یک نکتهی دیگر در کنار این، عبارت است از این که ما - یعنی مجموعهی قوهی قضائیه - همهی این فعالیتها را برای این انجام میدهیم که قوهی قضائیه بتواند جایگاه شایسته و سزاوار خود را در جامعهی اسلامی، در عمل مردم، در واقعیت زندگی، در ذهن مردم پیدا کند - که من در سالهای گذشته به این اشاره کردم، یا شاید مفصلاً در بعضی از سالها دربارهاش صحبت کردیم -مردم در کنار قوهی قضائیه احساس امنیت کنند. من یک بار عرض کردم، غایت مطلوب برای قوهی قضائیه در عرصهی عملی این است که وضع قوهی قضائیه به آنجا برسد که هر کسی در کشور، در جامعهی اسلامی احساس کرد که کسی میخواهد به او ظلم کند یا کسی به او ظلمی کرده است، تعدیای کرده است، دلخوش باشد به اینکه به قوهی قضائیه مراجعه میکنم و مشکل را برطرف میکنم. این احساس باید در مردم به وجود بیاید. همه احساس کنند که با مراجعهی به قوهی قضائیه به حق خودشان میرسند. این حالت باید در جامعهی اسلامی به وجود بیاید.
اگر در حل و فصل قضایائی که به قوهی قضائیه مراجعه میشود، مثلاً هشتاد درصد - ولو نه صد درصد - هم اینجور باشد که با رسیدگی دقیق، قاطع و عادلانه کار انجام بگیرد، این احساس تا حدود زیادی در مردم به وجود خواهد آمد که احساس کنند قوه قضائیه ملجأ آنهاست. این احساس باید به مردم دست دهد؛ یعنی مردم بفهمند که قوهی قضائیه متکفل استقرار عدالت است؛ این باید حاصل شود. همهی این مقدمات برای این است که این حالت در جامعه به وجود بیاید. اگر ما تدابیری اندیشیدیم، زحمتی کشیدیم، لیکن دیدیم این حالت ملجأ و پناه بودن در ذهنیت عمومی جامعهی ما به وجود نیامد، باید بدانیم یک جای کار عیب دارد، آن را باید بگردیم پیداکنیم، مشکل را برطرف کنیم. این آن چیزی است که معیار و ملاک عمل باید باشد و همه باید تلاش کنند.1387/04/05
لینک ثابت