newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
نقشه‏ جامع علمی

یک نکته در مورد نقشه‏ی جامع علمی است. من اینجا یادداشت کرده بودم که این را ذکر بکنم، خوشبختانه دیدم سه چهار نفر از سخنرانان امروز در ضمن بیاناتشان به همین مسئله‏ی نقشه‏ی جامع علمی اشاره کردند، یک توضیحی هم آقای دکتر لاریجانی دادند که حکایت میکند از اینکه تلاشهائی در جریان هست برای اینکه این نقشه‏ی جامع علمی فراهم بشود و ارائه بشود و به عنوان دستورالعمل برای برنامه‏ریزیهای علمی آینده قرار بگیرد. این مژده‏ی خوبی است؛ لیکن من تا قبل از اینکه این را از ایشان بشنوم، چنین اطلاعی نداشتم و ندارم. من میدانم در شورای عالی انقلاب فرهنگی دارد این کار میشود؛ یعنی در یک کمیته‏هائی مطرح است؛ لیکن آنچه که توقع هست، آنچه که به نظر ما بایسته است که انجام بگیرد، او این نیست که این کار تأخیر بیفتد و طول بکشد؛ یک سال، دو سال بنشینیم تا بالاخره یک نقشه‏ی جامع علمی فراهم کنیم؛ نه، این را فرزانگان، نخبگان، برجستگان، به ابتکار شورای عالی انقلاب فرهنگی باید بنشینند تمام کنند و یک چیز پخته و کاملی از آب در بیاورند تا بر اساس آن بشود برنامه‏ریزی علمی برای دانشگاهها و برای آینده‏ی کشور کرد. من همین‏جا این را هم به وزرای محترم، هم به مسئولان محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی که در اینجا تشریف دارند، توصیه میکنم که این مسئله دنبال شود.

ما اگر بخواهیم سند چشم‏انداز تحقق پیدا کند و آن مرجعیت علمی که برای کشور پیش‏بینی شده، به وجود بیاید و عملی بشود، ناچاریم که این کارها را انجام بدهیم، که مهمترینش تهیه‏ی نقشه‏ی جامع علمی است. این یعنی یک گام مهم، یک دروازه‏ی مهم به سوی اجرائی کردن اهداف و شعارهائی است که مطرح شده و امروز بحمداللَّه در محیطهای علمی به صورت یک گفتمان در آمده است.
1386/07/09

لینک ثابت
جذب حداکثری دفع حداقلی

آقایانی که در دانشگاهها به عنوان روحانیونی که با خصوصیت و عنوان دفتر نهاد نمایندگی شناخته میشوند، باید خودشان را مسئول اصلی و نهائی ارتقاء دینی در دانشگاه بدانند. ما به مدیریتهای دانشگاهی و به شورای عالی انقلاب فرهنگی همیشه سفارش کرده‏ایم که در زمینه‏ی دینی کردن دانشگاه و محیط دانشگاه وظیفه و مسئولیت دارند؛ آن به جای خود محفوظ، اما اگر همه‏ی تمهیدات لازم انجام بگیرد، ولی روحانی‏ای که در دانشگاه مستقر است، منشأ و منبع و مرجع یک فکر عمیق و اصیل و مستدل و تحسین برانگیز و قانع کننده‏ی دینی از نظر دانشجوها نباشد، همه‏ی آن تمهیدات بی‏فایده خواهد بود. باید پی در پی در محیط دانشگاه فکر دینیِ نو و مستدل عرضه کنید و فکر دینی دانشجویان را ارتقاء بدهید. مخاطبان خود را هم فقط دانشجویان متدین و مذهبی و حزب‏اللهی ندانید؛ خوب، آنها که البته هستند. مخاطبان شما همه‏ی بدنه‏ی دانشجوئی کشورند؛ حتّی کسانی که در دل با دین خیلی میانه‏ای هم ندارند، اینها هم مخاطب شمایند؛ آنها را هم بایستی جذب کنید و با منطق قوی و اعتماد به نفس و اعتماد به این منطق میتوان دلها را جذب کرد، عنادها را حتّی کم کرد یا در موارد زیادی از بین برد.1386/07/09
لینک ثابت
سند چشم انداز ۱۴۰۴

