newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
عملیات طوفان‌الاقصیٰ

این طوفان‌الاقصیٰ، این حادثه‌ی مهم و بی‌نظیری که اتّفاق افتاد، هدفها را نزدیک کرد، راه را به سمت این هدفها نزدیک کرد، ‌سهل کرد، کار بزرگی انجام گرفت. رژیم صهیونیستی که اعصابش تکّه‌پاره شده بود، خواست با بمباران بیمارستان و مدرسه و ‌جمعیّت‌های مردمی و کشتن کودکان، این طوفان را خاموش کند، نتوانست و نخواهد توانست؛ این طوفان با این جنایتها از بین ‌نمیرود.‌1402/09/08
لینک ثابت
عملیات طوفان‌الاقصیٰ

در ماجرای طوفان الاقصی رژیم صهیونیستی به هیچ کدام از اهداف خودش نرسید، از روی عصبی بودن و عصبانیّت افتاد به جان ‌مردم که آن هم فایده‌ای نکرده و نخواهد کرد، بلکه بیشتر بی‌آبرویی برایشان به وجود آورد‌.‌1402/09/08
لینک ثابت
عملیات طوفان‌الاقصیٰ

این حرکت وحشیانه‌ای که رژیم صهیونیستی در ماجرای طوفان الاقصی انجام داد، این حرکت بی‌رحمانه‌ای که انجام داد، نه فقط ‌آبروی خود رژیم صهیونیستی را برد، آبروی آمریکا را هم برد؛ آبروی تعدادی از این کشورهای معروف اروپایی را برد، بلکه آبروی ‌تمدّن و فرهنگ غرب را برد.‌1402/09/08
لینک ثابت
عملیات طوفان‌الاقصیٰ

این فجایعی که در بعد از عملیات طوفان الاقصی اتّفاق افتاد، فشرده‌ی جنایاتی است که ۷۵ سال است رژیم صهیونیستی دارد در ‌فلسطین انجام میدهد؛ حالا الان فشرده‌اش کرد، وَالّا در طول این سالها همیشه همین‌جور کارها را کرده: مردم را بکشد، از ‌خانه‌هایشان بیرون کند، خانه‌ها را ویران کنند.‌1402/09/08
لینک ثابت
عملیات طوفان‌الاقصیٰ

این طوفان‌الاقصیٰ، این حادثه‌ی مهم و بی‌نظیری که اتّفاق افتاد، هدفها را نزدیک کرد، راه را به سمت این هدفها نزدیک کرد، ‌سهل کرد، کار بزرگی انجام گرفت. رژیم صهیونیستی که اعصابش تکّه‌پاره شده بود، خواست با بمباران بیمارستان و مدرسه و ‌جمعیّت‌های مردمی و کشتن کودکان، این طوفان را خاموش کند، نتوانست و نخواهد توانست؛ این طوفان با این جنایتها از بین ‌نمیرود. در روزنامه‌ها و مطبوعات و مانند اینها دارید میخوانید، بنده تکرار نمیکنم؛ رژیم صهیونیستی به هیچ کدام از اهداف ‌خودش نرسید، از روی عصبی بودن و عصبانیّت افتاد به جان مردم که آن هم فایده‌ای نکرده و نخواهد کرد، بلکه بیشتر بی‌آبرویی ‌برایشان به وجود آورد‌.‌‌ این حرکت وحشیانه‌ای که رژیم صهیونیستی انجام داد، این حرکت بی‌رحمانه‌ای که انجام داد، نه فقط ‌آبروی خود رژیم صهیونیستی را برد، آبروی آمریکا را هم برد؛ آبروی آمریکا را برد، آبروی تعدادی از این کشورهای معروف اروپایی ‌را برد، بلکه آبروی تمدّن و فرهنگ غرب را برد. فرهنگ غرب و تمدّن غرب همان تمدّنی است که وقتی با بمب فسفری میزنند و ‌پنج هزار کودک را شهید میکنند، رئیس فلان کشور می‌ایستد میگوید که اسرائیل دارد از خودش دفاع میکند! این دفاع از خود ‌است؟ فرهنگ غرب این است؛ در این قضیّه فرهنگ غرب بی‌آبرو شد. این فجایعی که در این نزدیکِ پنجاه روز اتّفاق افتاد، ‌فشرده‌ی جنایاتی است که ۷۵ سال است رژیم صهیونیستی دارد در فلسطین انجام میدهد؛ حالا الان فشرده‌اش کرد، وَالّا در طول ‌این سالها همیشه همین‌جور کارها را کرده: مردم را بکشد، از خانه‌هایشان بیرون کند، خانه‌ها را ویران کنند. همین شهرکهایی که ‌ساخته‌اند، کجا ساخته شده؟ شهرکهای صهیونیستی کجا ساخته شده؟ خانه‌های مردم را خراب کردند، مزرعه‌‌ی فلسطینی را نابود ‌کردند، شهرک صهیونیستی ساختند. اگر کسی ایستاده، او را کشته‌اند؛ اگر بچّه بوده، بچّه را کشته‌اند، زن را کشته‌اند؛ این کاری ‌است که ۷۵ سال است دارند انجام میدهند. به نظر ما طوفان اقصیٰ خاموش‌شدنی نیست ان‌شاءالله، و بدانند که به حول و قوّه‌ی ‌الهی این وضع هم ادامه پیدا نخواهد کرد‌.‌1402/09/08
لینک ثابت
بسیج مستضعفین

