newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
نفوذ دشمن

خوشبختانه، هوشیاری و هوشمندی این مردم خیلی زیاد است. آن حربه‌ای که استکبار جهانی، به خیال خود برای نفوذ در آذربایجان پیدا کرده بود که به سنگ خورد و شکست اگر برای بخشهای دیگر کشور پیدا شده بود، معلوم نبود که قضیه این طور فیصله پیدا می‌کرد و تمام می‌شد. آن فتنه‌ای که در قضیه‌ی «خلق مسلمان» در همین شهر بزرگ و میان همین مردم نقش بر آب گردید و نائره‌ی آن فرو نشانده شد، اگر در شهر دیگری از شهرهای ایران پیش می‌آمد، معلوم نبود آن طور فرونشانده شود. اینها را کسانی که اهل دقّت در نفسانیّات و روحیّات مردمند، باید مورد مداقّه قرار دهند.1372/05/07
لینک ثابت
اهداف انقلاب اسلامی

در جنگلی تبری پیدا شد و نهالهای جوان، دلشان از اضطراب بنا کرد به تپیدن و با هم پچ‌پچ کردند که «این تبر به جنگل آمد و پدر ما در خواهد آمد.» درخت تناوری که تجربه‌اش از نهالها بیشتر بود، دید آنها خیلی ترسیده‌اند و دلشان را از دست داده‌اند. گفت: «نترسید. ناراحت نباشید. مادام که از خود شما تکّه‌ای کنده نشود و به عنوان دسته‌ی این تبر قرار نگیرد، از این تبر هیچ کاری برنمی‌آید. مواظب باشید تبر به وسیله‌ی شما دسته پیدا نکند.» از تبرِ بی‌دسته، چه کار می‌آید!؟ چه غلطی می‌تواند بکند؟ ما هستیم که تبر را ممکن است تبر کنیم. مواظب باشید با کارمان، با حرفمان، با فکر غلطمان، با منش نامناسبمان، با دوریمان از آرمانهای انقلاب، با گرایشمان به پایه‌های غلط و متزلزل نظامهای ضدّ دینی و غیر دینی، تبر دشمن را تبر نکنیم. آن‌وقت، دشمن هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.1372/05/07
لینک ثابت
حمایت از محرومان

آنچه کار شده است، همه‌ی آنچه باید بشود، نیست. تا وقتی در یک گوشه‌ی این مملکت، یک خانواده‌ی فقیر هست، تا وقتی محرومیّت هست، تا وقتی غم و نگرانیِ اوّلیّات زندگی را شهروندی از شهروندان ایرانی ما در هر نقطه‌ی این کشور دارد، بار مسئولیّت بر دوش مسئولین جمهوری اسلامی سنگینی میکند. من خودم در درجه‌ی اوّل خود را در مقابل پروردگار متعال مسئول میدانم که باید تلاش کنم؛ هر چه میتوانم و مسئولین جمهوری اسلامی این مسئولیّت را بر دوش دارند تا بکلّی ریشه‌ی محرومیّت از این کشور عزیز، از میان این مردم عالی‌قدر و دوست داشتنی کنده بشود. مسئولی نباید بگوید که خب ما این کارها را کردیم دیگر، بس است؛ نه، بس نیست؛ مسئولین باید تلاش ممکن خودشان را، هرچه ممکن است، هرچه میتوانند -- آنچه نمیتوانند، آن را ما توقع نداریم -- انجام دهند تا محرومیّت برطرف بشود.1372/05/07
لینک ثابت
حجاب

راجع به خانمهای به اصطلاح بدحجاب، خیلی بحث است. در رسانه‌ها می‌گویند، روزنامه‌ها می‌نویسند، حزب‌الّلهی‌ها می‌گویند، خانواده‌ی شهدا هم هر وقت با آنها می‌نشینیم به ما شکایت می‌کنند. این، البته بحث دیگری است و تدابیر دیگری دارد. من عرض می‌کنم: در ادارات، خیلی از این خانمها هستند که شما اوّل باید مراقبت کنید، ترتیبی برای وضع حجابشان بدهید. یعنی مقیّد باشند به این‌که حجابشان را حفظ کنند. ما البته لباس خاصّی را به کسی تحمیل نمی‌کنیم. اگر سلیقه‌ی من را سؤال کنند، من چادر را بر هر حجاب دیگری برای زن ترجیح می‌دهم. اما این، سلیقه‌ی من است. حجاب، محلّ کلام است؛ محلّ حکم الهی است. خانمها، محجّبه، با مواظبت و بدون داشتن تظاهراتی از لاابالی گری ظاهر شوند. از کارهای خیلی بد این است که بعضی از خانمها ناخنهایشان را بلند می‌گذارند، کأنّهُ می‌خواهند مثلاً از فلان وسیله‌ی موسیقی استفاده کنند! شما که اهل این نیستید، ولی این تشبّه است. این تشبّه، چیز بدی است. «ای دو صد لعنت بر این تقلید باد.» البته تقلید در امر تخصّصی، یک امر لازم است. آن، حکم عقل است. چیزی که بلد نیستیم، باید از آن‌که بلد است یاد بگیریم و از او تبعیت و تقلید کنیم. اما نه تقلید در این آداب و رفتار و سنّتها و حرف زدن و کار کردن و نشست و برخاست کردن از این آدمهای لاابالی. یا مثلاً فرض کنید بعضی لاکهایی به ناخنهایشان می‌زنند. آدمی که اهل وضوست، نمی‌تواند این لاکها را بزند. اینها چیزها واضحی است. باید مواظب و مقیّد باشند. خانمها را مواظبت کنید. مقیّدشان کنید. به آنها بگویید و تذکر بدهید. یا مثلاً در محیط کار، رفتارهای جلف زن و مرد نباید وجود داشته باشد. شما اگر در محیط کارتان این رفتارها را مواظبت کنید، کار، بهتر و روانتر انجام می‌گیرد. مشکل بدحجابی، شاید صدی پنجاه، صدی شصتش، همین‌طور حل می‌شود. این را بعید ندانید. غرض، محیط را محیط دینی کنید.1372/05/07
لینک ثابت
حجاب

