یک وقت، امام در یکی از پیامهایشان فرمودند «فتح الفتوح انقلاب اسلامی، عبارت است از تربیت جوانانی که اینطور در راه خدا، مخلصانه به آب و آتش میزنند.» حقیقتاً هم انسان سازی، تربیت انسانهای صالح، ایجاد آدمهای اسوه که انسان بتواند به آنها افتخار کند از هر فتحی بالاتر و از هر بُردی با ارزشتر است.1372/04/29
لینک ثابت
حقیقتا انسان سازی، تربیت انسانهای صالح، ایجاد آدمهای اسوه که انسان بتواند به آنها افتخار کند از هر فتحی بالاتر و از هر بُردی با ارزشتر است.1372/04/29
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام بزرگوار ما وقتی که از دنیا رفتند، نزدیک نود سال سنّشان بود. بیماری قلبی هم داشتند. شما همهتان میدانید که ایشان تا قبل از همین ناخوشیشان که در بیمارستان خوابیدند، ورزش میکردند. البته ورزش امام، پیادهروی بود. پیرمردی در آن حد که نمیرود هالتر بزند. پیادهروی میکند. انسانی که بدن را درست میشناسد و طبیعت جسم و ورزش را میشناسد وبا اراده هم هست، مثل آن بزرگوار است که هر روز در سه نوبت، یک ساعت و نیم، راه میرفتند. یعنی سه تا نیم ساعت. البته این اواخر شاید یک سال آخر سه تا نیم ساعت، بتدریج تبدیل شده بود به سه تا یک ربع یا سه تا ده دقیقه. ایشان بیشتر از این قدرت نداشتند؛ اما ورزش میکردند.1372/04/29
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام بزرگوار ما وقتی که از دنیا رفتند، ورزش میکردند.1372/04/29
لینک ثابت
قهرمانان کسانی هستند که با ارادهشان کار میکنند. یک قهرمان، فقط آن کسی نیست که از جسمِ نیرومند برخوردار است؛ بلکه بیش از جسم، روح و ارادهی قوی اوست که در قهرمان شدن تأثیر دارد. اگر کسی ارادهی قوی نداشته باشد، اصلاً این قدرت جسمانی را پیدا نمیکند. ورزشها و تمرینهای سخت، با بودن اراده است که برای انسان حاصل میشود. حال بعد از آنکه انسان قوّت و قدرت جسمانی پیدا کرد که البته این را هم از راه ارادهی قوی بهدست آورده میخواهد این را در یک میدان به نمایش بگذارد و در یک رقابت پیروز شود. اینجا هم نقش مهم و درجهی یک، متعلّق به اراده است. شما [قهرمانان]بحمدالله با این ارادهی قوی خودتان و با این پیروزیهای میدان نبرد ورزشی که در حقیقت یک نوع هماوردی معنوی و فکری است جمهوری اسلامی را به عزّت رساندید1372/04/29
لینک ثابت
ورزش، در اصل، یک حرفه نیست. ورزش شأنی از شؤون زندگی است؛ مثل غذا خوردن. هرکس غذا میخورد، ورزش هم باید بکند. اصلاً خدای متعال این جسم را طوری آفریده که اگر شما ورزش نکردید، مثل این است که نخوابیدهاید؛ مثل این است که غذا نخوردهاید. یعنی خلاف مقتضای جسم عمل کردهاید. اگر خدای متعال میخواست این بدن تحرّک نداشته باشد، آن را عضلانی نمیآفرید؛ آن را با این مفاصل نمیآفرید. این مفاصل برای این است که باید تحرّک ایجاد کند. انسانی که راه نرود، خم و راست نشود، تکان نخورد، در میدانهای سخت، بدن خودش را به کار نیندازد، جسم را معطّل گذاشته است. بنابراین، ورزش یکی از شؤون زندگی است. این، دیدِ عمومیِ بنده نسبت به ورزش است. یعنی نگاه اصلی و عمومی من به ورزش