چرا ما این اهتمام و این انگیزش را در زمینه‏ی مسائل مربوط به دانشگاه و دانش و پژوهش به خرج میدهیم؟ چون عقبیم؛ عقب نگه داشته شدیم. و چون پیشرفت ما، عزت ما، هویت ملی و اسلامیِ ما وابسته به این است که در این بخش کار جدی کنیم. این علتش است. ما فرق داریم با فلان کشوری که فرض بفرمائید از یک تمدن کوتاه‏مدت برخوردار است. بعضی از کشورها در منطقه‏ی ما هستند که همه‏ی موجودیت اینها به عنوان یک کشور به صدسال نمیرسد؛ اصلاً چنین هویت جغرافیائی‏ای در صد سال گذشته به این معنا و به این نام وجود نداشته و بعضی از ملتها هم در همین منطقه‏ی ما هستند که هیچ سابقه‏ی قابل ذکری در تاریخ ندارند. در جاهای دیگر دنیا هم هستند؛ در امریکای لاتین، در اروپا و در جاهای مختلف دیگر اینجور کشورهائی وجود دارند. اما کشور و ملت ما یک کشور ریشه‏دار است؛ ما در تاریخ، ریشه داریم؛ ما سابقه داریم؛ ما تازه نروئیدیم؛ از گذشته‏ی خودمان هم میتوانیم تغذیه بشویم و باید تغذیه میشدیم . اگر چنانچه با نواخت و آهنگ رشد علم بعد از اسلام تا قرنهای پنجم و ششم و هفتم هجری به این کشور نگاه کنید، اگر با آن نواخت ما پیش میرفتیم، امروز در قله بودیم. با آن آهنگ و با آن نواخت پیش نرفتیم؛ چرا نرفتیم؟ خوب، جای بررسی و تحلیل دارد؛ حکومتها ناباب بودند، همتها کوتاه بود، بعد در دورانهای دویست سیصد سال اخیر عوامل خارجی تأثیر گذاشته و بالاخره واقعیت این است که: ما با آن نواخت حرکت نکردیم، بلکه به طرف حضیض هم رفتیم.
حالا میخواهیم جبران کنیم. حالا حکومت، حکومتی است لایق، با کفایت؛ ملت، ملتی است بیدار؛ نخبگان، نخبگانی هستند میداندار و صحنه‏گردان؛ حالا میخواهیم جبران کنیم. خوب، یک وقت سند چشم‏انداز را به عنوان یک سند شناسنامه‏ی افتخار در جیب میگذاریم و گاهی به سر و دست میگیریم، یک وقت هست نه، سند چشم‏انداز را به عنوان یک دستورالعمل به حساب می‏آوریم و برای جزء جزء آن، راه‏کار پیدا میکنیم. اگر ما بخواهیم الهام‏بخش باشیم، در منطقه مرجع علمی باشیم، این راه‏کار دارد. راه‏کارش را در سند چشم‏انداز ما نباید معین کنیم، مسئولان در منطقه‏ی اجرا باید اینها را مشخص کنند؛ اصرار ما این است. ما میخواهیم این کار در زمینه‏ی مسائل علم و پژوهش به صورت درست، به صورت خوب و کامل انجام بگیرد. علت این اهتمام و این انگیزش این است.
ما اگر بخواهیم سند چشم‏انداز تحقق پیدا کند و آن مرجعیت علمی که برای کشور پیش‏بینی شده، به وجود بیاید و عملی بشود، ناچاریم که این کارها را انجام بدهیم، که مهمترینش تهیه‏ی نقشه‏ی جامع علمی است. این یعنی یک گام مهم، یک دروازه‏ی مهم به سوی اجرائی کردن اهداف و شعارهائی است که مطرح شده و امروز بحمداللَّه در محیطهای علمی به صورت یک گفتمان در آمده است.1386/07/09

