مقصود ما از تحوّل، ایجاد یک حرکت جهشی و جهادی است در همهی بخشهای اداری کشور و بخشهای حکمرانی کشور و همچنین در بخشهایی از سبک زندگی عمومی... و به طور خلاصه، حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی انقلاب و نوآوری در شیوهها و روشها و کارکردها. البتّه تحوّل، یک عنوان عامّی است؛ خیلیها در دنیا هم وقتی راجع به ما صحبت میکنند، بحث تحوّل را مطرح میکنند؛ در داخل کشور هم بعضیها که گرایشهای بیشتر غربی و میل به شیوههای غربی و مفاهیم غربی دارند، بحث از تحوّل میکنند، منتها آن تحوّلی که مورد نظر آنها است، تحوّل در اصلِ انقلاب است؛ یعنی در واقع به یک معنا ارتجاع؛ یعنی تحوّل آنها به معنای ارتجاع است؛ برگشت به عقب. مفاهیم انقلابی را میخواهند نفی کنند. میبینیم در اظهاراتی که در باب تحوّل میکنند، راجع به عادّیسازی، یعنی به هنجارِ جهانی نزدیک شدن کشور و انقلاب، بیشتر تحریض میکنند و تحریص میکنند و این را در واقع خطّ نشان تحوّل به شمار میآورند. در واقع حرف ما، مراد ما از تحوّل، تحوّل برای تقویت انقلاب است؛ مراد آنها از تحوّل، تحوّل برای نفی انقلاب و نفی مبانی انقلاب است، مراد آنها نزدیک شدن به هنجارهای نظام سلطه است. خب پس بنابراین آن کلمهی تحوّل کافی نیست. مراد از تحوّل در بیان ما و در منطق ما عبارت است از اینکه ما به سمت تقویت مبانی انقلاب و اصول انقلاب و خطوط اصلی انقلاب حرکت کنیم، منتها با شیوههای نو و با نوآوری و ابتکار.1400/02/21
لینک ثابت
در مورد این نیاز که «چرا باید تحوّل انجام بگیرد» -که واقعاً بایستی به این نیاز هم اعتقاد داشته باشیم- لذا لزوم این حرکت به [خاطر] این است که در کنار پیشرفتهای کشور و موفّقیّتهای کشور که زیاد است... لکن در کنار این پیشرفتها ما در جاهایی عقبماندگی داریم و مشکلات مزمنشده داریم که این مشکلات بایستی حل بشود. در حوزهی اقتصاد، در حوزهی عدالت، به طور جدّی مشکل داریم؛ در زمینهی آسیبهای اجتماعی مشکلات اساسی داریم که بعضی از اینها حقیقتاً به صورت بیماری مزمن هم درآمده و نیاز به راهحلهای جدّی دارد؛ علاوهی بر اینکه این عقبماندگیها وجود دارد و ناشی از غفلتهای ما است -یعنی در طول زمان، در طول این دهها سال، در مواردی غفلتهایی انجام گرفته- بعضی از غرضورزیها هم موجب زاویهدار شدن با خطّ انقلاب و تدریجاً پشت کردن به انقلاب شده و بنابراین این وضعیّت ایجاب میکند که ما به فکر یک حرکت تحوّلی باشیم. علاوهی بر اینها بر اثر همین غفلتهای ما، بسیاری از ظرفیّتها معطّل مانده. ظرفیّتهای بسیاری در کشور وجود دارد، فرصتهای به معنای حقیقی کلمه فراوان بلکه بیشمار در کشور هست که اینها بدون استفاده مانده و این مایهی خسارت برای منافع ملّی است. خب این مشکلات را با یک حرکت عادّی نمیشود برطرف کرد، با این حرکت معمولیِ عادّی که در کار ادارهی حکمرانی کشور هست نمیشود، یک حرکت فوقالعاده لازم است، یک حرکت جهشی لازم است، یک حرکت ابتکاری لازم است. باید نوآوری وجود داشته باشد و این کار باید انجام بگیرد. این جزو مسلّماتِ این دورهی از انقلاب است برای گام دوّم. البتّه در گذشته و در طول زمان در زمینههای تحوّلی در بخشی از جاها یک کارهایی انجام گرفته لکن یک حرکت کلّیتر و عمومیتر و جامعتری در این زمینه باید انجام بگیرد.1400/02/21
لینک ثابت
[در مورد] حوزهی تحوّل که این تحوّل در کجاها باید انجام بگیرد... هم در بخشهای گوناگون حکمرانی و بخشهای مدیریّتی کشور است که خب در زمینههای اقتصاد، در زمینههای مسائل اجتماعی، در زمینههای مسائل فکری، مشخّص است کمکاریهایی وجود دارد و رفت و برگشتهای اداری، کاغذبازیها و دیوانسالاریهای زائد و مقرّرات غیر مفید و گاهی مضر، مانع از تلاش است -هم در زمینهی اقتصاد که خیلی واضح است و هم در زمینههای دیگر- بنابراین یک حوزهی مهم برای تحوّل، همین بخشهای مدیریّتی کشور است؛ یک بخش هم در مورد زندگی عمومی مردم است که در این زمینهها هم به معنای واقعی کلمه در بعضی از بخشها بایستی تحوّلی حرکت کرد. عادات غلطی در بین ما مردم وجود دارد که با اینها بایستی برخورد کرد. با نصیحت و توصیه و راهحلهای جزئی نمیشود کار کرد، یک کار تحوّلی لازم است؛ مثلاً فرض کنید قضیّهی اسراف. در کشور ما اسراف وجود دارد؛ اسراف آب، اسراف موادّ غذائی، اسراف برق. مسابقهی تجمّل؛ که حالا ما اشرافیگری را نفی کردیم و زشت شمردیم که به جای خود مطلبِ کاملاً درستی است لکن مشکل اینجا است که ریختوپاشهای اشرافیگرانه به طبقات غیراشرافی هم در واقع سرایت کرده و متأسّفانه مسابقهی تجمّل در ازدواجها، در خانوادهها و کارهای گوناگون وجود دارد و باید با آن مبارزه کرد. یا بالا رفتن سنّ ازدواج، یا پیری جمعیّت کشور و همین مسائلی که در بیانات بعضی از دوستان هم بود. خب پس همهی اینها حوزههای لزوم تحوّل است، در همهی اینها بایستی تحوّل به وجود بیاید.1400/02/21
لینک ثابت
منطق تحوّل چیست؟ یعنی ما میخواهیم تحوّل ایجاد بشود تا بعد به چه وضعیّتی برسیم؟ اگر چنانچه این منطقْ مشخّص و روشن و محاسبهشده نباشد، کار به بلبشو و هرج و مرج کشیده خواهد شد؛ لذا در اوّل سال شما میگویید: حَوِّل حالَنا اِلیٰ اَحسَنِ الحال؛ تحوّل بایستی ما را به وضع اَحسن برساند، به وضع بهتر برساند. بعضی در زمینهی مسائل تحوّلی میگویند «تغییر» امّا تغییر به کجا مشخّص نیست. صِرف تغییر یک ارزش محسوب نمیشود؛ تغییر به سمت بهتر شدن ارزش است، تحوّل به سمت سطحِ بالا رفتن ارزش است وَالّا مطلق تحوّل نه. پس بنابراین بایستی احسنالحال را پیدا کرد. احسنالحال به نظر ما همان تقویت خطوط اصلی انقلاب و روان شدن حرکت به سمت آرمانها است؛ یعنی آرمانهای انقلاب مثل عدالت، مثل استقلال، مثل اسلامی شدن جامعه، اینها آرمانهای بزرگ و اساسی است؛ باید حرکت به سمت این آرمانها آسان بشود و روان بشود. الان ما دشواریهای زیادی در این زمینه داریم، احتیاج به یک حرکت تحوّلی وجود دارد.1400/02/21
لینک ثابت
امروز جامعهی نخبگانی کشور، تجربههای زیادی دارد. من به طور قاطع عرض میکنم که امروز جامعهی نخبهی متدیّن و معتقد به دین و انقلاب، فهمشان، درکشان از مسائل بمراتب از نخبگان صدر انقلاب -و حالا به طریق اولیٰ قبل از انقلاب- بالاتر است... پس امروز جامعهی نخبگانی و انقلابی کشور، هم تجربهی زیادی دارد، هم ناکامیها را دیده، تلخیها را دیده، دشواریها را دیده، مانعتراشیها را دیده، معارضهها را دیده -یعنی اینها را در طول زمان، این جامعهی نخبگانی ما مشاهده کردهاند- و نگاهش به مسائل اساسی کشور نگاهی است همراه با توجّه به این مشکلات. پس بنابراین، برنامهریزی هم میتواند برنامهریزی پیچیدهتر و قویتری باشد از آنچه در گذشته انجام میگرفته، و باید همین جور باشد؛ یعنی واقعاً راهبریهای عملیّاتی بایستی با در نظر گرفتنِ این مشکلات و موانع انجام بگیرد. علاوه بر این، مسائل جدیدی هم هست که در گذشته نبود؛ حالا از جمله مثلاً فرض کنید