راجع به خانمهای به اصطلاح بدحجاب، خیلی بحث است. در رسانه‌ها می‌گویند، روزنامه‌ها می‌نویسند، حزب‌الّلهی‌ها می‌گویند، خانواده‌ی شهدا هم هر وقت با آنها می‌نشینیم به ما شکایت می‌کنند. این، البته بحث دیگری است و تدابیر دیگری دارد. من عرض می‌کنم: در ادارات، خیلی از این خانمها هستند که شما اوّل باید مراقبت کنید، ترتیبی برای وضع حجابشان بدهید. یعنی مقیّد باشند به این‌که حجابشان را حفظ کنند. ما البته لباس خاصّی را به کسی تحمیل نمی‌کنیم. اگر سلیقه‌ی من را سؤال کنند، من چادر را بر هر حجاب دیگری برای زن ترجیح می‌دهم. اما این، سلیقه‌ی من است. حجاب، محلّ کلام است؛ محلّ حکم الهی است. خانمها، محجّبه، با مواظبت و بدون داشتن تظاهراتی از لاابالی گری ظاهر شوند. از کارهای خیلی بد این است که بعضی از خانمها ناخنهایشان را بلند می‌گذارند، کأنّهُ می‌خواهند مثلاً از فلان وسیله‌ی موسیقی استفاده کنند! شما که اهل این نیستید، ولی این تشبّه است. این تشبّه، چیز بدی است. «ای دو صد لعنت بر این تقلید باد.» البته تقلید در امر تخصّصی، یک امر لازم است. آن، حکم عقل است. چیزی که بلد نیستیم، باید از آن‌که بلد است یاد بگیریم و از او تبعیت و تقلید کنیم. اما نه تقلید در این آداب و رفتار و سنّتها و حرف زدن و کار کردن و نشست و برخاست کردن از این آدمهای لاابالی. یا مثلاً فرض کنید بعضی لاکهایی به ناخنهایشان می‌زنند. آدمی که اهل وضوست، نمی‌تواند این لاکها را بزند. اینها چیزها واضحی است. باید مواظب و مقیّد باشند. خانمها را مواظبت کنید. مقیّدشان کنید. به آنها بگویید و تذکر بدهید. یا مثلاً در محیط کار، رفتارهای جلف زن و مرد نباید وجود داشته باشد. شما اگر در محیط کارتان این رفتارها را مواظبت کنید، کار، بهتر و روانتر انجام می‌گیرد. مشکل بدحجابی، شاید صدی پنجاه، صدی شصتش، همین‌طور حل می‌شود. این را بعید ندانید. غرض، محیط را محیط دینی کنید.1372/05/07
لینک ثابت
مسجد

جوان مذهبیِ متدیّنِ متعبّد، وقتی وارد دانشگاه می‌شد، به خودش تلقین می‌کرد که این‌جا دیگر انسان از دین و قیود دینی و اینها، باید خودش را آزاد نگهدارد. یا آزاد است، یا باید آزاد باشد، یا نمی‌شود از قیود دینی آزاد نبود و نباید مقیّد به دین بود! لذا وقتی آن زمانها در یک دانشگاه، مسجدی درست شد، همه تعجّب می‌کردند.1372/05/07
لینک ثابت
باید اتقان در عمل، هدف باشد

