سودمندی بیشتر به مردم،علت نزدیکترشدن به قرب الهی
نخبه شدن یک امتیاز است بلاشک، عالم شدن یک امتیاز است، شاعر شدن یک امتیاز است؛ اما این امتیاز آنوقتی به هزار برابر خود ارزش پیدا خواهد کرد که مورد قبول و توجه پروردگار عالم قرار بگیرد و «قبول آنگه شود» به قول سعدی، که باید پیش خدای متعال قبول شود و راه قبول شدنش هم دشوار نیست. کاری را انتخاب کنید که به عقیدهی خودتان به سود کشورتان و آیندهی کشورتان است و در آن کار استعداد نخبهگون خود را به کار بیندازید و آن را دنبال کنید و قصدتان این باشد که از این کار به مردم سود برسانید؛ این شد کاری که برای خداست. کار برای خدا فقط این نیست که انسان با زبان بگوید و به زبان بیاورد: پروردگارا! من این کار را انجام میدهم محض رضای تو و برای خاطر تو. گاهی پس به زبان هم انسان این را میآورد؛ در حالی که دلش اینجور نیست. کار برای رضای خدا باشد. خدای متعال گفته است: «خیرکم انفعکم للنّاس»؛ بهترین شما برای مردم که سودمند بودید، در درگاه قرب الهی نزدیکترید؛ بالاترید. ببینید، نظام ارزشیِ اسلام این است. در درجات قرب الهی بالا میروید، وقتی کاری به نفع مردم انجام دادید.1386/10/15
لینک ثابت
شما نخبگان در این پیشرفت باید سهم متناسب با نخبگی را ایفاء کنید. همهی میدانها هم مشمول این حرف است. بنده از آن آدمهای خشکی که بگویم حالا ما شعر میخواهیم چهکار کنیم، هنر میخواهیم چهکار کنیم، حالا فعلًا علم را راه بیندازیم، نیستم. بااینکه علم به نظر من در درجهی اول اهمیت قرار دارد در پیشرفت کشور که بارها هم به جوانهای دانشجو و دیگران- اساتید و غیره- گفتهام؛ در عین حال معتقدم همه چیز باهم؛ علم، دین، هنر، ذوق، صنعت، سازندگیهای گوناگون، کشاورزی، خدمات، روابط خارجی؛ اینها همه یک مجموعه است و باید باهم پیش برود؛ هرکدامی هم به نحوهای پیش خواهد رفت.1386/10/15
لینک ثابت
نقش مهدی آذریزدی در پر کردن خلاء فرهنگی کشور، با تالیف کتاب برای کودکان
در یک برنامهی تلویزیونی دیدم که از ایشان تجلیل کرده بودند. من بااینکه وقتم هم کم است، از وقتی تلویزیون را روشن کردم و دیدم که از ایشان [آقای آذر یزدی] دارد تجلیل میشود، پای آن برنامه نشستم، صحبتهای خود ایشان را هم گوش کردم. ایشان در آنجا میگفتند که در طول آن سالهای پیش از انقلاب هیچکس کمترین تشکری، تقدیری از این مرد زحمتکش و خدوم نکرده. آن برنامه را که من دیدم، نکتهای در ذهنم بود و دلم خواست که آن را یکوقتی به ایشان بگویم، فکر میکردم دیگر امکان ندارد و عملی نیست؛ کجا حالا ما آقای آذر یزدی را زیارت کنیم! حالا تصادفاً امشب ایشان اینجا هستند. آن نکته این است که من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم. آنوقتی که کتاب ایشان درآمد- اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آنوقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصههای خوب برای بچههای خوب»- من رفتم تورق کردم. بچههای ما داشتند به دوران مُراهقی- یعنی نزدیکی به بلوغ- میرسیدند، دوره هم دورهی طاغوت بود و همهی عوامل در جهت گمرهسازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خب، کتاب خوب که خیلی بود. بنده فهرست پیشنهادی کتاب مینوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانشآموزهای سطوح بالای دبیرستانها پخش میشد، اما برای بچههای کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم. به نظرم دو جلد یا سه جلد آنوقت چاپ شده بود، خریدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اینکه جلد پنجم به نظرم یا ششم- حالا درست نمیدانم، یادم نیست- درآمد؛ بتدریج چاپ شد و من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم. نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم. خواستم این حقشناسی را من به نوبهی خود کرده باشم. ایشان یک خلئی را در یک برههی از زمان برای زنجیرهی طولانی فرهنگی این کشور پر کردند. این کار، باارزش است. خداوند از شما- آقای مهدی آذر یزدی!- این خدمت را قبول کند و مأجور باشید. این ستایشهای زبانی و اینها، اجر کارهائی که با اخلاص انجام گرفته باشد، نمیشود؛ اجر کار مخلصانه را خدا باید بدهد و خدا هم خواهد داد.1386/10/15
لینک ثابت
بحث و تبادل چهار ساعته رهبری در دوران جوانی
این جوانی را قدر بدانید؛ این حوصله و نشاط جوانی را قدر بدانید. ماها در دوران اختناق - حالا نباید خیلی از خودمان بگوئیم؛ شماها از آن وقت ماها خیلی جلوترید؛ اما حالا بد نیست این را هم بدانید - که به سن حالاهای شما بودیم، جوان بودیم، وضعیت از لحاظ امنیتی یا غیره طوری بود که نمیشد رفت یک جائی نشست؛ وقتی مجبور بودیم یک جائی صحبت کنیم، سه ساعت، چهار ساعت سر پا به بحث و تبادل نظر و گفتن و شنفتن میگذشت! جوان نیرو دارد، نشاط دارد، توانائی دارد؛ میتواند با پشتوانهی همین نیروی جوانی خود اثرگذاری کند.1386/10/15
