حفظ و ترویجِ فرهنگ و معارف دفاع مقدس / صفحه دفاع مقدس
خاطرات دفاع مقدّس ثروت عظیم ملّی است
اشتباه میکنند کسانی که خیال میکنند یا باید اسم جنگ را نیاورد، یا اگر اسمش را آورد، بر ضدّش حرف زد؛ جلسه تشکیل میدهند برای آثار و ادبیّات جنگ، آنوقت شعر ضدّ جنگ در آن جلسه میخوانند؛ اینها خطا و اشتباه میکنند. اینها مثل کسانی هستند که کتابهای خطّیِ نفیس بازماندهی یک ملّت را -نُسخ منحصر به فرد را- آتش بزنند و از بین ببرند؛ مثل کسانی هستند که نفت یک کشور را استخراج کنند و بریزند داخل دریا و از بین ببرند؛ ثروت ملّی را -که میتواند تاریخ را بسازد، آینده را بسازد و ذکر آنها مثل ذکر «وَ ذَکِّرهُم بِایّامِ الله» مایهی ساختن حال و آیندهی کشور بشود- دارند از بین میبرند. فیلم میسازند، فیلم ضدّ جنگ میسازند؛ کتاب مینویسند؛ باید مراقب بود. [اینها] دو مقوله را با هم اشتباه میکنند؛ یک مقوله این است که آیا جنگ فینفسه چیز خوبی است یا چیز بدی است؟ خب معلوم است جنگ چیز خشنی است؛ جنگ، کشتن دارد، نابود شدن دارد، مجروح شدن دارد، معلوم است؛ این یک مقوله است. یک مقولهی دیگر این است که یک ملّتی که مورد تهاجم قرار میگیرد از جهات مختلف، اگر چنانچه قوّت خود را، نیروی خود را به میدان نیاورد و در مقابل دشمن نَایستد، چه اتّفاقی خواهد افتاد؟ این مقوله را با آن مقوله مخلوط میکنند. دفاع مقدّس یک حرکت حیاتی بود، یک نفس کشیدن بود برای این ملّت؛ نفس نمیکشیدیم، میمردیم؛ این را باید زنده نگه داشت.
خب، [پس] خاطرههای هشت سال دفاع مقدّس، شد یک ثروت عظیم و ملّی. اینقدر هم این خاطرهها زیاد و متنوّع و پُرمغز و گویا است که هیچ زبان گویایی هم -نه حالا زبان بنده که زبان قاصری است- قادر نیست که همهی آنها را بیان کند. دلیلش این است: قریب سی سال از پایان جنگ دارد میگذرد، امروز [دربارهی جنگ] کتاب مینویسند، [وقتی] بندهی حقیر -که خودم هم حاضر بودم، ناظر بودم و خیلی از قضایا را میدانستم- آن کتاب را میخوانم، یک عالَم مطلب از آن کتاب گیر من میآید؛ اشخاص را، شخصیّتها را، حرفها را، حکمتها را [میتوان شناخت]. این حرف یک رزمندهی همدانی است که اگر چنانچه از سیم خاردار میخواهی رد بشوی، اوّل باید از سیم خاردار نفْست عبور کنی. وقتی گرفتار خودمان هستیم، نمیتوانیم کاری انجام بدهیم؛ این را آنها به ما یاد دادند؛ این را آن جوان ۲۰ ساله یا ٢۵ سالهی رزمنده به ما تعلیم داد، از آنها یاد گرفتیم؛ این یک ثروت عظیم است.1395/12/16
لینک ثابت
معارف و مفاهیم دفاع مقدس را باید ترویج کرد
آن کسانی که به این سفرهای راهیان نور میآیند و برمیگردند، حتماً باید چیزی به آنها اضافه شده باشد؛ باید بین آنها و بین حادثهی مهمّ دفاع مقدّس یک پیوند و ارتباط ناگسستنی به وجود بیاید؛ معرفت تازهای پیدا کنند. اطّلاع تازهای پیدا کنند. در این زمینهها ما البتّه در طول این سالها به نظر من کمکار بودهایم؛ ما کم کار کردهایم. حالا کتاب زیاد نوشته شده، چند فیلم ساخته شده؛ اینها خوب است؛ کارهایی که انجام گرفته خوب و با ارزش است؛ لکن به نظر من در مقابل آنچه باید انجام بگیرد کم است. این کتابهایی هم که ما نگاه میکنیم و استفاده میکنیم، خب خوب است، منتها دایرهاش محدود است. دایرهی تأثیرگذاری اینها محدود است؛ حالا مثلاً فرض کنید که میگویند از فلان کتاب پُرفروش و پُرتیراژ، پانصد هزار، ششصد هزار [نسخه] چاپ شده؛ خب حالا ششصد هزار نسخهی کتاب در یک کشور به این بزرگی، اگر فرض کنیم هر یک نسخهی کتاب را هم ده نفر خوانده باشند، میشود پنج میلیون نفر، شش میلیون نفر؛ از جامعهی هشتاد میلیون نفری ما، پنج میلیون [نفر] یک کتاب را بخوانند و به معارف آن آشنا بشوند، کافی است؟ باید ترویج کرد؛ باید هم کتاب را ترویج کرد، هم مفاهیم را ترویج کرد، هم آن را در قالب هنر عرضه کرد، هم بهترینهایش را در کتابهای درسی گنجاند، هم در دانشگاهها یک بابی برای مسائل مربوط به دفاع مقدّس باز کرد. نگذاریم این قضیّه به آسانی از دست برود. هر جانبازی که از دفاع مقدّس باقی مانده است، یک یادگاری است؛ این یادگاران دفاع مقدّس را گرامی بداریم، سرداران دفاع مقدّس را گرامی بداریم. آنها هم قدر خودشان را البتّه بدانند و خودشان را حفظ کنند و آن ارزشها را در خودشان نگه دارند. این راه با استقامت تأمین خواهد شد و پیش خواهد آمد.1395/12/16
