مبارزهی با فساد، هم در درون قوّه محلّ کلام است، هم بیرون قوّه؛ لکن اولویّت با درون قوّه است. خب، هزاران قاضی شریف و پاکدامن و کارمندان امین در سراسر قوّه دارند کار میکنند، تلاش میکنند؛ یک عنصر ناباب در یک دادگستریای در یک شهری پیدا میشود، یک حرکتی انجام میدهد، این روانهای(۵) پاکیزهی شریف را بدنام میکند؛ این چیز کمی است؟ این چیز کوچکی است؟ شاید آن تعداد آدم نابابی که در مجموعِ قوّهی قضائیّه هستند، یک درصد خیلی کمی نسبت به آدمهایی است که یا در اوج شرافتند -ما داریم قضاتی که با زندگیهای سختی زندگی میکنند، پروندههای سنگین مهمّی هم دستشان هست، [امّا] یک ذرّه هم تخطّی نمیکنند؛ اگر اهل خطا بودند ممکن بود زندگیهای خیلی بهتری داشته باشند، ابداً [تخطّی نمیکنند]- یا قضات معمولیای [هستند] که دارند کار خودشان را با امانت، با صداقت انجام میدهند؛ نسبت آن افراد فاسد و افراد ناباب در مقابل این افراد، خیلی نسبت کمی است امّا یک نسبت کم، یک درصد کوچک هم تأثیرات مخرّبی میگذارد؛ که حالا من در تصویرسازی از قوّهی قضائیّه، بعداً این را باز عرض خواهم کرد. نسبت به فسادِ درون قوّهی قضائیّه سختگیری کنید. علّتش هم این است که این [قوّه]، مسئولِ رفع فساد است؛ اگر خودش فاسد شد، گناه او نابخشودنی است. هر چه رتبهی شأنی و حقوقیِ انسان بالاتر رفت، به همان اندازه اهمّیّت کار او بیشتر میشود؛ هم در جنبهی مثبت، هم در جنبهی منفی.
…
شما با آدم معمولی فرق میکنید؛ اگر آدم معمولی یک حرکتی انجام بدهد که دارای نکوهش است، شما اگر آن عمل را انجام دادید، نکوهش شما یا دو برابرِ او است یا چند برابرِ او است، تفاوت میکند. با این چشم به مفاسدِ درون قوّه نگاه کنید.1398/04/05
لینک ثابت