یک نکتهی مهمّ اساسی در حج این است که اسلام عملاً نشان میدهد که این تمایزهایی که در دنیا وجود دارد، در کشورهای مختلف، این تمایزها را قبول ندارد؛ تمایز نژادی، تمایز جغرافیایی، تمایز طبقاتی؛ اینها را قبول ندارد؛ این نکته خیلی مهم است. امروز کشورهای به ادّعای خودشان متمدّن که به نظر بنده هیچ بویی از تمّدن نبردهاند ــ همین کشورهایی که میدانید خودشان را متمدّن میدانند و بقیّهی دنیا را وحشی ــ گیرند در مسئلهی سیاه و سفید، گیرند در مسئلهی نژاد اروپایی و نژاد غیر اروپایی، گیرند در مسئلهی مهاجرین. هزاران آدمِ مهاجر [اگر] در دریا غرق بشوند، ککشان نمیگزد، اهمّیّتی به آنها نمیدهند، اصلاً کأنّه [آنها را] انسان نمیدانند، موجود قابل توجّه نمیدانند. به حیوانِ خانگیِ خودشان بمراتب بیشتر اهمّیّت میدهند تا یک بیگانهای که در همسایگیِ آنها زندگی میکند. این حوادثی است که روزمرّه انسان دارد مشاهده میکند در دنیا؛ گیرند، نتوانستهاند این مشکل را حل کنند. اسلام حل کرده، آن هم نه در زبان؛ حالا در زبان که قرآن کریم [میفرماید]: «اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَة»(1) و آیاتی مانند این، در روایات و در کلمات بزرگان اسلام [هم] که این حرفها پُر است؛ امّا در عمل، اسلام زبان رفع تمایزش زبان عملی است؛ کجا؟ در حج؛ سیاه هست، سفید هست، از فلان نقطهی دنیا هست، از فلان تمدّن هست، از فلان تاریخ هست، همه در کنارِ هم هستند بدون هیچ تمایزی؛ هیچ تمایزی با همدیگر ندارند؛ با هم راه میروند، با هم طواف میکنند، با هم سعی میکنند، با هم وقوف میکنند. اینها خیلی مهم است.1402/02/27
لینک ثابت