ببینیم دشمن چه میکند. این را شما باید بدانید که دشمن کجا قرار دارد، چه ضربهای را میخواهد وارد کند و از کجا میخواهد حملهور شود؛ آن رخنه را باید بگیرید. ممکن است آن رخنهای که دشمن امروز مترصّد آن است، دیروز نبوده است، فردا هم نباشد. امروز مهم است. باید لحظه را درک و علاج کنیم. از لحظه نباید غفلت داشت. همان لحظهای که در آن هستیم، مهم است. باید بدانیم امروز دشمن میخواهد چه بکند؟
البته همه میدانیم دشمن در فکر حملهی اقتصادی به ماست. شبههای در این نیست. این کارِ همیشگی دشمن است. دشمن حتی با کسانی که خیلی هم دشمنی ندارد، در زمینهی اقتصادی به صورتی عمل میکند که آنها را به خودش وابسته کند. این کشورهای منطقه که نوکرهای استکبار امریکایی هستند؛ امریکا از لحاظ اقتصادی با آنها چه میکند؟ آیا آنها را مستقل و بارور و دارایِ ابتکار میکند؟ ابداً! بلکه آنان را میدوشد و به خودش وابستهتر میکند. دشمن در زمینهی اقتصادی با دوستش نیز این گونه است.
خوب؛ زمینهی اقتصادی زمینهی واضح و روشنی است. بحمدالله امروز در زمینهی فعالیتهای بنیادین اقتصادی، کشور به خوبی مشغول کار است. شاید در ضمن این چند روز گردهمایی، از مسؤولین کشور، کسانی میآیند و راجع به فعّالیتهای اقتصادی توضیح میدهند. شما نیز در مناطق، شاهد برخی از فعّالیتها هستید. پس در زمینهی فعالیت اقتصادی، اگر چه تهاجم اقتصادی دشمن خطرناک است، ولی نگرانی ندارد.
من این نکته را پارسال هم عرض کردم که آیا دشمن ممکن است دوباره به ما جنگی را تحمیل کند؟ تقریباً ممکن نیست. یعنی میشود گفت جزو چیزهای غیر ممکن و نامعقول است؛ چون بر عکس نظر او خواهد شد. جنگی که از بیرون تحمیل شود، ملتها را متّحد میکند. اگر خدای نکرده از درون اختلافی به وجود آمد، متشتّت میکند. در صورتی که جنگ بیرونی، متّحد کننده است. پس برای دشمن، تحمیل مجدّد جنگ ممکن نیست.
آیا دشمن ممکن است به مراکز اصلی ما حملهی هوایی بکند؟ بیاید بزند و چند جا را ویران کند؟ البته ممکن است؛ منتها به ضرر او تمام خواهد شد. دشمن امروز ما، دشمنِ بیعقلی است. این آقایانی که در صدرِ قمّهی استکبار نشستهاند - این دولت کنونی امریکا - نشان دادند که بیتجربه و خامند. از کارهایشان این گونه پیداست. حالا روی بیتجربگی و بیعقلی نیز ممکن است خدای ناکرده یک وقت این کار را هم بکنند. امّا اگر کردند بلاشک به ضرر خودشان تمام خواهد شد. چیزی نیست که ما از آن احساس خطر جدّی بکنیم. آن چیزی که خطر جدّی است، تهاجم فرهنگی است. پارسال هم گفتم و مفصّل شرح دادم. سخنان سال گذشته را نمیخواهیم تکرار کنیم؛ لکن در خلال تهاجم فرهنگی، مسألهی تبلیغات قرار میگیرد.
تبلیغ خیلی مؤثّر است. امروز عامل عمدهی حادثهای که در افغانستان در حال انجام است، همین رادیوهای بیگانهاند که آتش جنگ را هر روز در آنجا تیزتر میکنند. رادیوها در بسیاری از نقاط عالم به ایفای نقش میپردازند. در قضایای مناطق تازه استقلال یافته و در قضایای روسیه و بالکان نیز، آتش میسوزانند و حقیقتاً روی ملّتهای ضعیف و بیخبر، تأثیر شکنندهای دارند. حتّی آن جاهایی که جنگ هم نیست، رادیوها در بعضی مناطق، مردم را بیچاره میکنند.
خوشبختانه در ایران، مردم به برکت همین ایمانی که هست و به خاطر هشیاریها و آگاهیهایی که به آنها داده میشود - که امامت جمعه یکی از مصادیق عمدهی آن است - بحمدالله مصونیّت نسبیای دارند.
تبلیغات امر مهمّی است و نشان میدهد که دشمن در صدد چیست. یعنی تبلیغاتی که دشمن به وسیلهی رادیوها میکند، اگر چه یک حربه و ابزاری است که او به کار میبرد، امّا برای ما هم از یک جهت بیدار کننده است. ما از تبلیغ او میفهمیم که در صدد چه کاری است. مثل اینکه شما از آتش توپخانهی دشمن میفهمید دشمن در کجا قرار دارد. در جنگ، هر جا آتش بلند شود، شما میفهمید دشمن آن جاست. ما از کار سیاسی و فعالیّت تبلیغی دشمن میفهمیم که او در صدد چیست.
امروز دشمن در درجهی اوّل در صدد پیگیری سه محور است. من میخواهم این سه محور را برای شما آقایان شرح دهم و شما هم در خطبههای نماز جمعه و در برخورد با مردم، به این سه محور التفات فرمایید. مهمّ است:
اوّل اینکه، سعی دشمنان اسلام این است که مردم را نسبت به آیندهی این کشور به تردید بیندازند، و آنها را نسبت به آینده بیاعتماد کنند. دوم اینکه در اصول مسلّم انقلاب تشکیک کنند و شبهه بیندازند. سوم اینکه میان ملت ایران و امت بزرگ اسلامی، سدّی به وجود آورند.1374/06/20
لینک ثابت