لینک ثابت
استفاده از معدن دفاع مقدس با فناوری راهیان نور
وقتی میگوییم راهیان نور یک فنّاوری جدید برای استفادهی از معدن تمامنشدنی سالهای دفاع مقدّس است، معنایش این است که همهی کشور باید از این استفاده کند و قدر آن را بداند؛ در کتابهای ما بیاید، در هنر ما بیاید، در دبیرستان ما و دبستان ما بیاید، در دانشگاههای ما راه پیدا کند. مسئولین دانشگاهها و مسئولین بخشهای دولتی خودشان را به این کار موظّف بدانند. صِرف اینکه ما حالا یک گوشهای هم [یک مرکزی] قرار بدهیم که هرکس خواست برود -[مثلاً] دانشجویی- بیاید آنجا اسم بنویسد و راه بیفتد، کار [فقط] این نیست؛ کار بیشتری لازم است. بهعنوان یک گنج نگاه کنید، بهعنوان یک معدن عظیم پُرسود و پُرمنفعت به این حادثه نگاه کنید؛ ببینید در قبالش چهکار باید کرد. باید کار کرد، باید فکر کرد، باید برنامهریزی کرد، باید نقشه ریخت.1395/12/16
لینک ثابت
تقویت فرهنگ کشور با تولید فرهنگی از دفاع مقدس
اگر چنانچه ما در زمینهی دفاع مقدّس، کار فرهنگی کردیم، تولید فرهنگی کردیم، این تولید، کشور را غنی خواهد کرد، نیروهای انسانی ما را غنی و قوی خواهد کرد و در مقابل توطئههای دشمنان قوی میشوند. ما برای اقتصاد هم نیرو بخواهیم باید قوی باشد، برای فرهنگ هم نیرو بخواهیم باید قوی باشد، برای مسائل مدیریّتی کشور هم نیروی خوب بخواهیم باید قوی باشد؛ این فرهنگ است که انسانها را تقویت میکند و انسانهای قوی به وجود میآورد. سرچشمهی قوّت فرهنگی، از جمله همین سرچشمهی فیّاض نیروهای دفاع مقدّس است. اگر توانستیم از این استفاده کنیم، فرهنگِ کشور قوی خواهد [شد]؛ این تولید فرهنگی است. در فرهنگ هم -مثل مسائل اقتصادی- اگر تولید نکردیم، به واردات احتیاج پیدا میکنیم. مثل مسائل اقتصادی است که شما اگر چنانچه تولید داخلی نداشته باشید، واردات میآید جای تولید داخلی را میگیرد. وقتی واردات آمد جایگزین شد، نتیجه این میشود که بعد تولید داخلی هم دیگر نمیتواند کمر راست کند؛ یکی از مشکلات امروز ما همین است: واردات فراوان -شاید تا حدود زیادی بیحسابوکتاب- در بخشهای مختلف، در مقابلش تولید ناقص؛ فرهنگ هم همینجور است. اگر شما تولید فرهنگی نکردید، واردات فرهنگی -چه به صورت رسمی، چه به صورت قاچاق- وارد کشور میشوند. الان واردات فرهنگی زیاد است؛ بنده در این زمینه اطّلاعات فراوانی دارم و به مسئولین هم گاهی هشدار میدهیم.1395/12/16
لینک ثابت
ما در این حملات دوران هشتساله، حملات موفّقی داشتیم، حملات ناموفّقی داشتیم. فرض کنید در حملهی رمضان -مِنبابِ مثال- یا کربلای چهار، حملهی ناموفّق [داشتیم]؛ حملات موفّق هم داشتیم، فرض کنید که در والفجر هشت، جوانهای ما رفتند آن طرف اروندرود؛ امّا همان حملات موفّق [هم] حملاتی بود که با صدها مشکل همراه بود. انسانها همه یکجور نیستند، دشواریهای فراوان بود؛ بعضیها از بین راه برمیگشتند، بعضیها پشیمان میشدند، بعضیها جلو نمیرفتند، بعضیها بیش از آنچه به فکر انجام وظیفه باشند، به فکر این بودند که دربارهی ما چه میگویند، اینجوری هم داشتیم؛ اینها را هم بگوییم، اشکالی ندارد. در بین [بیان] همهی این مجموعه است که آن تلألؤهای فوقالعاده خودش: آن انسانهای ناب، آن شهدای عزیز، عالیقدر، خودشان را، ارزششان را، والاییشان را نشان میدهند. بنابراین هیچ لزومی ندارد مبالغه کنیم، اغراق کنیم یا جوری حرف بزنیم که گویی آنها یک انسانهای دیگری بودند؛ نخیر، از همین جنس ماها بودند، منتها بهتر از ما راه را شناختند، بهتر از ما زندگی را فهمیدند، اقبال بیشتری داشتند، توسّل بیشتری داشتند، خدای متعال هم به آنها توجّه بیشتری کرد و آنها را از سرچشمهی لطف و فضل خودش سیراب کرد.1395/12/16
لینک ثابت