جنگ تحمیلی بهخاطر این اتّفاق افتاد که دشمن در ما احساس ضعف کرد. اگر دشمن بعثی و محرّکینش خاطرجمع نبودند که سرِ چند روز به تهران خواهند رسید -آنها اینجوری فکر میکردند- این جنگ انجام نمیگرفت؛ آنها در ما احساس ضعف کردند. احساس ضعف شما، موجب تشویق دشمن به حملهی به شما است؛ این یک قاعدهی کلّی است. اگر میخواهید دشمن را از تهاجم به خودتان منصرف کنید، سعی کنید اظهار ضعف نکنید. نمیگویم بدروغ بگوییم قوی هستیم، [بلکه] میگویم قوّت خودمان را آشکار کنیم. ما نقاط قوّت زیادی داریم، این نقاط قوّت را آشکار کنیم.
[در زمان جنگ]، دشمن احساس ضعف کرد در ما، لذا حمله کرد. حالا ما آیا واقعاً ضعیف بودیم یا نه؟ بالفعل بله، ضعیف بودیم؛ نیروهای مسلّح ما پراکنده بود، آشفته بود، مدیریّت منظّمی نداشت، خیلی از تجهیزات ما بهدردبخور نبود، خیلیهایش [برای ما] شناخته نبود؛ ما یکی دو سال بعد از جنگ، بعضی از چیزهایی را که در انبارهایمان بود تازه کشف کردیم که اینها را داریم و میتوانیم از آنها استفاده کنیم. تجربهی جنگ [هم] نداشتیم. در دوران طاغوت، [فقط] یک چند حملهی نمایشی که از این طرفِ مرز عراق وارد بشوند، چند کیلومتر آن طرفتر از مرز خارج بشوند اتّفاق افتاده بود. ماها تجربهی جنگ نداشتیم.1395/12/16
بیانات در دیدار دستاندرکاران راهیان نور
روایتهای تاریخی و خاطرات رهبر انقلاب از دفاع مقدس
فیش موضوعی
لینک ثابت
روایتهای تاریخی و خاطرات رهبر انقلاب از دفاع مقدس
فیش موضوعی