بوده و به زبانهای اروپائی ترجمه شده بوده؛ اما فارسی‏زبان از دانستن قانون محروم بود! در سالهای اواسط ریاست جمهوری به این نکته توجه کردم که ما چرا قانون را ترجمه نکردیم. یک جمعی را صدا کردم، گفتم بیائید همت کنید قانون را ترجمه کنید. یک حکمی داده شد و رفتند دنبال این کار. خوب، این کارها عشق لازم دارد؛ با حکم و با فرمان این کارها انجام نمی‏گیرد. در همین اثنا به من خبر دادند که این کتاب ترجمه شده و- به نظرم کتاب حدود هشت جلد است- کتاب مرحوم هجار را آوردند. من کتاب را که خواندم- حالا ما نه از پزشکی سررشته داریم، نه نشسته‏ام این کتاب را با متن عربی قانون تطبیق کنم- دیدم هرکسی این کتاب را بخواند، حقاً و انصافاً در مقابل استحکام و استواری این نثر زیبا سر تعظیم فرود می‏آورد. خیلی خوب این ترجمه انجام گرفته. من البته ایشان را نمی‏شناختم؛ پرسیدم، گفتند ایشان کرد هستند. بعد هم چند سال قبل اطلاع پیدا کردم ایشان از دنیا رفتند.1388/02/24
لینک ثابت
ابو علی سینا

در اروپا هم اولین مشعلداران علم، افراد دینی‌اند. خود این «راجربیکن» معروف - که فرانسویها به او «رژه بیکن» می‌گویند - کشیش است؛ آن هم کشیشِ فرانسیسکن است. نمی‌دانم شما با احوالاتشان آشنا هستید یا نه. اینها گروه کشیشیِ بسیار زهدگرایی هستند که خود را تابع «سن فرانسیس» می‌دانند؛ همان «سن فرانسیس» معروفِ قدیس، که این «سانفرانسیسکو»ی امریکا هم به اسم اوست. اینها اسماء مقدس را روی شهرها می‌گذاشتند. این «سن‌فرانسیس» معروف، قدیسی بود که دستگاههای پاپ آن وقت، به خاطر افشاگری این شخص نسبت به تجملات دستگاه پاپ، دشمن خونیش بودند. او معارض دستگاه پاپ و معارض آن جاه و جلالها و آن ثروتها و آن زراندوزیها بود؛ طرفدار زهد بود. اگر بخواهیم مشابه «راجربیکن» را در میان نحله‌های اسلامی بیابیم، باید مثلاً او را در زمره‌ی تصوف خاکساری - که کارشان درویشی و گدایی است - بدانیم. کشیش این رشته «راجربیکن» معروف است که در قرن سیزدهم میلادی، از اولین پرچمداران علم در اروپاست. به عبارت دیگر، اولین جلوه‌های علم که به رنسانس اروپا منتهی شد و آن تحول علمی را پدید آورد، باز از طرف مذهبیها بود؛ منتها مذهبیهای روشن، نه مذهبیهای تاریک‌ذهن.
«ابن‌سینا»ی ما هم همین‌طور بود. خود «ابن‌سینا» یک عالم دینی است؛ او به یک معنا اصلاً یک عارف است.1388/02/24

لینک ثابت
رولان، رومن

به مناسبت حضور آقای احمد قاضی که اطلاع پیدا کردیم ایشان برادر مرحوم محمد قاضی، مترجم معروف، هستند، بگویم که من شاید چهل سال پیش یا بیشتر، اولین ترجمه را از مرحوم محمد قاضی خواندم که گمان می‏کنم ترجمه‏ی کتاب «مهاتما گاندی» نوشته‏ی رومن رولان بود. هم کتاب، کتاب بسیار ممتازی است، هم ترجمه‏ی محمد قاضی حقاً ترجمه‏ی برجسته و ممتازی است. البته چند سال بعد هم ترجمه‏ی دیگر ایشان را از یک اثر بسیار مهم دیگری از رومن رولان خواندم که «جانِ شیفته»- است به نظرم سه، چهار جلد است- با نثر بسیار فاخر و حقیقتاً مرصع و مزین.1388/02/24
لینک ثابت
سید ابراهیم ستوده

با بعضی از شعرای کرد آشنا هستم که مرحوم ستوده، سید بزرگوار، از جمله آن‏هاست که شاعر خیلی خوبی هم بود. با ایشان از اوائل انقلاب تا همین اوقاتی که ایشان مریض شد و آمد سنندج ماند و همین‏جا هم ظاهراً از دنیا رفت، انس و آشنائی پیدا کردیم.1388/02/24
لینک ثابت
گلشن کردستانی