لینک ثابت
من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد [آقای آذر یزدی] و کتاب این مرد میدانم. آنوقتی که کتاب ایشان درآمد - اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آنوقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصههای خوب برای بچههای خوب» - من رفتم تورق کردم. بچههای ما داشتند به دوران مُراهقی - یعنی نزدیکی به بلوغ - میرسیدند، دوره هم دورهی طاغوت بود و همهی عوامل در جهت گمرهسازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خب، کتاب خوب که خیلی بود. بنده فهرست پیشنهادی کتاب مینوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانشآموزهای سطوح بالای دبیرستانها پخش میشد، اما برای بچههای کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم. به نظرم دو جلد یا سه جلد آنوقت چاپ شده بود، خریدم. بعد هم دنبالش گشتم تا اینکه جلد پنجم به نظرم یا ششم - حالا درست نمیدانم، یادم نیست - درآمد؛ بتدریج چاپ شد و من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم. نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم1386/10/15
لینک ثابت
[در] دورهی طاغوت ... همهی عوامل در جهت گمرهسازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد. خب، کتاب خوب که خیلی بود. بنده فهرست پیشنهادی کتاب مینوشتم و بین جوانهای دانشجو و دانشآموزهای سطوح بالای دبیرستانها پخش میشد1386/10/15
لینک ثابت
نخبه شدن یک امتیاز است بلاشک، عالم شدن یک امتیاز است، شاعر شدن یک امتیاز است؛ اما این امتیاز آنوقتی به هزار برابر خود ارزش پیدا خواهد کرد که مورد قبول و توجه پروردگار عالم قرار بگیرد و «قبول آنگه شود» به قول سعدی، که باید پیش خدای متعال قبول شود و راه قبول شدنش هم دشوار نیست. کاری را انتخاب کنید که به عقیدهی خودتان به سود کشورتان و آیندهی کشورتان است و در آن کار استعداد نخبهگون خود را به کار بیندازید و آن را دنبال کنید و قصدتان این باشد که از این کار به مردم سود برسانید؛ این شد کاری که برای خداست. کار برای خدا فقط این نیست که انسان با زبان بگوید و به زبان بیاورد: پروردگارا! من این کار را انجام میدهم محض رضای تو و برای خاطر تو. گاهی پس به زبان هم انسان این را میآورد؛ در حالی که دلش اینجور نیست. کار برای رضای خدا باشد. خدای متعال گفته است: «خیرکم انفعکم للنّاس»؛ بهترین شما برای مردم که سودمند بودید، در درگاه قرب الهی نزدیکترید؛ بالاترید. ببینید، نظام ارزشىِ اسلام این است. در درجات قرب الهی بالا میروید، وقتی کاری به نفع مردم انجام دادید. خب، آدم مؤمن و دل خداشناس وقتی میداند خدا این را میخواهد، وقتی انجام میدهد، قهراً برای کی انجام میدهد؟ برای خدا انجام میدهد؛ پس مقصود حاصل خواهد شد.1386/10/15
لینک ثابت
در جان یک انسان نخبه، پیدایش یک اندیشهی نو و خلق شدن یک فراوردهی تازه، یک رویش است؛ یک رویش طبیعی است. بگذارید این رویش انجام بگیرد. نباید لج کنیم، بگوئیم: حالا که مسئولین از کار ما استقبال نکردند، پس ما هم چه؛ نه، کار شما ارزشش بالاتر از این است که معیار ادامه یافتن یا نیافتنش این باشد که آیا مسئولین کمک میکنند یا نمیکنند. البته بدیهی است که کمک مسئولین گاهی حیاتی هم میشود، آن به جای خود محفوظ؛ توصیهی من به شما این است.1386/10/15
لینک ثابت
امروز کشور ما در حال پیشرفت است...؛ شما نخبگان در این پیشرفت باید سهم متناسب با نخبگی را ایفاء کنید. همهی میدانها هم مشمول این حرف است. بنده از آن آدمهای خشکی که بگویم حالا ما شعر میخواهیم چکار کنیم، هنر میخواهیم چکار کنیم، حالا فعلاً علم را راه بیندازیم، نیستم. با اینکه علم به نظر من در درجهی اول اهمیت قرار دارد در پیشرفت کشور که بارها هم به جوانهای دانشجو و دیگران - اساتید و غیره - گفتهام؛ در عین حال معتقدم همه چیز با هم؛ علم، دین، هنر، ذوق، صنعت، سازندگیهای گوناگون، کشاورزی، خدمات، روابط خارجی؛ اینها همه یک مجموعه است و باید با هم پیش برود.1386/10/15
لینک ثابت
نخبه شدن یک امتیاز است بلاشک، اما این امتیاز آن وقتی به هزار برابر خود ارزش پیدا خواهد کرد که مورد قبول و توجه پروردگار عالم قرار بگیرد.1386/10/15
لینک ثابت
به عنوان نخبه قصدتان این باشد که به مردم سود برسانید.1386/10/15
لینک ثابت
در جان یک انسان نخبه، پیدایش یک اندیشهی نو و خلق شدن یک فراوردهی تازه، یک رویش طبیعی است.1386/10/15
لینک ثابت
امروز کشور ما در حال پیشرفت است؛ شما نخبگان در این پیشرفت باید سهم متناسب با نخبگی را ایفاء کنید.1386/10/15
لینک ثابت
کاری را انتخاب کنید که به عقیدهی خودتان به سود کشورتان و آیندهی کشورتان است و در آن کار استعداد نخبهگون خود را به کار بیندازید و آن را دنبال کنید و قصدتان این باشد که از این کار به مردم سود برسانید؛ این شد کاری که برای خداست.1386/10/15
لینک ثابت