لینک ثابت
لیبرال دموکراسی

امروز حقاً و انصافاً در دنیای فکر و اندیشه- حالا آن‏هائی که با فکر و اندیشه سروکار ندارند، با آن‏ها کاری نداریم- یک خلأ و سؤال در دنیای غرب وجود دارد؛ این خلأ را دیگر پاسخهای لیبرال دموکراسی نمی‏تواند پر کند، کمااینکه سوسیالیزم نتوانست پر کند. این خلأ را یک منطق انسانی و معنوی می‏تواند پر کند، که این در اختیار اسلام است. از مرحوم دکتر زریاب که هم دانشگاهی مسلطِ خوبی بود، هم طلبه‏ی خوبی بود- ایشان دوره‏ی طلبگی خوبی را گذرانده بود و با علوم اسلامی آشنا بود و شاگرد امام بود- یکی از دوستانمان نقل‏ می‏کرد- من خودم از ایشان نشنیدم- که یک فرصت مطالعاتی در اواخر عمرش گرفته بود و رفته بود اروپا، بعد که برگشته بود، گفته بود امروز آن چیزی که من در محیطهای عملیِ دانشگاههای اروپا مشاهده کردم، نیاز به ملّا صدرا و شیخ انصاری است. شیخ انصاری کارش در حقوق است، فقه است؛ ملّا صدرا حکمت الهی است. می‏گوید من می‏بینم امروز این‏ها تشنه‏ی ملّا صدرا و شیخ انصاری‏اند. این برداشتِ یک استاد غرب‏شناسِ زبان‏دانِ مسلط به چند زبان اروپائی است که سالها هم در آنجاها زندگی کرده و درس خوانده بود و با علوم اسلامی هم آشنا بود. این، برداشت اوست، که برداشت درستی است.
ما به این منطق قوی در درون خودمان و در دانشگاههای خودمان نیاز داریم. با زبان دانشگاهی، با زبان دانشجوئی بایستی این منطق توسعه پیدا کند.1386/07/09

لینک ثابت
روشنفکری

ما به این منطق قوی در درون خودمان و در دانشگاههای خودمان نیاز داریم. با زبان دانشگاهی، با زبان دانشجوئی بایستی این منطق توسعه پیدا کند. بعضی از اساتید محترمی که اینجا صحبت کردند، اشاره کردند که اساتید عزیزمان هم به این مسائل احتیاج دارند. اساتید هم خودشان را از آشنائی با معارف دینی بی‏نیاز ندانند. چند سال قبل یکی از محققان کتاب نویس در زمینه‏ی مسائل اسلامی که کتابهایش به زبانهای گوناگون ترجمه می‏شود و مشتریهای زیادی در اروپا و جاهای دیگر دارد و ما اطلاع داریم- من نمی‏خواهم اسم بیاورم- برای من ذکر می‏کرد که وقتی به کشورهای عربی و از جمله به کشورهای خلیج فارس که می‏روم، روشن‏فکرها و اساتید دانشگاههای آنجا با قرآن و حدیث آشناترند تا روشن‏فکرها و اساتید ما. این آقا این مطلب را حدود ده سال قبل به من می‏گفت. البته علت این است که زبان قرآن، زبان آن‏هاست؛ مثل اینکه شما ضرب‏المثلی از سعدی، فردوسی یا حافظ در ذهنتان هست؛ چون کتابهای آن‏ها را خواندید و زبان خودتان بوده، در ذهنتان مانده، که حالا می‏بینید این ناطقان محترم هم که می‏آیند، بعضی از آن‏ها با شعر و ادبیات شروع می‏کنند. آن‏ها چون زبانشان با زبان قرآن یکی است- یکی از اقبالهای آن‏ها این است که زبان قرآن، زبان خودشان است- این زبان را راحت می‏فهمند؛ لذاست که با معارف قرآنی آشنا هستند.1386/07/09
لینک ثابت
روشنفکری

به هر حال مسئله‏ی ارتقاء فکر دینی در دانشگاهها را بسیار جدی باید گرفت و مراقب باشید خلأ فکری برای دانشجوی ما و روشن‏فکر دانشگاهی ما به وجود نیاید. ما خیلی حرف داریم؛ حرف گفتنی و قانع‏کردنی. باید تبلیغات را عمق داد؛ با حرفهای نو و قوی و منطبق با معیارهای روشن‏فکری. من از اینکه گفته شود روشن‏فکری دینی آیا داریم، نداریم؛ از این بحثها بنده بیگانه و بیزارم. نگاه نو، نگاه مبتکرانه به مسائل دینی و مسائل فکری اسلامی، همان نگاه روشن‏فکری است و معنایش بدعت‏گذاری نیست. همان مبانی را با ابعاد جدیدی که انسان به برکت گذشت زمان آن ابعاد را می‏شناسد، فهمیدن و بیان کردن. از این نبایستی ما غفلت کنیم.1386/07/09
لینک ثابت
شیخ مرتضی انصاری‏

از مرحوم دکتر زریاب که هم دانشگاهی مسلطِ خوبی بود، هم طلبه‏ی خوبی بود- ایشان دوره‏ی طلبگی خوبی را گذرانده بود و با علوم اسلامی آشنا بود و شاگرد امام بود- یکی از دوستانمان نقل‏ می‏کرد- من خودم از ایشان نشنیدم- که یک فرصت مطالعاتی در اواخر عمرش گرفته بود و رفته بود اروپا، بعد که برگشته بود، گفته بود امروز آن چیزی که من در محیطهای عملیِ دانشگاههای اروپا مشاهده کردم، نیاز به ملّا صدرا و شیخ انصاری است. شیخ انصاری کارش در حقوق است، فقه است؛ ملّا صدرا حکمت الهی است. می‏گوید من می‏بینم امروز این‏ها تشنه‏ی ملّا صدرا و شیخ انصاری‏اند. این برداشتِ یک استاد غرب‏شناسِ زبان‏دانِ مسلط به چند زبان اروپائی است که سالها هم در آنجاها زندگی کرده و درس خوانده بود و با علوم اسلامی هم آشنا بود. این، برداشت اوست، که برداشت درستی است.1386/07/09
لینک ثابت
زریاب خویی، عباس

از مرحوم دکتر زریاب که هم دانشگاهی مسلطِ خوبی بود، هم طلبه‏ی خوبی بود- ایشان دوره‏ی طلبگی خوبی را گذرانده بود و با علوم اسلامی آشنا بود و شاگرد امام بود- یکی از دوستانمان نقل‏ می‏کرد- من خودم از ایشان نشنیدم- که یک فرصت مطالعاتی در اواخر عمرش گرفته بود و رفته بود اروپا، بعد که برگشته بود، گفته بود امروز آن چیزی که من در محیطهای عملیِ دانشگاههای اروپا مشاهده کردم، نیاز به ملّا صدرا و شیخ انصاری است. شیخ انصاری کارش در حقوق است، فقه است؛ ملّا صدرا حکمت الهی است. می‏گوید من می‏بینم امروز این‏ها تشنه‏ی ملّا صدرا و شیخ انصاری‏اند. این برداشتِ یک استاد غرب‏شناسِ زبان‏دانِ مسلط به چند زبان اروپائی است که سالها هم در آنجاها زندگی کرده و درس خوانده بود و با علوم اسلامی هم آشنا بود. این، برداشت اوست، که برداشت درستی است.1386/07/09
لینک ثابت
ملاصدرا

از مرحوم دکتر زریاب که هم دانشگاهی مسلطِ خوبی بود، هم طلبه‏ی خوبی بود- ایشان دوره‏ی طلبگی خوبی را گذرانده بود و با علوم اسلامی آشنا بود و شاگرد امام بود- یکی از دوستانمان نقل‏ می‏کرد- من خودم از ایشان نشنیدم- که یک فرصت مطالعاتی در اواخر عمرش گرفته بود و رفته بود اروپا، بعد که برگشته بود، گفته بود امروز آن چیزی که من در محیطهای عملیِ دانشگاههای اروپا مشاهده کردم، نیاز به ملّاصدرا و شیخ انصاری است. شیخ انصاری کارش در حقوق است، فقه است؛ ملّا صدرا حکمت الهی است. می‏گوید من می‏بینم امروز این‏ها تشنه‏ی ملّاصدرا و شیخ انصاری‏اند. این برداشتِ یک استاد غرب‏شناسِ زبان‏دانِ مسلط به چند زبان اروپائی است که سالها هم در آنجاها زندگی کرده و درس خوانده بود و با علوم اسلامی هم آشنا بود. این، برداشت اوست، که برداشت درستی است.1386/07/09
لینک ثابت
پیشرفت علمی ایران

گرچه من مکرر در این جلسه- در سالهای گذشته و جلسات شبیه این- گفته‏ام یک جنبه‏ی نمادینی در این جلسه‏ی سالیانه‏ی ما هست؛ یعنی می‏خواهیم که این دیدار مظهر احترام نظام به اساتید و دانشگاهیان و محققان و پژوهشگران کشور باشد؛ لیکن هیچ نباید تصور کرد که این جلسه جنبه‏ی نمایشی دارد؛ بلکه بعکس، برداشت و توقع این است که طرح موضوعات در این جلسه بتواند مجموعه‏ی تصمیم‏گیران نظام را- وزرای محترم، مسئولان گوناگون، خودِ ما که اینجا هستیم- هدایت کند به آنچه که شایسته‏ی کار علمی‏ و دانشگاهی و پیشرفت‏ در این زمینه هست. این که عرض کردیم «مایلم بشنوم»، از این جهت است. فرض بر این است که استاد محترمی که اینجا بناست صحبت کنند، بررسی کرده‏اند و در مجموعه‏ی وضعیت کنونی علم و دانشگاه در کشور یک نکته‏ی قابل طرحی به ذهنشان رسیده و اینجا آن را مطرح می‏کنند؛ این را ما از این جلسه توقع داریم. البته مطالب خوبی هم گفته شد.
چرا ما این اهتمام و این انگیزش را در زمینه‏ی مسائل مربوط به دانشگاه و دانش و پژوهش به خرج می‏دهیم؟ چون عقبیم؛ عقب نگه داشته شدیم. و چون پیشرفت ما، عزت ما، هویت ملی و اسلامیِ ما وابسته به این است که در این بخش کار جدی کنیم. این علتش است. ما فرق داریم با فلان کشوری که فرض بفرمائید از یک تمدن کوتاه‏مدت برخوردار است. بعضی از کشورها در منطقه‏ی ما هستند که همه‏ی موجودیت این‏ها به عنوان یک کشور به صد سال نمی‏رسد؛ اصلًا چنین هویت جغرافیائی‏ای در صد سال گذشته به این معنا و به این نام وجود نداشته و بعضی از ملتها هم در همین منطقه‏ی ما هستند که هیچ سابقه‏ی قابل ذکری در تاریخ ندارند. در جاهای دیگر دنیا هم هستند؛ در امریکای لاتین، در اروپا و در جاهای مختلف دیگر این‏جور کشورهائی وجود دارند. اما کشور و ملت ما یک کشور ریشه‏دار است؛ ما در تاریخ، ریشه داریم؛ ما سابقه داریم؛ ما تازه نروئیدیم؛ از گذشته‏ی خودمان هم می‏توانیم تغذیه بشویم و باید تغذیه می‏شدیم. اگر چنانچه با نواخت و آهنگ رشد علم بعد از اسلام تا قرنهای پنجم و ششم و هفتم هجری به این کشور نگاه کنید، اگر با آن نواخت ما پیش می‏رفتیم، امروز در قله بودیم. با آن آهنگ و با آن نواخت پیش نرفتیم؛ چرا نرفتیم؟ خوب، جای بررسی و تحلیل دارد؛ حکومتها ناباب بودند، همتها کوتاه بود، بعد در دورانهای دویست سیصد سال اخیر عوامل خارجی تأثیر گذاشته و بالاخره واقعیت این است که: ما با آن نواخت حرکت نکردیم، بلکه به طرف حضیض هم رفتیم.1386/07/09

لینک ثابت
استقلال علمی

تحقیق، منبع تغذیه‏ی آموزش است. ما اگر تحقیق را جدی نگیریم، باز سالهای متمادی بایستی چشم به منابع خارجی بدوزیم و منتظر بمانیم که یک نفر در یک گوشه‏ی دنیا تحقیقی بکند و ما از او یا از آثار تألیفی بر اساس تحقیق او استفاده کنیم و اینجا آموزش بدهیم. این نمی‏شود؛ این وابستگی است؛ این همان ترجمه‏گرائی و عدم استقلال‏ شخصیت علمی‏ برای یک کشور و برای یک مجموعه‏ی دانشگاهی است. دانشگاه یک کشور، محیط علمی یک کشور ضمن اینکه ارتباطات علمی خودش را با دنیا حفظ می‏کند، از تبادل علمی، از گرفتن علمی هیچ ابائی ندارد. من بارها گفته‏ام که ما از شاگردی ننگمان نمی‏کند که شاگردی کنیم؛ استاد پیدا بشود، ما پیش او شاگردی می‏کنیم؛ اما از این ننگمان می‏شود که همیشه و در همه‏ی موارد شاگرد باقی بمانیم؛ این که نمی‏شود. برای یک مجموعه‏ی علمی، این مایه‏ی منقصت است که در پژوهش و تحقیق که منشأ و منبع رویش علمی است، ضعیف باشد؛ باید بتواند از لحاظ علمی متکی به خود باشد. البته از دیگران هم استفاده کند، با دنیا هم تبادل کند، آن وقت در این صورت جایگاه شایسته‏ی خودش را هم در تبادل‏های علمی در دنیا پیدا خواهد کرد؛ وقتی متکی است به دانش و تحقیق و کارکرد علمیِ خود. این در دنیا و در مبادلات علمی هم تأثیر خودش را می‏گذارد. این هم تأکید چندباره در باره‏ی تحقیق.1386/07/09
لینک ثابت
مرجعیت علمی

حالا حکومت، حکومتی است لایق، با کفایت؛ ملت، ملتی است بیدار؛ نخبگان، نخبگانی هستند میداندار و صحنه‌گردان؛ حالا میخواهیم جبران کنیم. خوب، یک وقت سند چشم‌انداز را به عنوان یک سند شناسنامه‌ی افتخار در جیب میگذاریم و گاهی به سر و دست میگیریم، یک وقت هست نه، سند چشم‌انداز را به عنوان یک دستورالعمل به حساب می‌آوریم و برای جزء جزء آن، راه‌کار پیدا میکنیم. اگر ما بخواهیم الهام‌بخش باشیم، در منطقه مرجع علمی باشیم، این راه‌کار دارد. راه‌کارش را در سند چشم‌انداز ما نباید معین کنیم، مسئولان در منطقه‌ی اجرا باید اینها را مشخص کنند؛ اصرار ما این است. ما میخواهیم این کار در زمینه‌ی مسائل علم و پژوهش به صورت درست، به صورت خوب و کامل انجام بگیرد. علت این اهتمام و این انگیزش این است.1386/07/09
لینک ثابت
مرجعیت علمی

ما اگر بخواهیم سند چشم‌انداز تحقق پیدا کند و آن مرجعیت علمی که برای کشور پیش‌بینی شده، به وجود بیاید و عملی بشود، ناچاریم که این کارها را انجام بدهیم، که مهمترینش تهیه‌ی نقشه‌ی جامع علمی است. این یعنی یک گام مهم، یک دروازه‌ی مهم به سوی اجرائی کردن اهداف و شعارهائی است که مطرح شده و امروز بحمداللَّه در محیطهای علمی به صورت یک گفتمان در آمده است.1386/07/09
لینک ثابت
الهام بخشی ملت ایران

حالا میخواهیم جبران کنیم. حالا حکومت، حکومتی است لایق، با کفایت؛ ملت، ملتی است بیدار؛ نخبگان، نخبگانی هستند میداندار و صحنه‌گردان؛ حالا میخواهیم جبران کنیم. خوب، یک وقت سند چشم‌انداز را به عنوان یک سند شناسنامه‌ی افتخار در جیب میگذاریم و گاهی به سر و دست میگیریم، یک وقت هست نه، سند چشم‌انداز را به عنوان یک دستورالعمل به حساب می‌آوریم و برای جزء جزء آن، راه‌کار پیدا میکنیم. اگر ما بخواهیم الهام‌بخش باشیم، در منطقه مرجع علمی باشیم، این راه‌کار دارد. راه‌کارش را در سند چشم‌انداز ما نباید معین کنیم، مسئولان در منطقه‌ی اجرا باید اینها را مشخص کنند؛ اصرار ما این است. ما میخواهیم این کار در زمینه‌ی مسائل علم و پژوهش به صورت درست، به صورت خوب و کامل انجام بگیرد. علت این اهتمام و این انگیزش این است.1386/07/09
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی