آن [طور] که ما از نزدیک کار او را (شهید سلیمانی) دیدیم، واقعاً مظهر تلاش بود؛ کار خستگیناپذیر؛ خستگیناپذیر. گاهی اوقات که مثلاً به یک کشوری میرفت، برمیگشت و برای ما گزارش میفرستاد، من وقتی میخواندم این گزارش را، حیرت میکردم از حجم کار عظیمی که در این مثلاً چند روز اتّفاق افتاده. من از تعدادی از این گزارشها یک نسخه برداشتهام برای نگهداریِ پیش خودم؛ روی آن هم نوشتهام که این را من نگه میدارم برای اینکه در آینده دیده بشود، معلوم بشود که این مرد چقدر کار انجام میداده. الان چند نسخه -دو سه گزارش را- از این قبیل دارم. کار خستگیناپذیر.
همراه با شجاعت؛ یعنی کاری که کار معمولی نیست و احتیاج به شجاعت دارد، احتیاج به شهامت دارد؛ و متّکی به عقلانیّت؛ هم شجاعت، هم عقلانیّت؛ هر دو در حدّ تحسینبرانگیز؛ با تدبیر.1400/10/11
لینک ثابت