بسیج یادگار گرانبهای امام برای کشور است. امام آفریننده‌ی بسیج و پدر بسیج است؛ در عین حال، خود آن بزرگوار میگوید که ‌من افتخار میکنم که یک بسیجی‌ام؛‌ ‌شأن بسیج این است. خب، از فرمایشات امام در باب بسیج، من چند نکته را عرض میکنم‌.‌‌ ‌نکته‌ی اوّل این است که منطق بسیج مقاوم‌سازی حدّاکثری کشور در مقابل تهدیدها و خطرها است؛ منطق بسیج این است. امام ‌‌(رضوان الله علیه) با دوراندیشی تشخیص داد که برای آسیب‌ناپذیر شدن کشور و ملّت و انقلاب، نیاز مبرمی وجود دارد به یک ‌نیروی گسترده‌ی عظیم مردمی، چون انقلاب مال مردم است، کشور مال مردم است؛ بهتر از هر عامل دیگری و هر عنصر دیگری، ‌این مردمند که میتوانند از کشورشان و از انقلابشان دفاع کنند، مشروط بر اینکه راه در مقابل آنها گذاشته بشود؛ این راه را امام ‌مشخّص کرد‌: ‌بسیج‌. ‌این منطق بسیج است... نکته‌ی بعدی این است که امام درباره‌ی بسیج توصیفهای گوناگونی دارند. دو توصیف ‌را من انتخاب کردم که به شما عرض بکنم. یک جا امام میگوید که‌ «‌بسیج لشکر مخلص خدا است»؛‌ ‌لشکر مخلص خدا! روی ‌کلمات دقّت کنید. یک جای دیگر امام میگوید‌ «‌بسیج مدرسه‌ی عشق است‌».‌‌ خب، این دو توصیف را کنار هم بگذاریم. «لشکر ‌مخلص خدا» نشان میدهد که بسیج رزمنده است؛ لشکر برای رزم است، برای جنگ است. «رزمنده بودن» یعنی چه؟ یعنی هم ‌قدرت مادّی و جسمانی داشتن، هم اراده و شجاعت روحی داشتن، هم تدبیر و ترفند جنگی بلد بودن... از آن طرف، مدرسه‌ی ‌عشق است‌. ‌بسیج عاشق است، دلباخته است، امّا این عشق یک عشقِ هرزه‌پوی بی‌جهتِ بدمسیر نیست؛ این عشق در ظرفیّت و ‌قابلیّتِ یک مدرسه است. ظرف او یک ظرف جهت‌دار و منظّم است؛ یعنی چه؟ یعنی عشق به خدا، عشق به معنویّت، عشق به ‌مردم، عشق به راه؛ در جهتی که دارد حرکت میکند، عاشقانه حرکت میکند؛ «مدرسه‌ی عشق» یعنی این. نمیگوید بسیج عاشق ‌است، میگوید بسیج مدرسه‌ی عشق است؛ عشق را با جهت مشخّص تدریس میکند، تعلیم میدهد‌.‌‌ خب، این توصیفها لفّاظی نبود، ‌صرفاً ایده‌پردازی هم نبود؛ همه واقعیّت داشتنِ اینها را دیدند، هم در میدان رزم، هم در میدان محبّت. همه به چشم ‌دیدیم بسیج چه کار میکند... بنابراین، اینکه امام فرمود «لشکر مخلص خدا» و «مدرسه‌ی عشق»، در عرصه‌ی عمل، در روی ‌زمین، نمونه‌هایش به ‌طور واضح و آشکار دیده شد، همه دیدیم‌.‌‌ نکته‌ی سوّم‌: ‌بسیج بیش از آنکه یک سازمان باشد، یک فرهنگ ‌است، یک تفکّر است. بنابراین، همه‌ی کسانی که این فرهنگ را پذیرفته‌اند، در این راه حرکت کرده‌اند، این تفکّر را ممشای ‌خودشان قرار داده‌اند، ولو داخل سازمان نباشند، بسیجی‌اند؛ و این یک جمع کثیری از ملّت ایران را شامل میشود، در حالی که در ‌سازمان بسیج هم نه اسمشان هست، نه رسمشان هست... نکته‌ی بعدی که نکته‌ی چهارم است و خیلی هم مهم است، جنبه‌ی ‌فراملّی و فرامرزی بسیج است؛ این هم در بیان امام هست. ملاحظه کرده‌اید که امام تعبیر میکند به «هسته‌های مقاومت ‌جهانی»؛‌ ‌این همان بسیج است؛ بسیج ما نیست، بسیج خودشان است، امّا همان فرهنگ است. این تشکیل هسته‌های مقاومت ‌جهانی تحقّق پیدا کرد؛ یعنی الان شما نمونه‌هایش را در منطقه‌ی خودمان دارید مشاهده میکنید. حالا «باش تا صبح دولتش ‌بدمد / کاین هنوز از نتایج سحر است‌».‌‌ در منطقه شما ملاحظه میکنید همان هسته‌های مقاومتی که امام خبرش را داده بود، ‌بشارتش را داده بود، امروز در حال تعیین سرنوشت این منطقه‌اند؛ سرنوشت این منطقه‌ی ما را هسته‌های مقاومت دارد تعیین ‌میکند؛ یک نمونه‌اش «طوفان‌الاقصیٰ» است.‌1402/09/08
لینک ثابت
بسیج مستضعفین

منطق بسیج مقاوم‌سازی حدّاکثری کشور در مقابل تهدیدها و خطرها است؛ منطق بسیج این است. امام (رضوان الله علیه) با ‌دوراندیشی تشخیص داد که برای آسیب‌ناپذیر شدن کشور و ملّت و انقلاب، نیاز مبرمی وجود دارد به یک نیروی گسترده‌ی عظیم ‌مردمی، چون انقلاب مال مردم است، کشور مال مردم است؛ بهتر از هر عامل دیگری و هر عنصر دیگری، این مردمند که میتوانند ‌از کشورشان و از انقلابشان دفاع کنند، مشروط بر اینکه راه در مقابل آنها گذاشته بشود؛ این راه را امام مشخّص کرد‌: ‌بسیج‌. ‌این ‌منطق بسیج است. پس بسیج برای حدّاکثرسازیِ امکانِ مقاومتِ کشور است، در مقابل هر خطری، در مقابل هر تهدیدی؛ این منطق ‌در ایجاد بسیج عامل اصلی بود، امروز هم همین منطق وجود دارد و این منطق به‌روز است. امروز هم وجود بسیج لازم است... برای ‌دفاع همه‌جانبه‌ی مادّی و معنوی از هویّت ملّی، از امنیّت کشور، از منافع مردم. در این چهل و چند سال، کارنامه‌ی بسیج هم تأیید ‌میکند درست بودن این هدف‌گیری را، نشان میدهد دقیق بودن این دوراندیشی و روشن‌بینی امام را. عزیزان من! یک مواقعی در ‌این کشور پیش آمد که حضور بسیج برای کشور سرنوشت‌ساز شد؛ یک نمونه‌اش دفاع مقدّس. قطعاً اگر بسیج مردمی نبود، ‌نتیجه‌ی دفاع مقدّس غیر از آن چیزی میشد که اتّفاق افتاد، چیز دیگری میشد. ماجرای دفاع مقدّس یک نمایش عظیم اقتدار ‌مردمی این کشور در قالب بسیج است.‌1402/09/08
لینک ثابت
بسیج مستضعفین