فضای مجازی، که یک مسئلهی جدیدی است، پدیدهی تازهای است و قبلاً این [پدیده] وجود نداشته. بنابراین، برای پیشگیری از مشکلات ناشی از این پدیده -بالاخره هر پدیدهای یک مشکلاتی دارد، یک منافعی دارد- و برای اینکه کشور و جامعه از مشکلاتش و ضررهایش و آسیبهایش مصون بماند، امروز به فکرهای جدید و راههای ابتکاری و در واقع دانش و فکر نو نیاز هست. یا مثلاً در بالا رفتن سنّ ازدواج و امثال اینها، احتیاج داریم به روشهای نو، روشهای بدیع و روشهای تازه. و به نظر من کشور میتواند در این زمینهها حرکت کند و این نخبگان انقلابی و مؤمن هستند که بایستی دست کشور را پُر کنند و فکر تولید کنند و دانشِ حرکت در این راه را بایستی تولید کنند. این تحوّلی است که باید اتّفاق بیفتد. این تحوّلی که میگوییم، باید ما را به این سمت حرکت بدهد و پیش ببرد. خب حالا چه جوری این تحوّل انجام بگیرد؟ به نظر من راه منحصربهفرد آن جوانهایند. جوانهای زبده و خوبی داریم؛ چون در جوان، هم فکر نو هست، هم [تواناییِ] یافتنِ شیوههای نو هست، هم نیرو و توانِ لازم هست، هم جرئت اقدام هست؛ اینها همه در جوانها جمع است و خیلی مغتنم است؛ یعنی ابزار لازم برای یک حرکت تحوّلی همینها است: فکر نو، ابتکار، جرئت حرکت، میل کامل به این حرکت. اینها از لوازم حتمی یک حرکت تحوّلی است و این هم در جوانها وجود دارد، [لذا] بایستی برای یک چنین کاری دنبال جوانهای نخبه رفت.1400/02/21
لینک ثابت
چه جوری تحوّل انجام بگیرد؟ به نظر من راه منحصربهفرد آن جوانهایند. جوانهای زبده و خوبی داریم؛ چون در جوان، هم فکر نو هست، هم [تواناییِ] یافتنِ شیوههای نو هست، هم نیرو و توانِ لازم هست، هم جرئت اقدام هست؛ اینها همه در جوانها جمع است و خیلی مغتنم است؛ یعنی ابزار لازم برای یک حرکت تحوّلی همینها است: فکر نو، ابتکار، جرئت حرکت، میل کامل به این حرکت. اینها از لوازم حتمی یک حرکت تحوّلی است و این هم در جوانها وجود دارد، [لذا] بایستی برای یک چنین کاری دنبال جوانهای نخبه رفت.1400/02/21
لینک ثابت
اوّلاً تحوّل لازم است و نیاز امروز ما است؛ ثانیاً تحوّل ممکن است؛ ثالثاً راه ایجاد تحوّل عبارت است از تشکیل یک دولت معتقد به تحوّل و معتقد به عنصر تحوّلآفرین، یعنی عنصر جوان نخبهی مؤمن انقلابی؛ یعنی شرطش این است که مؤمن باشد و انقلابی باشد؛ وَالّا اگر جوان بود با همان خصوصیّات جرئت و توانایی و ابتکار، لکن ایمان در او وجود نداشت، خب فایدهای ندارد؛ آن جوان با همان نیرو، راه غلط را خیلی سریعتر و تندتر از پیرها و سالخوردهها خواهد رفت؛ اگر با ایمان نباشد فایدهای ندارد؛ اگر انقلابی نباشد، کشور را به سمت یک حرکت تحوّلیِ درست هدایت نخواهد کرد؛ پس بایستی، هم جوان باشد، هم مؤمن باشد، هم انقلابی باشد؛ یعنی این عناصر بایستی در مجموعهی دولت جمع باشد. پس بنابراین، هم تحوّل لازم است، هم تحوّل ممکن است، هم شرطش حضور یک دولتی است که معتقد به جوانها باشد و جوانها را به کار بگیرد و این کار انجام خواهد گرفت. این عرض ما در مورد مسئلهی تحوّلخواهی.1400/02/21
لینک ثابت
تشکّلهای [دانشجویی] میتوانند مرکزی باشند برای تولید فکر؛ ما به این احتیاج داریم؛ تولید فکر در این مجموعهها؛ یا خود این تشکّلها میتوانند پیشران حرکتهای دانشجویی باشند و حرکت جهادی و تحوّلی را... میتوانند ایجاد کنند؛ یعنی خود این تشکّلها میتوانند عامل مهمّی باشند برای ایجاد حرکت جهادی و تحوّلی.1400/02/21
لینک ثابت