سرفصل اوّل مربوط به مسائل اقتصاد است؛ همچنانکه اشاره کردند. به نظر ما، امروز مسئلهی اوّل کشور، مسئلهی اقتصاد و مسائل اقتصادی و مشکلات و گرههای اقتصادی است که اینها بایستی حل بشود. یک گزارش خوبی را آقای دکتر جهانگیری دادند از ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی؛ خب حالا اینکه ایشان میگویند «من اختیاراتم افزایش پیدا نکرده»، این واقعاً خبر خوبی برای من نیست، ما توقّعمان این است که ایشان به معنای واقعی کلمه فرماندهی کنند؛ خب، آقای رئیس جمهور هم به ایشان حقیقتاً اعتماد دارند، ما هم که ایشان را قبول داریم و بنابراین خوب است که همینطور بتوانند واقعاً به معنای واقعی کلمه فرماندهی کنند؛ چون در زمینهی همین کارهایی که انجام گرفته نکاتی هست که عرض خواهم کرد. این گزارش را من نگاه کردم؛ گزارش، گزارش خوبی است؛ حدود دویست پروژه و بستهها و برنامههای حمایت از تولید، واگذاری ۲۵۰۰ طرح نیمهتمام به بخش خصوصی، اینها چیزهایی است که در این گزارش آمده و مهم است؛ اینها کارهایی است که کارِ عرضهکردنی است؛ لکن چند نکته وجود دارد:
اوّلاً پیگیری برای تحقّق قطعی طرحها؛ ببینید، ما یک تصمیمی میگیریم، ابلاغ هم میکنیم، اصرار هم میکنیم، امّا اگر تا آخر خط نرویم و این آبی را که از چشمه جاری شده به مزرعه نرسانیم، کار تمام نیست؛ کارِ تمام آن وقتی است که همهی این کارهایی را که ایشان و مجموعهی همکار ایشان در دولت در مورد این کارهای ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی انجام دادهاند، یکیکِ این طرحها به نتیجه برسد؛ یعنی تعقیب کنند و قدمبهقدم دنبال کنند این کارها را؛ این مسئلهی اوّل است که به نظر بنده خیلی مهم است و باید انشاءالله انجام بگیرد.
دوّم اینکه فعّالیّتهای پُرحجمی در عرصهی اقتصاد، در کشور وجود دارد، چه بخش خصوصی، چه دولتی؛ کشور فعّالیّتهای عظیمی دارد و سرشار و مملوّ از فعّالیّتهای اقتصادی است. [مسئولین] تمام تلاش خودشان را بگذارند که این فعّالیّتها را همسو کنند با همین سیاستها و اگر یک فعّالیّتی وجود دارد که با این سیاستها همسو نیست، جلویش را بگیرند؛ یعنی واقعاً این، یکی از کارهای اساسی است. در عرصهی واقعی اقتصاد -آن اقتصاد واقعی- خیلی کار دارد انجام میگیرد، خب، بعضی از آنها منطبق با این سیاستها است، بعضی از آنها نیست؛ آنهایی که هست ترویج بشود، آنهایی که نیست جلوگیری بشود یا لااقل کمک نشود؛ لااقل این است که کمک نشود. من در یکی دو مورد از این چیزهایی که مطرح بود، پیغام دادم بهوسیلهی جناب آقای حجازی که سؤال بشود که این مورد و این کارِ بخصوص، جایگاهش در مجموعهی سیاستهای اقتصاد مقاومتی چیست؟ این باید قابل توضیح باشد؛ یعنی هرکدام از این کارهایی که انجام میگیرد، در مجموعهی سیاستهایی که ایشان و مجموعهی دولت تنظیم کردهاند بایست جا داشته باشد.
نکتهی سوّم؛ همهی ظرفیّتهای کشور پای کار آورده بشود. البتّه خوشبختانه اشاره کردند؛ اخیراً با آقای حجّتی هم دیدار داشتیم، آقای نعمتزاده هم که خب بیاناتشان در مطبوعات و مانند آن پخش میشود و آدم میشنود -خب امروز از اینها استفاده نکردیم که مطلبی بگویند- بخصوص در خصوصِ صنعت و کشاورزی، واقعاً کارهای زیادی وجود دارد که اینها بایستی بیاید پای کار، یعنی ظرفیّتها فوقالعاده است. حالا من در مورد کشاورزی و در زمینهی جنگل، یک حرفی هست که بعداً به خود آقای حجّتی عرض خواهم کرد؛ انشاءالله خصوصی به ایشان خواهم گفت.
نکتهی چهارم،
سازی است؛ ببینید در صحبتهای آقای دکتر ستّاری، بر مسئلهی علم و اقتصاد دانشبنیان و شرکتهای دانشبنیان و مانند اینها تکیه شد و تأکید شد -بعضی دوستانِ دیگر هم اشاره کردند- این ناشی از یک گفتمان ده دوازده ساله است. یعنی وقتی که بحث شکستن خطوط مقدّم علمی و نهضت نرمافزاری و تولید علم مطرح میشود، دنبال میشود، گفته میشود در دانشگاهها و تبدیل به گفتمان میشود، نتیجه این میشود که بنده گاهی اوقات که اینجا مینشینم و مثلاً مجموعهی دانشگاهی -چه دانشجو، چه استاد- میآیند، میبینم همان حرفهایی را که ما مثلاً گفتیم، اینها دارند همان حرفها را به عنوان مطالبه بیان میکنند؛ این میشود گفتمان، این گفتمان است، این خوب است؛ وقتی اینجور شد، آنوقت این پیشرفتهای علمی پیش میآید. ما امروز در مسائل فضایی، در مسائل هستهای، در نانو، در فنّاوری زیستی و دیگر موارد گوناگون، پیشرفتهای زیادی داریم، پیشرفتهای مهمّی داریم؛ این پیشرفتها ناشی از همین گفتمانسازی است. وقتی گفتمانسازی شد، آنوقت همه به این فکر خواهند افتاد، یعنی در همه یک انگیزهای به وجود میآید؛ کأنّه یک جادّهی وسیع و یک بزرگراهی به وجود میآید که همه میل میکنند از این بزرگراه حرکت کنند؛ بنابراین گفتمانسازی خیلی مهم است. البتّه با تکرار کلمهی «اقتصاد مقاومتی» گفتمانسازی نمیشود، نباید کاری کرد که این کلمه حرف را همینطور این قدر تکرار کنیم که از دهن بیفتد؛ نه، بلکه با تبیین و با توضیح و مانند اینها بیان بشود.
و نکتهی بعدی -این را من به آقای جهانگیری عرض میکنم- این است که در اقتصاد مقاومتی آن چیزی که مورد انتظار است، یک کار جهشی است. ببینید، دستگاه و دولت، خب یک کارهای متعارفی دارد، کارهای معمولیای دارد در زمینههای اقتصاد -در همهی بخشهای مختلف این وزارتخانههای چندینگانهی اقتصادی- که دارد انجام میگیرد؛ این کارها که خب باید انجام بگیرد؛ [امّا] از جملهی چیزهایی که در اقتصاد مقاومتی مورد نظر است، یک کار فوقالعاده است، یک کار جهشی است. مثلاً فرض بفرمایید -من اینجا یادداشت کردهام- اینکه آقای رئیس جمهور گفتند «راهاندازی هفت هزار واحد صنعتی»، این کار، خوب [است]؛ این از آن قبیل است، این کار را دنبال کنید؛ ایشان گفتند هفت هزار واحد صنعتی را ما راه میاندازیم، خیلی خب، این خوب است، یعنی این فراتر از کار معمولی و متعارف دستگاههای ما است. اینجور چیزهایی را که جنبههای جهشی دارد، پیشرفتهای فراتر از عادی دارد، اینها را دنبال بکنید، اینها خیلی خوب است؛ این هم نکتهی بعدی، [یعنی] به کارهای روزمرَّهِی معمولی دستگاههای اقتصادی قانع نشوید که این [کارها] را از اینها بخواهید.
یک نکتهی دیگر هم در این زمینهی مسائل اقتصادی، کارهایی است که ریشهای است ولی ممکن است، یعنی کارهای مشکلی نیست:
مثلاً «توزیع تصمیمگیری در استانها» -که حالا اشاره کردند و خوشبختانه به این فکر هستند- خوب است این کار، یعنی بروید تصمیمگیریها را از حالت تمرکز خارج کنید و در سطح استانها توزیع کنید. یا «هدایت تسهیلات بانکی به سوی تولید»؛ من آن روز به آقای وزیر محترم اقتصاد[۶] و آقای سیف[۷] گفتم شما هر چه علم دارید و هر چه درس خواندهاید، امروز آن را به کار بیندازید برای اینکه این نقدینگی عظیمِ سنگین را هدایت کنید به سمت تولید، یعنی همهی هنرتان این باشد؛ این کار اگر انجام بگیرد -که به نظر من کاری است ممکن؛ یعنی برای آقایانی که در رأس کار هستند، کاری است ممکن- مهم است. «مشوّقهای صادراتی»؛ گاهی اوقات مشوّق داریم، [امّا] ثبات در این مشوّقها نیست؛ کم و زیاد میشود، تغییر پیدا میکند، آن کسی که اهل صادرات است امیدوار نیست، یعنی دلش میلرزد؛ چون مسئلهی صادرات خیلی جدّی و خیلی مهم است، بایستی مشوّقهایش [هم مهم باشد]. یکی هم مسئلهی «پرداخت بهای محصولات کشاورزی» است که این هم مسئلهی مهمّی است.
مبارزهی جدّی با قاچاق -همین مسئلهی انهدام [کالای قاچاق]- بسیار مهم است؛ البتّه بعضی از مرتبطین با این مسائل، به ما گفتند که بعضی از این اقلام را میشود بازصادر کرد، [یعنی] برگرداند و صادر کرد؛ خیلی خب، این را حرفی ندارم، یعنی من این را الان اعلام میکنم. اینکه ما گفتیم حتماً منهدم کنند جنس را، جنس قاچاق را، این شامل آن قاچاقهای جزئی و شامل این کولهبرها و مانند اینها نیست؛ ما باندهای قاچاق و کارهای بزرگ [را میگوییم]، اینهایی که بازار کشور را تحت تأثیر قرار میدهد.
مسئلهی دیوانسالاری هم که بحث قدیمیای است که دیگر حالا نمیخواهم تکرار بکنم. بعضی اوقات دیوانسالاری آن قدر شدید میشود که کارآفرین و سرمایهگذار را بیحوصله میکند که اصلاً دیگر حوصلهاش سر میرود و آماده نیست کاری بکند.
یکی هم مسئلهی حمایت جدّی از اقتصاد دانشبنیان؛ خب حالا الحمدلله آقای ستّاری اینجا بیان کردند و اعتراف کردند در واقع -به یک معنا اعتراف بود- که همه به ایشان دارند کمک میکنند؛ واقعاً احتیاج به کمک است؛ بایستی همه به معاونت علمی کمک بکنند، همهی دستگاهها بایستی کمک بکنند. اگر واقعاً اینجور شده حالا که همه به شما کمک میکنند، خب الحمدلله. ما باید مسئلهی اقتصاد دانشبنیان را جدّی بگیریم، این شرکتهای دانشبنیان را واقعاً جدّی بگیریم. شاید بتوان گفت میلیونها جوان الان در کشور هستند که اینها آمادهی کارند که اگر یک کمکی به اینها بشود، میتوانند واقعاً در این قسمتها پیش بروند و بخشهای مختلف را [فعّال] کنند.
من شنیدم حتّی در برخی از موارد و برخی از بخشهای دولتی -که حالا این را جناب آقای رئیس جمهور اگر انشاءالله دنبال بکنند خوب است- که برخی از این به قول آقایان پروژهها را از خارجیها قبول میکنند و امکانات هم به آنها میدهند، [امّا] به این شرکت دانشبنیان داخلی که میتواند این کار را انجام بدهد، نمیدهند! یعنی این گزارشهایی است که به ما رسیده که انشاءالله خلاف واقع باشد، امّا گزارشهایی است که هست؛ اینها را باید به نظر من تعقیب کرد و دنبال کرد و مهم است. این هم در مورد اقتصاد دانشبنیان. و مسئلهی روستاها. حالا خیلی حرف در این زمینهها هست که حالا وقت هم میگذرد.1395/06/03
لینک ثابت