یکی از مهمترین الزامات اجرای این شعار [مهار تورم و رشد تولید]، مشارکت دادن مردم است؛ این یک مسئلهی تعیینکننده است، مسئلهی بسیار مهمّی است. ما در این [بخش] ضعیف عمل کردهایم؛ در طول این سالهای متمادی، انصافاً ضعیف عمل کردهایم. اگر چنانچه بتوانیم نه در حرف که دائماً گفتهایم، [بلکه] در عمل ــ که حالا مختصری توضیح میدهم ــ مشارکت مردم را جلب کنیم، رشد تولید قطعی خواهد بود. آن چیزی که قطعاً رشد تولید را به وجود میآورد، حضور مردم در تولید است؛ در بخشهای مختلف، و از تولیدات اندک و کوچک تا تولیدات بزرگ به وسیلهی مردم [انجام شود]. خود همین رشد تولید، تأثیر میگذارد در مهار تورّم؛ یعنی روی آن هم اثر میگذارد.
خب، با حرف و شعار نمیشود؛ صِرف اینکه ما حرفش را بزنیم که «مردم! بیایید شرکت کنید»، کسی [نمیآید]، اصلاً این حرف معنی ندارد؛ محصَّلی ندارد که به مردم بگوییم بیایید شرکت کنید. چهجوری شرکت کنند؟ کجا شرکت کنند؟ باید زمینهی مشارکت فراهم بشود.
یکی از تجربههای خوب، همین شرکتهای دانشبنیان است؛ این تجربهی خوبی است. البتّه فقط منحصر به این نباید باشد ــ که حالا عرض میکنم ــ امّا این یک تجربهی خوبی بود. [برای] شرکتهای دانشبنیان سازوکاری به وجود آمد که موجب شد افرادی که بااستعداد بودند، نخبه بودند، توانایی داشتند، انگیزه داشتند، بیایند و هزاران شرکت دانشبنیان را به وجود بیاورند، رشد تولید را بالا بردند، کمک کردند؛ این شرکتها خیلی تأثیر داشت و البتّه باید افزایش هم پیدا کند. خودِ این دانشبنیان کردنِ کارها یک برنامهریزی لازم دارد. کدام بخشها باید دانشبنیان بشوند؟ مثلاً حالا فرض کنید بخش نفت یا بخش کشاورزی باید دانشبنیان بشود؛ چهجوری؟ با چه برنامهای؟ چه کسانی میتوانند وارد این کار بشوند؟ این یک طرح و برنامه لازم دارد که [باید] به مردمی که توانایی دارند، علاقه دارند و میخواهند در این کار مشارکت کنند، اعلام بشود. ما از لحاظِ نیروی انسانیِ جوانِ تحصیلکرده ظرفیّت بالایی داریم؛ بحمدالله تا کنون، جوانِ آمادهی تحصیلکرده خیلی داریم؛ خیلیهایشان به کارهایی مشغول هستند که متناسب با رشتههای تحصیلیشان هم نیست، امّا مشغولند به خاطر اینکه کاری که متناسب با آن رشته باشد در اختیارشان قرار نگرفته.
اگر ما این طرّاحی را بتوانیم درست انجام بدهیم، این مشکل برطرف خواهد شد. نقشهی راهِ دانشبنیان کردنِ اقتصاد ملّی و برنامهی عملیّاتی کردن آن را مسئولین محترم در دولت باید تهیّه کنند، به مردم هم اطّلاع بدهند و زمینهی مشارکت آنها را فراهم کنند؛ همین طور که عرض کردم مشخّص بشود چه بخشهایی در اولویّت دانشبنیان شدن هستند و شیوههای دانشبنیان شدن آنها چیست؛ اینها را مشخّص کنند، به اطّلاع مردم برسانند. باید ساختارسازی بشود؛ [برای] اشتراک مردم به صورت شرکتهای دانشبنیان، باید یک ساختاری تولید بشود، به وجود بیاید و به مردم هم اعلام بشود.
البتّه مشارکت مردم که اشاره کردم، فقط در این زمینهها نیست؛ یعنی اینجور نیست که مشارکت مردم صرفاً در محدودهی شرکتهای دانشبنیان باشد. ما باید کاری کنیم که مردم بتوانند، همهی کسانی که نیرو دارند، توان کار دارند، در بهاصطلاح محدودهی کار کردن هستند، بتوانند یک کاری انجام بدهند که به زندگیشان کمک کند، معیشتشان را بهتر کند، به تعبیر رایج، سفرهی آنها را رنگینتر بکند، که بند اوّل سیاستهای اقتصاد مقاومتی هم ناظر به همین است. تمهیداتی را باید انجام بدهید تا طبقات کمدرآمد به این وسیله درآمدشان بالا برود. آنوقت توانمندسازیِ طبقات ضعیف به این شکل انجام خواهد گرفت؛ یعنی نقشهی راهِ کاملی در این زمینه به وجود بیاید، و میتواند به وجود بیاید؛ یعنی سازمان برنامه و امثال این تشکیلات در دولت، میتوانند بنشینند و طرّاحی کنند و مشخّص کنند که آحاد مردم، قشرهای ضعیف مردم، چگونه میتوانند در فعّالیّتهای اقتصادی همکاری کنند. بهترین راهِ عدالتبنیان کردنِ اقتصاد همین است. اینکه ما روی مسئلهی عدالت که اساس کار اقتصاد در اسلام عدالت است ــ «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط» ــ [تأکید میکنیم،] عدالتبنیان کردن از این راه به وجود خواهد آمد؛ بتوانیم امکان کار کردن و درآمد کسب کردن را برای همهی مردم فراهم کنیم.
من اطّلاع دارم بعضی از دستگاهها مثلاً در مناطق دوردستِ کشور، یعنی خیلی دور از تهران، مثلاً در روستاها رفتهاند، کارهایی را انجام دادهاند، توانستهاند خانوادههایی را گاهی مثلاً فرض کنید با چند رأس گوسفند ــ حالا این نمونههای خیلی کوچکش اینجوری است ــ احیا کنند؛ یک خانواده با داشتن مثلاً فرض کنید چند رأس گوسفند یا در یک جاهایی در ایرانشهر که ما بودیم، با بُز ــ بُزهای مخصوصی که آنجا هستند ــ و مانند اینها احیا شده. از اینجا بگیرید تا کارهای بسیار بزرگی که میتواند یک شهر را، یک منطقه را آباد بکند.1402/01/15
لینک ثابت