باید چیزهایی را در نظر داشت. مطلب اوّل این است که تصمیم بگیریم در مورد آنچه در اختیار ما گذاشته شده و ما بر عهده داریم، خوب عمل کنیم. یعنی اتقان در عمل را برای خودمان هدف قرار دهیم. یعنی سهل‌انگاری، کوچک‌انگاری، بی‌اهمیت انگاشتن و رها کردن کار، در کارِ ما نباشد. من یک حدیث را مکرّر برای کارگر و کارمند و روحانی و هر کس که کاری به دست می‌گیرد خوانده‌ام. آن حدیث این است که از قول پیغمبر عَلیه‌وعلَی‌آله‌الصّلاةوالسّلام، نقل شده که فرمود: «رحم الله امرء عمل عملاً فاتقنه(1)»؛ خدا رحمت کند کسی را که اگر کاری انجام می‌دهد، متقن و محکم انجام دهد. یعنی اگر کارگری که در کارخانه‌ی ماشین‌سازی موظّف است فلان پیچ را محکم کند، آن را به قدر کافی محکم نکرد، وقتی ماشین بیرون آمد و شما آن را خریدید، چوب همان یک پیچ را که او محکم نکرده است، خواهید خورد. همچنین کفّاشی که کوکهای کفش را می‌زند، اگر یک کوک را به قدر لازم محکم نزند، کفشی که شما بعداً می‌خرید و می‌پوشید، کارتان را خواهد ساخت. یک سهل‌انگاری، گاهی یک مجموعه‌ی کار را خراب می‌کند. سهل‌انگاری را ممنوع کنید. کاری را که به شما سپرده شده است، متقن، محکم، کامل و تمام انجام دهید، و از آن کم نگذارید.1372/05/07

1 )
مسائل علی بن جعفر و مستدركاتها، علی بن جعفر (علیه السلام) ص ۹۳

لقوله [رسول الله] صلّى اللّه عليه و آله: رحم اللّه امرءا عمل عملا صالحا فأتقنه.
ترجمه:
خداوند فردی را كه كار نیكویی انجام دهد و آن [كار] را محكم و متقن گرداند، مورد رحمت قرار میدهد.
لینک ثابت
رئیس جمهوری اسلامی ایران

در بسیاری از کشورهای دنیا، دستگاههای اداری‌شان، با این‌که سالیان متمادی از عمر آن گذشته و دیگر باید جاافتاده باشند، هنوز کارهایشان روان نیست. دستگاهها و تشکیلات اداری، وقتی جاافتاده شود، کارها روانتر و آسانتر انجام خواهد گرفت، تا دستگاههای تازه کار. اما بنده می‌دانم و می‌بینم در بسیاری از کشورهای دنیا، با این‌که سالهای متمادی از تشکیلات اداری‌شان گذشته، هنوز کارهایشان به درستی راه نیفتاده است. خیال نکنید که حالا در فلان کشور در امریکا مثلاً همه چیز درست است. چند سال قبل از این در زمان ریاست جمهوری یک طرح یا لایحه طرح بود گویا درست شد برای تعیین اختیارات ریاست جمهور و مشخّص کردن رابطه‌ی او با مجلس و با نخست‌وزیر و با دولت و این نهادها. من آن‌وقت یک خرده کسل بودم؛ که حالا این چگونه می‌شود. حالا برویم دنبال کنیم؟ نکنیم؟ این، نشان‌دهنده‌ی این است که ما هنوز روابطمان منظّم و مشخّص نیست. تصادفاً در همان وقت، اطّلاعاتی به دست من رسید که فهمیدم تا اندکی قبل از همان سال این‌که عرض می‌کنم، مربوط به سال 65 و 66 و یا اندکی قبل از آن است که حالا دقیق یادم نیست در امریکا بین اختیارات رئیس جمهور و کنگره در برداشت قانون اساسی اختلاف بوده و این امر روشن نبوده است. نامه‌هایی را آوردند به بنده نشان دادند که رئیس جمهور نوشته است و استدلال می‌کند که به این دلیل، فلان اختیار متعلّق به من است و متعلّق به کنگره نیست. طرفهای مقابل هم استدلال دیگری داشتند. یعنی آنها دویست سال است که تشکیلاتشان و دولتشان سابقه دارد و هنوز این مسأله برایشان حل نشده بود؛ با این‌که نظامشان جاافتاده بود.1372/05/07
لینک ثابت
ارتش جمهوری اسلامی

‌[قبل انقلاب] باورشان شده بود که ارتشی، لزومی ندارد دین داشته باشد و نمی‌شود دین داشته باشد. اگر یک ارتشی، ته ریشی ‌داشت، همه تعجّب می‌کردند. اگر یک ارتشی، در نماز جماعتی شرکت می‌کرد و شلوار رویی‌اش را می‌کند و با زیرشلواری ‌می‌ایستاد نماز می‌خواند، می‌گفتند: «به به! آقا را ببینید چه متدیّن است!» در حالی که اگر یک کاسب بازاری این گونه بود، ‌تعجب نمی‌کردند. این طرز تفکّر، غلط است. البته در آن نظام، آن طور بود. در رأس آن نظام، کسانی بودند که با دین سرِ ‌ناسازگاری داشتند. دستگاه سلطنت، ضدّ دین بود؛ دشمنِ دین بود.‌1372/05/07
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی