امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
حضرت امام خمینى پدرى بود مهربان و معلّمى بود بزرگ و مرشدى بود حکیم و رهبرى بود در حدّ اعلاى فضایل و خصال رهبرى.1368/03/20
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام ملکوت اعلى پیوستند و براى ایشان، خطاب «اِرجِعى اِلیّْ رَبِّکِ راضِیَةً مَرضِیَّة» بسیار دلنشین و دلنواز است. و حقیقتاً روح بزرگ امام، جوار رحمت پروردگارش را میخواست.1368/03/20
لینک ثابت
امام خمینی، جوار رحمت پروردگارش را میخواست
حقیقتاً همانطور که میدانیم و میدانید، حضرت امام خمینى پدرى بود مهربان و معلّمى بود بزرگ و مرشدى بود حکیم و رهبرى بود در حدّ اعلاى فضایل و خصال رهبرى. ایشان به ملکوت اعلىٰ پیوستند و براى امثال ایشان، خطاب «اِرجِعى اِلیّْ رَبِّکِ راضِیَةً مَرضِیَّة» (1) بسیار دلنشین و دلنواز است. و حقیقتاً آن روح بزرگ، جوار رحمت پروردگارش را میخواست. سه چهار روز قبل از رحلتشان، همین را به من فرمودند. و خداى متعال هم بندهی شریف عزیز متعبّد صالح خودش را انشاءالله با رحمت خودش و فضل خودش و مغفرت کامل و شامل خودش استقبال کرد و امیدواریم که ایشان هماکنون در جوار ارواح مطهّرهی انبیا و اولیا باشند و متنعّم هستند به نِعَم الهى.1368/03/20
1 )
سوره مبارکه الفجر آیه 28
ارجِعي إِلىٰ رَبِّكِ راضِيَةً مَرضِيَّةً
ترجمه:
به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است،
لینک ثابت
لزوم ایجاد وحدت بین گروههای مختلف در افغانستان
ملّت افغانستان هم یک گروه نیست، یک حزب نیست؛ ملّت افغانستان مجموعهاى است که همهی احزاب و همهی گروهها وقتیکه دستشان را روى دست هم بگذارند، به نظر میرسد که اکثریّت قاطع آن ملّت را پشت سر خودشان داشته باشند -[البتّه] باز هم نمیشود یقین کرد که همهی آن ملّتند؛ ولى خب، اکثریّت قاطعند- امّا وقتى همه با هم باشند؛ یَدُ الله مَعَ الجَماعَة. (1) شاید انشاءالله این همصدایى و همدستى را بتوانید ایجاد کنید. من از شما خواهش میکنم، شما تلاش خودتان را بکنید براى این کار که بلکه بشود با حفظ حقوق حقّهی این بخش عظیم از ملّت افغانستان که عبارت باشند از شیعه، و نیز حفظ حقوق حقّهی آن دسته از برادران سنّى که نمایندهاى در آن جمع ندارند، انشاءالله وحدت انجام بگیرد. اینجا وحدت و اتّفاق، خودش یک هدف است که تا شما به این هدف نرسید، به آن هدف بعدى -که قدم دوّم است- نخواهید رسید.1368/03/20
1 )
خطبه 127 : از سخنان آن حضرت است باز هم به خوارج
فَإِنْ أَبَيْتُمْ إِلَّا أَنْ تَزْعُمُوا أَنِّي أَخْطَأْتُ وَ ضَلَلْتُ فَلِمَ تُضَلِّلُونَ عَامَّةَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله عليه وآله ) بِضَلَالِي وَ تَأْخُذُونَهُمْ بِخَطَئِي وَ تُكَفِّرُونَهُمْ بِذُنُوبِي سُيُوفُكُمْ عَلَى عَوَاتِقِكُمْ تَضَعُونَهَا مَوَاضِعَ الْبُرْءِ وَ السُّقْمِ وَ تَخْلِطُونَ مَنْ أَذْنَبَ بِمَنْ لَمْ يُذْنِبْ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) رَجَمَ الزَّانِيَ الْمُحْصَنَ ثُمَّ صَلَّى عَلَيْهِ ثُمَّ وَرَّثَهُ أَهْلَهُ وَ قَتَلَ الْقَاتِلَ وَ وَرَّثَ مِيرَاثَهُ أَهْلَهُ وَ قَطَعَ السَّارِقَ وَ جَلَدَ الزَّانِيَ غَيْرَ الْمُحْصَنِ ثُمَّ قَسَمَ عَلَيْهِمَا مِنَ الْفَيْءِ وَ نَكَحَا الْمُسْلِمَاتِ فَأَخَذَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) بِذُنُوبِهِمْ وَ أَقَامَ حَقَّ اللَّهِ فِيهِمْ وَ لَمْ يَمْنَعْهُمْ سَهْمَهُمْ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ يُخْرِجْ أَسْمَاءَهُمْ مِنْ بَيْنِ أَهْلِهِ ثُمَّ أَنْتُمْ شِرَارُ النَّاسِ وَ مَنْ رَمَى بِهِ الشَّيْطَانُ مَرَامِيَهُ وَ ضَرَبَ بِهِ تِيهَهُ وَ سَيَهْلِكُ فِيَّ صِنْفَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَى غَيْرِ الْحَقِّ وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَى غَيْرِ الْحَقِّ وَ خَيْرُ النَّاسِ فِيَّ حَالًا النَّمَطُ الْأَوْسَطُ فَالْزَمُوهُ وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ يَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ وَ إِيَّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ
أَلَا مَنْ دَعَا إِلَى هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ كَانَ تَحْتَ عِمَامَتِي هَذِهِ فَإِنَّمَا حُكِّمَ الْحَكَمَانِ لِيُحْيِيَا مَا أَحْيَا الْقُرْآنُ وَ يُمِيتَا مَا أَمَاتَ الْقُرْآنُ وَ إِحْيَاؤُهُ الِاجْتِمَاعُ عَلَيْهِ وَ إِمَاتَتُهُ الِافْتِرَاقُ عَنْهُ فَإِنْ جَرَّنَا الْقُرْآنُ إِلَيْهِمُ اتَّبَعْنَاهُمْ وَ إِنْ جَرَّهُمْ إِلَيْنَا اتَّبَعُونَا فَلَمْ آتِ لَا أَبَا لَكُمْ بُجْراً وَ لَا خَتَلْتُكُمْ عَنْ أَمْرِكُمْ وَ لَا لَبَّسْتُهُ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا اجْتَمَعَ رَأْيُ مَلَئِكُمْ عَلَى اخْتِيَارِ رَجُلَيْنِ أَخَذْنَا عَلَيْهِمَا أَلَّا يَتَعَدَّيَا الْقُرْآنَ فَتَاهَا عَنْهُ وَ تَرَكَا الْحَقَّ وَ هُمَا يُبْصِرَانِهِ وَ كَانَ الْجَوْرُ هَوَاهُمَا فَمَضَيَا عَلَيْهِ وَ قَدْ سَبَقَ اسْتِثْنَاؤُنَا عَلَيْهِمَا فِي الْحُكُومَةِ بِالْعَدْلِ وَ الصَّمْدِ لِلْحَقِّ سُوءَ رَأْيِهِمَا وَ جَوْرَ حُكْمِهِمَا .
ترجمه:
اگر به گمان خود جز اين را قبول نكنيد كه من اشتباه كردم و گمراه شدم، چرا همه امّت محمّد صلّى اللّه عليه و آله را به گمراهى من گمراه مىدانيد، و آنان را به خطاى من مؤاخذه مىكنيد، و به گناه من تكفير مىنماييد شمشيرهايتان بر دوشتان قرار دارد، بر سالم و نا سالم فرود مىآوريد، و گناهكار و بىگناه را با هم مخلوط مىكنيد، و حال اينكه مىدانيد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله زناكار همسردار را سنگسار مىكرد سپس بر جنازهاش نماز مىخواند و ارثش را به اهلش مىسپرد، قاتل را مىكشت و ارثش را به زن و فرزندش مىداد، دست سارق را قطع مىكرد، و زناكار بىهمسر را تازيانه مىزد، آن گاه قسمت هر دو را از غنيمت مىپرداخت و حق داشتند زنان مسلمان را به همسرى بگيرند، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله گناهكاران را به خاطر گناهشان مؤاخذه مىكرد، و حق خدا را نسبت به آنان اجرا مىنمود، ولى سهم اسلامى آنان را از آنان منع نمىكرد، و نامشان را از دفتر مسلمانان حذف نمىنمود. اما شما بدترين مردم هستيد، و شيطان شما را به موارد كفر و طغيان انداخته، و به سرگردانى دچار كرده. به زودى دو دسته در باره من به هلاكت مىافتند: يكى محبّى كه در محبت افراط كند و افراطش او را به راه ناحق برد، و ديگرى دشمنى كه تجاوز از حد كند و دشمنى بىحدّش او را به غير راه حق برد. بهترين مردم در باره من مردم معتدل هستند، پس ملازم راه وسط باشيد و با اكثريت همراه شويد، كه دست خدا بر سر جماعت است، و از تفرقه و جدايى بپرهيزيد، كه يكسو شده از مردم بهره شيطان است، چنان كه گوسپند دور مانده از گله نصيب گرگ است. آگاه باشيد كسى كه به اين شعار (تفرقه) دعوت كند او را بكشيد گرچه زير عمامه من باشد. به آن دو نفر حكميت داده شد كه آنچه را قرآن زنده كرده زنده كنند، و آنچه را قرآن ميرانده بميرانند. احياء قرآن در يك دلى همگان در عمل به آن است، و ميراندن قرآن جدايى از اوست.
بنا بر اين اگر قرآن ما را به سوى آنان بكشاند از آنان پيروى مىكنيم، و اگر آنان را به سوى ما بكشد بايد از ما پيروى كنند. پس اى بىريشهها شرّى براى شما نياوردهام، و در كارتان فريبتان ندادهام، و شما را به اشتباه نينداختهام، رأى خودتان به انتخاب دو نفر قرار گرفت، ما هم از آنان پيمان گرفتيم كه از حدود قرآن تجاوز نكنند، ولى هر دو گمراه شدند و حق را ترك كردند در حالى كه به حق بصيرت داشتند، مقتضاى طبعشان جور و ستم بود و به آن راه رفتند، در صورتى كه قبل از آنكه رأى به باطل بدهند و حكم ظالمانه نمايند با آنان شرط كرديم كه به عدالت حكم كنند و حق را منظور دارند.
لینک ثابت