این است که همه باید ورزش کنند؛ بزرگ و کوچک، زن و مرد، پیر و جوان. امام بزرگوار ما وقتی که از دنیا رفتند، نزدیک نود سال سنّشان بود. بیماری قلبی هم داشتند. شما همهتان میدانید که ایشان تا قبل از همین ناخوشیشان که در بیمارستان خوابیدند، ورزش میکردند. البته ورزش امام، پیادهروی بود. پیرمردی در آن حد که نمیرود هالتر بزند. پیادهروی میکند. انسانی که بدن را درست میشناسد و طبیعت جسم و ورزش را میشناسد وبا اراده هم هست، مثل آن بزرگوار است که هر روز در سه نوبت، یک ساعت و نیم، راه میرفتند. یعنی سه تا نیم ساعت. البته این اواخر شاید یک سال آخر سه تا نیم ساعت، بتدریج تبدیل شده بود به سه تا یک ربع یا سه تا ده دقیقه. ایشان بیشتر از این قدرت نداشتند؛ اما ورزش میکردند. لذا، دید اصلی و کلی این است که همه باید ورزش کنند و هیچکس نباید باشد که به خودش اجازه دهد ورزش نکند. مثل این است که کسی به خودش اجازه دهد غذا نخورد، یا ویتامین به بدنش نرساند، یا نخوابد. این، در آن حدّ است1372/04/29
لینک ثابت
ورزش، مال همه است. اما جسم جوان است که قابل ترقّی کردن و رشد کردن و قویتر شدن است؛ چرا که بعد ازاین، میخواهد سالیان درازی زندگی کند. اگر بخواهیم جوانان ورزش کنند، در جامعهی ورزشی، به قهرمان احتیاج داریم. اینجاست که ورزشِ حرفهای وسط میآید. لذا، من بهخلاف بعضی که از اوّل انقلاب گفتند «انقلاب با قهرمان ورزشی مخالف است» گفتم: «نه. بنده با قهرمان ورزش موافقم؛ و معتقدم که دنیای ورزش باید قهرمان داشته باشد.» ما اگر بخواهیم حرکتی عمومی بشود، باید یک قلّه برایش داشته باشیم؛ یک الگوی درجهی بالا برایش داشته باشیم. اگر نداشته باشیم، در سطح پایین و در دامنه وسعت پیدا نمیکند1372/04/29
لینک ثابت
امام بزرگوار ما وقتی که از دنیا رفتند، نزدیک نود سال سنّشان بود. بیماری قلبی هم داشتند. شما همهتان میدانید که ایشان تا قبل از همین ناخوشیشان که در بیمارستان خوابیدند، ورزش میکردند. البته ورزش امام، پیادهروی بود. پیرمردی در آن حد که نمیرود هالتر بزند. پیادهروی میکند. انسانی که بدن را درست میشناسد و طبیعت جسم و ورزش را میشناسد وبا اراده هم هست، مثل آن بزرگوار است که هر روز در سه نوبت، یک ساعت و نیم، راه میرفتند. یعنی سه تا نیم ساعت. البته این اواخر شاید یک سال آخر سه تا نیم ساعت، بتدریج تبدیل شده بود به سه تا یک ربع یا سه تا ده دقیقه. ایشان بیشتر از این قدرت نداشتند؛ اما ورزش میکردند.1372/04/29
لینک ثابت
امام بزرگوار ما وقتی که از دنیا رفتند، نزدیک نود سال سنّشان بود. بیماری قلبی هم داشتند. شما همهتان میدانید که ایشان تا قبل از همین ناخوشیشان که در بیمارستان خوابیدند، ورزش میکردند.1372/04/29
لینک ثابت
[شما ورزشکاران جانباز] نشان دهید که کمبود جسمانی و نداشتن دست، نداشتن پا، نداشتن چشم و بقیهی کمبودهایی که غالباً جانبازان ما یا معلولین غیرجانباز از آن رنج میبرند، مانع از تحرّک ورزشی و بهکار انداختن اراده نیست. این را باید شما که بحمدالله همهتان جانباز و مجاهد فیسبیلالله هستید روشن کنید. 1372/04/29
لینک ثابت