یا با بعضی از شعرای کرد آشنا هستم که مرحوم ستوده، سید بزرگوار، از جمله آن‏هاست که شاعر خیلی خوبی هم بود. با ایشان از اوائل انقلاب تا همین اوقاتی که ایشان مریض شد و آمد سنندج ماند و همین‏جا هم ظاهراً از دنیا رفت، انس و آشنائی پیدا کردیم. یا مرحوم گلشن کردستانی که قبل از اینکه خودش را ببینم، شعرش را من دیده بودم و خودش را هم از نزدیک مشاهده کردم.1388/02/24
لینک ثابت
نثر مستحکم عبد الرحمن شرف‌كندی در ترجمه قانون ابن سینا

نثر مرحوم عبد الرحمن شرف‌كندی (هجار) كه دوستان اشاره كردند. حقاً كار بسیار بزرگی را انجام داده؛ این ترجمه‌ی كتاب قانون ابن سینا یك كار پیچیده و مركب و بسیار ارزشمند است. هزار سال این كتاب كه به زبان عربی به وسیله‌ی یك ایرانی نوشته شده و در طول قرنها در دانشگاه‌های بزرگ پزشكی عالم مورد استفاده قرار گرفته، به فارسی ترجمه نشده بود. من اطلاع داشتم كه تا اندكی قبل، مثلاً شاید تا صد سال قبل، در مدارس پزشكی كشورهای اروپائی، قانون به عنوان یك مرجع مطرح بوده و به زبانهای اروپائی ترجمه شده بوده؛ اما فارسی‌زبان از دانستن قانون محروم بود! در سالهای اواسط ریاست جمهوری به این نكته توجه كردم كه ما چرا قانون را ترجمه نكردیم. یك جمعی را صدا كردم، گفتم بیائید همت كنید قانون را ترجمه كنید. یك حكمی داده شد و رفتند دنبال این كار. خوب، این كارها عشق لازم دارد؛ با حكم و با فرمان این كارها انجام نمیگیرد. در همین اثنا به من خبر دادند كه این كتاب ترجمه شده و - به نظرم كتاب حدود هشت جلد است - كتاب مرحوم هجار را آوردند. من كتاب را كه خواندم - حالا ما نه از پزشكی سررشته داریم، نه نشسته‌ام این كتاب را با متن عربی قانون تطبیق كنم - دیدم هر كسی این كتاب را بخواند، حقاً و انصافاً در مقابل استحكام و استواری این نثر زیبا سر تعظیم فرود می‌آورد. خیلی خوب این ترجمه انجام گرفته. من البته ایشان را نمیشناختم؛ پرسیدم، گفتند ایشان كرد هستند. بعد هم چند سال قبل اطلاع پیدا كردم ایشان از دنیا رفتند.1388/02/24
لینک ثابت
مطالعه اولین کتاب ترجمه در 40سال پیش توسط رهبری

به مناسبت حضور آقاى احمد قاضى که اطلاع پیدا کردیم ایشان برادر مرحوم محمد قاضى، مترجم معروف، هستند، بگویم که من شاید چهل سال پیش یا بیشتر، اولین ترجمه را از مرحوم محمد قاضى خواندم که گمان میکنم ترجمه‌ى کتاب «مهاتما گاندى» نوشته‌ى رومن رولان بود. هم کتاب، کتاب بسیار ممتازى است، هم ترجمه‌ى محمد قاضى حقاً ترجمه‌ى برجسته و ممتازى است. البته چند سال بعد هم ترجمه‌ى دیگر ایشان را از یک اثر بسیار مهم دیگرى از رومن رولان خواندم که «جانِ شیفته» - است به نظرم سه، چهار جلد است - با نثر بسیار فاخر و حقیقتاً مرصع و مزین. البته من از جهت اینکه ترجمه چقدر با اصل مطابق است، اظهار نظرى نمیتوانم بکنم؛ کسانى که زبان اصل را میدانند، آنها باید اظهار نظر کنند، لیکن از نظر زبان و نثر، حقاً یک چیز برجسته‌اى است. ما با آثار مترجمین و نویسندگان فارسى آشنا هستیم و تقویم و ارزیابى این آثار، فى الجمله در ذهن هست. با این محاسبه، به نظر من ترجمه‌ى مرحوم قاضى ترجمه‌ى برجسته‌اى است. من البته خود ایشان را هم یک بار دیدم؛ در اواخر دوران ریاست جمهورى در شیراز در کنگره‌ى حافظ با ایشان ملاقات کردم - ایشان را معرفى کردند - حنجره‌ى ایشان مشکلى پیدا کرده بود، با میکروفون صحبت میکرد؛ چند جمله‌اى با ایشان صحبت کردیم.1388/02/24
لینک ثابت
زبان فارسی

به مناسبت حضور آقای احمد قاضی که اطلاع پیدا کردیم ایشان برادر مرحوم محمد قاضی، مترجم معروف، هستند، بگویم که من شاید چهل سال پیش یا بیشتر، اولین ترجمه را از مرحوم محمد قاضی خواندم که گمان میکنم ترجمه‌ی کتاب «مهاتما گاندی» نوشته‌ی رومن رولان بود. هم کتاب، کتاب بسیار ممتازی است، هم ترجمه‌ی محمد قاضی حقاً ترجمه‌ی برجسته و ممتازی است. البته چند سال بعد هم ترجمه‌ی دیگر ایشان را از یک اثر بسیار مهم دیگری از رومن رولان خواندم که «جانِ شیفته» - است به نظرم سه، چهار جلد است - با نثر بسیار فاخر و حقیقتاً مرصع و مزین. البته من از جهت اینکه ترجمه چقدر با اصل مطابق است، اظهار نظری نمیتوانم بکنم؛ کسانی که زبان اصل را میدانند، آنها باید اظهار نظر کنند، لیکن از نظر زبان و نثر، حقاً یک چیز برجسته‌ای است. ما با آثار مترجمین و نویسندگان فارسی آشنا هستیم و تقویم و ارزیابی این آثار، فی  الجمله در ذهن هست. با این محاسبه، به نظر من ترجمه‌ی مرحوم قاضی ترجمه‌ی برجسته‌ای است. من البته خود ایشان را هم یک بار دیدم؛ در اواخر دوران ریاست جمهوری در شیراز در کنگره‌ی حافظ با ایشان ملاقات کردم - ایشان را معرفی کردند - حنجره‌ی ایشان مشکلی پیدا کرده بود، با میکروفون صحبت میکرد؛ چند جمله‌ای با ایشان صحبت کردیم.
 یا نثر مرحوم عبد الرحمن شرف‌کندی (هه‌ژار) که دوستان اشاره کردند. حقاً کار بسیار بزرگی را انجام داده؛ این ترجمه‌ی کتاب قانون ابن سینا یک کار پیچیده و مرکب و بسیار ارزشمند است. هزار سال این کتاب که به زبان عربی به وسیله‌ی یک ایرانی نوشته شده و در طول قرنها در دانشگاه‌های بزرگ پزشکی عالم مورد استفاده قرار گرفته، به فارسی ترجمه نشده بود. من  اطلاع داشتم که تا اندکی قبل، مثلاً شاید تا صد سال قبل، در مدارس پزشکی کشورهای اروپائی، قانون به عنوان یک مرجع مطرح بوده و به زبانهای اروپائی ترجمه شده بوده؛ اما فارسی زبان از دانستن قانون محروم بود! در سالهای اواسط ریاست  جمهوری به این نکته توجه کردم که ما چرا قانون را ترجمه نکردیم. یک جمعی را صدا کردم، گفتم بیائید همت کنید قانون را ترجمه کنید. یک حکمی داده شد و رفتند دنبال این کار. خوب، این کارها عشق لازم دارد؛ با حکم و با فرمان این کارها انجام نمیگیرد. در همین اثنا به من خبر دادند که این کتاب ترجمه شده و - به نظرم کتاب حدود هشت جلد است - کتاب مرحوم هه‌ژار را آوردند. من کتاب را که خواندم - حالا ما نه از پزشکی سررشته داریم، نه نشسته‌ام این کتاب را با متن عربی قانون تطبیق کنم - دیدم هر کسی این کتاب را بخواند، حقاً و انصافاً در مقابل استحکام و استواری این نثر زیبا سر تعظیم فرود میآورد. خیلی خوب این ترجمه انجام گرفته. من البته ایشان را نمیشناختم؛ پرسیدم، گفتند ایشان کرد هستند. بعد هم چند سال قبل اطلاع پیدا کردم ایشان از دنیا رفتند.1388/02/24

لینک ثابت
دشمن‌تراشی

نظام جمهوری اسلامی یک سخن نو را به میدان آورده؛ بر خلاف آنچه که تبلیغ میکنند و میگویند - که این تبلیغ هم باز از سوی دشمنان و مخالفین نظام جمهوری اسلامی است - جمهوری اسلامی دشمن‌تراش نیست، تشنج‌آفرین نیست، دعوا درست‌کن نیست، دنبال دردسر نیست. اگر دردسری وجود دارد، ناشی از طبیعت نظام جمهوری اسلامی است. این طبیعت عبارت است از نگاه مستقل به مسائل عالم و تحت تأثیر قدرتها قرار نگرفتن در کوچک و بزرگِ مسائل. این از تعالیم اسلام است، این آموزش اسلام است، این هم دستوری است که اسلام به ما داده است. اسلام نخواسته است که ملت مسلمان در جهتگیریاش، در حرکتش، در سیاستهایش، در تصمیم‌گیریهایش تابع مراکزی باشد که مصالح استکباری خودشان و نگاه منفعت‌طلبانه‌ی خودشان را دارند. باید نگاه کند آنچه را که منافع ملت و امت اسلام اقتضاء میکند، مسئولان حکومت موظفند آن را رعایت کنند. ما بر این اساس تحت تأثیر سیاستهای قدرتهای مستکبر و مسلط قرار نگرفتیم. در قضایای گوناگون رأی آنها چیزی بود، رأی نظام جمهوری اسلامی چیز دیگری بود. این برای آنها قابل قبول نیست، بنابراین دشمنی را آغاز میکنند. نظام جمهوری اسلامی ناچار است از خودش دفاع کند. طبیعت ایستادگی، طبیعت استقلال همین است؛ اصطکاک به وجود میآورد. میشد ملت ایران هم حکومتی داشته باشند که این حکومت زیر بار زورگوئیهای این و آن برود. آنوقت این اصطکاکها مسلماً وجود نمیداشت؛ اما آنچه که وجود نمیداشت، فقط این اصطکاکها نبود؛ چیزهای دیگری هم بود که آنها هم دیگر وجود نمیداشت: عزت ملی دیگر وجود نداشت، پیشرفت ملی دیگر وجود نداشت؛ همچنانی که در دوران طاغوت دیدیم.1388/02/24
لینک ثابت
اقوام ایرانی

نظام جمهوری اسلامی مطلقاً با نگاه تبعیض‌آمیز نگاه نمیکند؛ نه به کردستان و نه به هر نقطه‌ی ویژه‌ی دیگری در سرتاسر کشور. اینکه ما بارها تکرار کردیم که تنوع اقوام را ما برای کشورمان یک فرصت به حساب میآوریم، این یک حقیقت است. حقیقتاً برای ما تنوع اقوام یک فرصت است. نگاه نظام جمهوری اسلامی به تنوع قومی و تنوع مذهبی مطلقاً نگاه تعصب‌آمیز، قوم‌گرا، یکجانبه‌نگر نیست؛ این را به طور قاطع من اعلام میکنم. نه امروز هست، که من از نیت خودم و دل خودم حرف میزنم، نه در طول زمانهای گذشته - در دهه‌ی ۶۰، زمان حیات مبارک امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) - چنین چیزی نبوده. نظام جمهوری اسلامی محور قضاوتش اسلام و ایرانی بودن است؛ اسلام و ایرانیت. همه‌ی مسلمانها و همه‌ی ایرانیها در این نگاه، در محدوده‌ی جغرافیائی کشور دارای ارزش هستند. این فکر را نظام جمهوری اسلامی میخواهد نهادینه کند.1388/02/24
لینک ثابت
اقوام ایرانی

استان] کردستان [ به نظر من یک استان فرهنگی است؛ ... سعی کردند این استان را یک استان امنیتی و یک استان نظامی کنند. حقیقت را واژگون جلوه دادند. این کار را جمهوری اسلامی که نکرد و به طور طبیعی نمیتوانست بکند. کیها کردند؟ دشمنان نظام جمهوری اسلامی. آنها تبلیغ کردند که نظام جمهوری اسلامی، قوم کرد یا مذهب اهل تسنن را نمیپسندد یا نمیپذیرد. این دروغ بود؛ این خلاف واقع بود. بعد هم روشن شد، ثابت شد، همه دیدند. این نگاه، نگاه رژیم طاغوت بود. طبیعت آن رژیم، یک نگاه تبعیض‌آمیز بود؛ نه فقط نسبت به قوم کرد، به اقوام گوناگون کشور با انگیزه‌های گوناگون و با دلائل مختلف. این نگاه در جمهوری اسلامی منسوخ شد. خوب، دشمنها نمیخواستند این را بگذارند؛ منافعی داشتند در اینکه این نقطه‌ی از کشور، آنچه را که طبیعت نظام جمهوری اسلامی است، تحقق پیدا نکند.1388/02/24
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی