جامعه اسلامی / جامعه/زندگی اجتماعی
هدف انقلاب، ایجاد الگوی حیات طیبه اسلامی در کشور
ببینید برادران و خواهران عزیز! شماها مسئولین و کارگزاران این نظامید. نخبگان سیاسی و فرهنگی و اجتماعی این نظام، یا جمعی از نخبگان، اینجا جمع هستید؛ عمدهی مسئولین کشور الان اینجا جمع هستند. من و شما چرا در این نظام مشغول کار شدیم؟ آیا ما از اول به دنبال این بودیم که حکومتی تشکیل شود، دولتی به وجود بیاید، ما بشویم رئیس دولت، مسئول دولت، وزیر دولت، وکیل دولت؟ مگر مقصود این بوده؟ نه. اگر مقصود این باشد، باید عرض کنم زحماتی که هر کدام از ما میکشیم - اگر با این نیت باشد - همهاش «هبائاً منثورا»(1)ست؛ بیارزش است؛ پیش خدای متعال اجری ندارد؛ با زوال عمر زائل میشود، بلکه با زوال مدت مسئولیت زائل میشود. ما فرقمان با بقیهی گروههائی که در کشورهای مختلف میآیند یک رژیمی را تغییر میدهند، بر سر کار میآیند و قدرت را به دست میگیرند، این است که ما آمدیم برای اینکه یک جامعهی اسلامی به وجود بیاوریم؛ ما آمدیم تا حیات طیبهی اسلامی را برای کشورمان و برای مردممان بازْتولید کنیم؛ آن را تأمین کنیم. و اگر بخواهیم با یک نگاه وسیعتر نگاه کنیم، چون بازتولیدِ حیات طیبهی اسلامی در کشور ما میتواند و میتوانست و میتواند همچنان الگوئی برای دنیای اسلام شود، در واقع آمدیم برای اینکه دنیای اسلام را متوجه به این حقیقت و این شجرهی طیبه(2) بکنیم؛ ما برای این آمدیم. هدف، جز این چیز دیگری نبود، الان هم هدف جز این چیز دیگری نیست.1387/06/19
1 )
سوره مبارکه الفرقان آیه 23
وَقَدِمنا إِلىٰ ما عَمِلوا مِن عَمَلٍ فَجَعَلناهُ هَباءً مَنثورًا
ترجمه:
و ما به سراغ اعمالی که انجام دادهاند میرویم، و همه را همچون ذرّات غبار پراکنده در هوا قرار میدهیم!
2 )
سوره مبارکه ابراهيم آیه 24
أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ
ترجمه:
آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزهای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!
لینک ثابت
این آیهی شریفه یا به تعبیر بهتر این جملهی مبارك «استعینوا بالصّبر و الصّلاة» در قرآن- در سورهی بقره- در دو جا تكرار شده است: یكی خطاب به اهل كتاب است كه میفرماید: «و استعینوا بالصّبر و الصّلاة و انّها لكبیرة الّا علی الخاشعین»؛ یكجا هم خطاب به مؤمنین است كه میفرماید: «یا ایّها الّذین آمنوا استعینوا بالصّبر و الصّلاة انّ اللَّه مع الصّابرین». اولًا پیداست كه اهمیت این دو عنصر؛ عنصر صبر و عنصر صلات مورد توجه است و تأثیر اینها در آن چیزی كه تشكیل جامعهی اسلامی به خاطر رسیدن به آن است؛ اهداف والای جامعه اسلامی. ثانیاً ارتباط این دو- صبر و صلات- با یكدیگر و ایستادگی و استقامت و ارتباط و اتصال قلبی و روحی با مبدأ آفرینش. این دوتا باهم از مجموعهی این آیه- بخصوص این بخش مربوط به «یا ایّها الّذین آمنوا»- به دست میآید. قبل از این آیهی شریفه، آیهی شریفهی «فاذكرونی اذكركم و اشكروا لی و لا تكفرون» بحث ذكر و شكر است. بعد از این آیهی شریفه، مسئلهی جهاد است؛ «و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل اللَّه اموات بل احیاء و لكن لا تشعرون». بعد از این آیه، این آیات معروف «و لنبلونّكم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الأنفس و الثمرات و بشّر الصابرین»، «الّذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انّا للَّه و انّا الیه راجعون» بعد «اولئك علیهم صلوات من ربّهم و رحمة» آمده كه ارتباط كامل بین این دو عنصر، كاملًا از این آیات مفهوم میشود؛ به دست میآید. هم خودِ این دو عنصر اهمیت دارد، هم رابطهی اینها. حالا من بعداً برمیگردم به توضیحی در بارهی صبر و قدری بیشتر بحث میكنم.
اما ارتباط بین صبر و صلات. البته صلات را به مفهوم عام صلات بگیرید؛ یعنی توجه، ذكر، خشوع؛ و الّا صورت نماز در حالی كه خالی از ذكر باشد، مورد نظر نیست. لذا در آن آیهی شریفه هم كه راجع به صلات فرموده، بعد میفرماید: «و لذكر اللَّه اكبر». «انّ الصّلاة تنهی عن الفحشاء و المنكر». این، یك خاصیت صلات است؛ اما بزرگتر از نهی از فحشا و منكر، نفس ذكر خداست كه در صلات وجود دارد.
این صلات یعنی آن ذكر، توجه، خشوع، ارتباط قلبی با خدا، در استحكام صبر تأثیر دارد. حالا كه اهمیت صبر- كه البته برای شما دوستان معلوم است- برحسب آیه و روایت و مفاهیم اسلامی فهمیده شد، آن وقت معلوم میشود كه صلات چقدر مهم است؛ ذكر خدا چقدر اهمیت دارد و میتواند این عامل استقرار و ثبات را- كه همین صبر است- در دل ما، در روح ما، در زندگی ما، در افق اندیشهی ما هرچه مستحكمتر و جادارتر و جاگیرتر كند. لذا در قرآن هم ملاحظه كنید «و اصبر و ما صبرك الّا باللَّه» است. البته «و اصبر» در قرآن زیاد است كه اگر انسان بخواهد آیات را بخواند، هركدام یك دریائی از معرفت است. حالا این آیهی شریفهی «و اصبر و ما صبرك الّا باللَّه»؛ به كمك خداست كه تو میتوانی صبر كنی، یعنی استقامت آن وقتی پایانناپذیر میشود كه متصل باشد به منبع پایانناپذیر ذكر الهی. اگر صبر را- كه صبر به همان معنای پایداری و ایستادگی و استقامت و عقبگرد نكردن است- وصل كنیم به آن پایگاه ذكر الهی، به آن منبع لا یزال، این صبر دیگر تمام نمیشود. صبر كه تمام نشد، معنایش این است كه این سیر انسان به سوی همهی قلهها هیچ وقفهای پیدا نخواهد كرد. این قلهها كه میگوئیم، قلههای دنیا و آخرت، هر دو است: قلهی علم، قلهی ثروت، قلهی اقتدار سیاسی، قلهی معنویت، قلهی تهذیب اخلاق، قلهی عروج به سمت عرش عالی انسانیت. هیچكدام از اینها دیگر توقف پیدا نخواهد كرد؛ چون وقفهها در حركت ما ناشی از بیصبری است. دو لشكر مادی وقتی در مقابل هم صفآرائی میكنند، آن كسی كه زودتر صبرش تمام بشود، شكست میخورد؛ آن كسی كه دیرتر صبر و مقاومتش تمام بشود، پیروز خواهد شد؛ چون با لحظهای مواجه خواهد شد كه طرف مقابل صبر خودش را از دست داده. این مثال خیلی ظاهر و بارز عینیاش است؛ در همهی میدانها همینجور است.
در مواجههی با مشكلات، با موانع طبیعی، با همهی موانعی كه سد راه انسان در همهی حركتهای كمال میشوند، اگر صبر تمام نشود، آن مانع، تمام خواهد شد. اینی كه گفته میشود اسلام پیروز است، یعنی این. اینی كه میفرماید «و انّ جند اللّه هم الغالبون» یعنی این. جند اللَّه، حزب اللَّه، بندهی خدا، عباد الله، اینها با ارتباط و اتصالشان با آن منبع لا یزال، در مقابل همهی مشكلاتی كه انسان ممكن است مغلوب آن مشكلات بشود، ایستادگی میكنند. وقتی ایستادگی این طرف وجود داشت، به طور طبیعی در آن طرف زوال وجود خواهد داشت؛ پس این بر او غلبه پیدا خواهد كرد. البته اگر اسممان حزب اللَّه و جند اللَّه باشد، اما آن ارتباط و اتصال را نداشته باشیم، چنین تضمینی وجود ندارد. بنابراین ارتباط را باید برقرار كرد. این صلات، اهمیتش اینجاست؛ ذكر خدا اهمیتش اینجاست؛ فرصت ماه رمضان اهمیتش اینجاست. فرصت خودسازی، فرصت تقوا، فرصت سرشار كردن ذخیرهی یقین در دل كه در این دعاهای ماه رمضان هم- دعای روزها، دعاهای شبها- این ازدیاد یقین را میبینید كه تكرار میشود. پس، این فرصت را بایستی برای این مقاصد مغتنم شمرد. وقتی اینها شد، آن وقت صبر جامعهی اسلامی و امت اسلامی و بندهی مسلمان همان چیزی خواهد شد كه میتواند بر همهی مشكلات غلبه پیدا كند. آن وقت هم در میدان سیاست، هم در میدان اقتصاد، هم در میدان اخلاق، هم در میدان معنویت، این جامعه پیش میرود. این واقعیتی كه هست، این است. ما باید به این واقعیت خودمان را نزدیك كنیم.1387/06/19
لینک ثابت