امام درباره‌ی بسیج توصیفهای گوناگونی دارند. دو توصیف را من انتخاب کردم که به شما عرض بکنم. یک جا امام میگوید که‌ ‌‌«‌بسیج لشکر مخلص خدا است»؛ لشکر مخلص خدا! روی کلمات دقّت کنید. یک جای دیگر امام میگوید‌ «‌بسیج مدرسه‌ی عشق ‌است‌». ‌خب، این دو توصیف را کنار هم بگذاریم. «لشکر مخلص خدا» نشان میدهد که بسیج رزمنده است؛ لشکر برای رزم است، ‌برای جنگ است. «رزمنده بودن» یعنی چه؟ یعنی هم قدرت مادّی و جسمانی داشتن، هم اراده و شجاعت روحی داشتن، هم تدبیر ‌و ترفند جنگی بلد بودن. نمونه‌اش امیرالمؤمنین است؛ در مقابله‌ی با عمروبن‌عبدود، هم قدرت بدنی‌اش را نشان میدهد، هم ‌شجاعت و نترسی‌اش را نشان میدهد، هم حیله‌ی جنگی‌اش را نشان میدهد؛ به عمروبن‌عبدود میگوید «من و تو میجنگیم، اینها ‌چه کسانی هستند؟» تا برمیگردد، حضرت میزند او را؛ حیله‌ی جنگی است دیگر، تدبیر جنگی است. پس «رزمنده بودن» یعنی ‌قدرت مادّی، قدرت روحی، قدرت فکری. بعد، «لشکر مخلص خدا»؛ یعنی چه؟ یعنی این ذخیره‌ی عظیمِ مغتنم، برای قدرت‌یابی ‌شخصی نیست. لشکرهای دنیا برای چه به کار میروند؟ در چه راهی قدم برمیدارند و میرزمند؟ بسیج میرزمد برای خدا، آن هم با ‌اخلاص؛ به ‌طور خالص متعلّق به خدا است. پس بنابراین، این رزمندگی بسیج است و جنبه‌ی قدرت‌نمایی را نشان میدهد، ‌‌«اَشِدّاء‌‌»‌‌ را نشان میدهد‌.‌‌ از آن طرف، مدرسه‌ی عشق است‌. ‌بسیج عاشق است، دلباخته است، امّا این عشق یک عشقِ هرزه‌پوی ‌بی‌جهتِ بدمسیر نیست؛ این عشق در ظرفیّت و قابلیّتِ یک مدرسه است. ظرف او یک ظرف جهت‌دار و منظّم است؛ یعنی چه؟ ‌یعنی عشق به خدا، عشق به معنویّت، عشق به مردم، عشق به راه؛ در جهتی که دارد حرکت میکند، عاشقانه حرکت میکند؛ ‌‌«مدرسه‌ی عشق» یعنی این. نمیگوید بسیج عاشق است، میگوید بسیج مدرسه‌ی عشق است؛ عشق را با جهت مشخّص تدریس ‌میکند، تعلیم میدهد‌.‌‌ خب، این توصیفها لفّاظی نبود، صرفاً ایده‌پردازی هم نبود؛ همه واقعیّت داشتنِ اینها را دیدند، هم در میدان ‌رزم، هم در میدان محبّت. همه به چشم دیدیم بسیج چه کار میکند. در میدان رزم، ده‌ها هزار بسیجیِ مخلص و اغلب بی‌نام‌ونشان، کارهای کارستان انجام دادند، کارهای بزرگ انجام دادند، نقشهای تعیینکننده آفریدند. عزیزان من! شماها دوران جنگ را ‌یادتان نیست، امّا آثار دوران جنگ بعضاً منتشر شده؛ اینها را بخوانید، ببینید چه کردند، چه جوری گذراندند، با چه نیّتی وارد ‌شدند، با چه عزمی اقدام کردند، چه جوری رفتند؛ نقشهای تعیین‌کننده آفریدند. البتّه قلّه‌هایی هم داشتند؛ قلّه‌ی بسیج سلیمانی ‌است، صیّاد شیرازی است، همّت است، بابایی است؛ قلّه‌ی بسیج شیرودی است، شهید همدانی است و صدها نفر امثال اینها، از این ‌چهره‌هایی که یکی از اینها را انسان نمیتواند در مجموعه‌های مدوّنی که از وضع ملّتهای دنیا هست مشاهده کند؛ آن اخلاص، آن ‌گذشت، آن شجاعت. این میدان رزم است؛ این را همه دیدند، این به چشم همه آمد. [در دفاع مقدّس،] شما میتوانید رزم بسیجی ‌را مشاهده کنید؛ آنهایی که [بودند] از نزدیک دیدند. بعد هم در میدانهای بعدی؛ حالا شما دفاع مقدّس را ندیدید، امّا دفاع حرم ‌را دیدید؛ میدانها و صحنه‌های دیگر هم بود، دیدید، مشاهده کردید که بسیج چه میکند. در میدان محبّت، خدمات ‌مردمی بسیج در همه‌ی صحنه‌ها؛ در صحنه‌ی سازندگی، در صحنه‌ی سلامت، در بلایای طبیعی، در صحنه‌ی علم و پژوهش. شهید ‌فخری‌زاده... یک بسیجی بود؛ مرحوم کاظمی آشتیانی‌ ‌یک بسیجی بود؛ در صحنه‌ی علم، اینها مرزهای دانش را در کشور زیر و رو ‌کردند؛ در میدان علم و دانش، بعضی‌هایشان از متوسّط مرزهای جهانی هم عبور کردند. در میدان تبیین و بصیرت‌بخشی کارهای ‌مهمّی انجام گرفت. بنابراین، اینکه امام فرمود «لشکر مخلص خدا» و «مدرسه‌ی عشق»، در عرصه‌ی عمل، در روی زمین، ‌نمونه‌هایش به ‌طور واضح و آشکار دیده شد، همه دیدیم‌.‌1402/09/08
لینک ثابت
بسیج مستضعفین

بسیج بیش از آنکه یک سازمان باشد، یک فرهنگ است، یک تفکّر است. بنابراین، همه‌ی کسانی که این فرهنگ را پذیرفته‌اند، در ‌این راه حرکت کرده‌اند، این تفکّر را ممشای خودشان قرار داده‌اند، ولو داخل سازمان نباشند، بسیجی‌اند؛ و این یک جمع کثیری از ‌ملّت ایران را شامل میشود، در حالی که در سازمان بسیج هم نه اسمشان هست، نه رسمشان هست. این فرهنگ چیست؟ ‌فرهنگ بسیج مردمی بودن است، متعهّد بودن است، احساس مسئولیّت کردن است، در مقابل قضایای جاری کشور و مؤثّر در ‌آینده‌ی کشور بی‌تفاوت نبودن است؛ فرهنگ بسیجی انقلابی بودن است، قدر انقلاب را دانستن و معنای انقلاب را دانستن است؛ ‌فرهنگ بسیجی قانون‌گریز نبودن است، نظم‌ناپذیر نبودن است، هنجارشکن نبودن است؛ اینها فرهنگ بسیجی است‌. ‌بسیجی ‌ممکن است به یک مطلبی، به یک واقعیّتی، به یک شخصی معترض باشد؛ هیچ اشکالی ندارد، امّا هنجارشکنی نمیکند، با ‌دشمن... مخرج مشترک پیدا نمیکند‌.‌‌ فرهنگ بسیجی پرهیز از کار نمایشی و ویترینی است؛ کارهای بی‌محتوایی که فقط برای ‌نمایش دادن خوب است‌. [‌بسیجی] اگر چیزی هم داخل جعبهآینه و ویترین میگذارد، یک چیز بامعنا است، یک چیز باحقیقت ‌است؛ آنچه نشان میدهد، پشتش یک معنایی وجود دارد، یک حقیقتی وجود دارد‌. [‌بسیجی] کار نمایشی نمیکند؛ همّت میگمارد ‌به کار واقعی، به حرکت واقعی... فرهنگ بسیجی ترحّم به ضعیف است، شدّت در مواجهه‌ی با ظالم است، خدمت به همه است؛ ‌همه. آنجایی که سیل آمد، بسیجی تا زانو داخل گِل رفت و برای اینکه خانه‌ی سیل‌زده را پاک کند، تمیز کند، از صاحبخانه ‌نپرسید شما اسمت چیست، دینت چیست، مذهبت چیست، قومیّتت چیست، سلیقه‌ی سیاسی‌ات چیست؛ [اینها را] نپرسید، رفت ‌خدمت کرد؛ هر چه هست، هر که هست. اینها مهم است‌.‌‌ فرهنگ بسیجی دوری از کبر و غرور است؛ این فرهنگ بسیجی ‌است. انسانها، به حسب موقعیّت، گاهی یک آبرویی پیدا میکنند، یک شخصیّتی پیدا میکنند. اینکه ما به خودمان نگاه کنیم ‌ببینیم به ما احترام میکنند، برای ما شعار میدهند، ما را جلو می‌اندازند، از ما تعریف میکنند، [لذا] به خودمان مغرور بشویم، کبر ‌بورزیم، خودمان را برتر و بالاتر بدانیم، این ضدّ فرهنگ بسیجی است. امام سجّاد در صحیفه‌ی سجّادیّه در دعای مکارم‌‌الاخلاق این ‌را به ما یاد میدهد‌: ‌لا تَرفَعنی‌ فِی‌ النّاسِ‌ دَرَجَةً اِلّا حَطَطتَنی عِندَ نَفسی؛‌ ‌هر مقداری که در بین مردم قدّتان بلند شد، پیش خودتان ‌کوچک بشوید، در نفْس خودتان دچار غرور نشوید‌.‌‌ فرهنگ بسیجی دوری از طلبکاری است؛ اینکه ما از انقلاب و از کشور و از ‌دولت و از مردم و از همسایه و از دوست و آشنا و از همه طلبکار باشیم، خودمان را بدهکار ندانیم، فرهنگ بسیجی نیست‌. ‌بسیجی ‌طلبکار نیست؛ خود را موظّف میداند، تکلیف‌گرا است، دنبال اداء وظیفه است‌. ‌بسیجی از توانایی‌های سازمانی به نفع خودش ‌استفاده نمیکند. آن که در سازمان بسیج هست، این توانایی‌ای که سازمان به او میدهد یک امانت است در دست او؛ این امانت را با ‌کمال عفّت حفظ میکند، امین است‌.‌‌ اینها درسهایی است برای ما. امام که میگفت من افتخار میکنم که یک بسیجی‌ام، همه‌ی این ‌خصوصیّات را داشت. این چیزهایی که من الان گفتم، در وجود امام مجسّم بود: همیشه خود را بدهکار میدانست، همیشه خود را ‌ضعیف میدانست، همیشه مردم را از خودش بالاتر میدانست؛ همین جوانهایی که می‌آمدند دستش را میبوسیدند، اشک میریختند، ‌امام اینها را از خودش بالاتر میدانست؛ تا آنجایی که ما شناختیم امام را و ما از نزدیک دیدیم امام را، عمر امام لحظه‌ای در راه ‌خدمت به شخصیّت خود، عنوان خود، مرجعیّت خود، ریاست خود مصرف نشد‌.‌1402/09/08
لینک ثابت
بسیج مستضعفین

فرهنگ بسیج مردمی بودن است، متعهّد بودن است، احساس مسئولیّت کردن است، در مقابل قضایای جاری کشور و مؤثّر در ‌آینده‌ی کشور بی‌تفاوت نبودن است؛ فرهنگ بسیجی انقلابی بودن است، قدر انقلاب را دانستن و معنای انقلاب را دانستن است؛ ‌فرهنگ بسیجی قانون‌گریز نبودن است، نظم‌ناپذیر نبودن است، هنجارشکن نبودن است؛ اینها فرهنگ بسیجی است‌. ‌بسیجی ‌ممکن است به یک مطلبی، به یک واقعیّتی، به یک شخصی معترض باشد؛ هیچ اشکالی ندارد، امّا هنجارشکنی نمیکند، با ‌دشمن... مخرج مشترک پیدا نمیکند‌.‌1402/09/08
لینک ثابت
بسیج مستضعفین

فرهنگ بسیجی پرهیز از کار نمایشی و ویترینی است؛ کارهای بی‌محتوایی که فقط برای نمایش دادن خوب است‌. [‌بسیجی] اگر ‌چیزی هم داخل جعبهآینه و ویترین میگذارد، یک چیز بامعنا است، یک چیز باحقیقت است؛ آنچه نشان میدهد، پشتش یک ‌معنایی وجود دارد، یک حقیقتی وجود دارد‌. [‌بسیجی] کار نمایشی نمیکند؛ همّت میگمارد به کار واقعی، به حرکت واقعی.‌1402/09/08
لینک ثابت
بسیج مستضعفین

فرهنگ بسیجی ترحّم به ضعیف است، شدّت در مواجهه‌ی با ظالم است، خدمت به همه است؛ همه. آنجایی که سیل آمد، بسیجی ‌تا زانو داخل گِل رفت و برای اینکه خانه‌ی سیل‌زده را پاک کند، تمیز کند، از صاحبخانه نپرسید شما اسمت چیست، دینت ‌چیست، مذهبت چیست، قومیّتت چیست، سلیقه‌ی سیاسی‌ات چیست؛ [اینها را] نپرسید، رفت خدمت کرد؛ هر چه هست، هر که ‌هست. اینها مهم است‌.‌1402/09/08
لینک ثابت
بسیج مستضعفین

فرهنگ بسیجی دوری از کبر و غرور است؛ این فرهنگ بسیجی است. انسانها، به حسب موقعیّت، گاهی یک آبرویی پیدا میکنند، ‌یک شخصیّتی پیدا میکنند. اینکه ما به خودمان نگاه کنیم ببینیم به ما احترام میکنند، برای ما شعار میدهند، ما را جلو ‌می‌اندازند، از ما تعریف میکنند، [لذا] به خودمان مغرور بشویم، کبر بورزیم، خودمان را برتر و بالاتر بدانیم، این ضدّ ‌فرهنگ بسیجی است. امام سجّاد در صحیفه‌ی سجّادیّه در دعای مکارم‌‌الاخلاق این را به ما یاد میدهد‌: ‌لا تَرفَعنی‌ فِی‌ النّاسِ‌ دَرَجَةً ‌اِلّا حَطَطتَنی عِندَ نَفسی؛‌ ‌هر مقداری که در بین مردم قدّتان بلند شد، پیش خودتان کوچک بشوید، در نفْس خودتان دچار غرور ‌نشوید‌.‌1402/09/08
لینک ثابت
بسیج مستضعفین

فرهنگ بسیجی دوری از طلبکاری است؛ اینکه ما از انقلاب و از کشور و از دولت و از مردم و از همسایه و از دوست و آشنا و از همه ‌طلبکار باشیم، خودمان را بدهکار ندانیم، فرهنگ بسیجی نیست‌. ‌بسیجی طلبکار نیست؛ خود را موظّف میداند، تکلیف‌گرا است، ‌دنبال اداء وظیفه است‌. ‌بسیجی از توانایی‌های سازمانی به نفع خودش استفاده نمیکند. آن که در سازمان بسیج هست، این ‌توانایی‌ای که سازمان به او میدهد یک امانت است در دست او؛ این امانت را با کمال عفّت حفظ میکند، امین است‌.‌1402/09/08
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی