newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
نقشه‏ جامع علمی

ما باید نقشه‏ی جامع علمی کشور را تنظیم کنیم. این را من سال گذشته هم به این مجموعه علمی گفتم، الان هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی دارد این کار میشود، اما باید این کار با جدیت هر چه بیشتر بشود. ما باید بدانیم نقشه‏ی جامع علمی کشور چیست. کدام علم، به چه اندازه، در کجای این نقشه جا دارد. اینجور نباشد که مثل یک ورزشکاری که فقط روزی بازو کار میکند و بازوهایش میشود اینقدر، در حالیکه پا و سینه و شانه‏اش مثل یک آدم لاغر است، باشیم! این، فایده‏ای ندارد. یک ورزشکار فقط کارِ سینه بکند، بقیه‏ی اندامهای او هیچ قدرتی نداشته باشد، فایده‏ای ندارد. باید متناسب باشد. بعضی از این جوانان عزیز راجع به علوم انسانی گفتند. ما در بخشی از رشته‏های علوم انسانی، قرنها جلوتر از دنیا هستیم. خیلی جلوتر از کسانی هستیم که امروز در این رشته در دنیا سرآمد به حساب می‏آیند. چرا اینها را دنبال نکنیم؟ در رشته‏های گوناگون علوم انسانی؛ ادبیات، فلسفه، تاریخ، هنر، ما خیلی سابقه داریم. بعضی از علوم انسانی دیگر هم هست که اگرچه از غرب آمده، اما اگر درست دقت کنیم، خمیرمایه‏ی آن که عبارت از عقلانیت و تجربه‏گرائی است، از تفکر و روح ایرانی - اسلامی است. اروپای خرافاتی نمیتوانست زیست‏شناسی و اقتصاد و مدیریت و روانشناسی و جامعه‏شناسی را به این شکل تنظیم کند. این، سوغات تفکر علم‏گرایی و تجربه‏گرائی شرق و عمدتاً ایران اسلامی بود که رفت در آنجا و به این تحول منتهی شد. به هر حال، در این چیزهائی که عقب هستیم، باید خودمان را جلو ببریم و خودمان ابداع کنیم؛ ترجمه نکنیم. ترجمه‏گرائی زیانهای بسیار بزرگی برای ما دارد.

بنابراین، نقشه‏ی جامع علمی، چیزِ لازمی است: جایگاه علوم گوناگون، هرکدام؛ مقدار دانشجو، نوع دانشجو، جنس دانشجویان - دختر، پسر - مناطق گوناگون؛ اینها باید روشن بشود؛ ما بدانیم چه‏کار میخواهیم بکنیم. این کارها البته شروع شده، لکن باید جدیت بکنید دنبال بشود.

مسئله‏ی کاربردی کردن تحقیقات و اختراعات - که اتفاقاً بعضی از جوانها گفتند - جزو چیزهائی است که من رویش تکیه دارم. ما ممکن است یک تحقیقاتی بکنیم، در یک پروژه‏ی تبلیغاتی به جاهای خوبی هم محققِ ما برسد؛ اما این در وضع کشور، در جهت رشد و توسعه‏ی کشور نقشی نداشته باشد؛ یعنی نتواند به ثروت ملی تبدیل شود . ما باید علم‏مان را بتوانیم به ثروت ملی تبدیل کنیم . این، تلاش لازم دارد، برنامه‏ریزی لازم دارد. آن وقت یک نکته‏ای در کنار این هست - که باز در همان نقشه‏ی جامع علمی قرار می‏گیرد - که ما باید زنجیره‏ی علم و فناوری را تکمیل کنیم، که گاهی یک جاهائی از این زنجیره قطع شده است، تا یک خط تولید واقعی درست بشود و علم بتواند از همه‏ی جهات به اهداف خودش برسد.1386/06/12

لینک ثابت
توصیه اسلام بر همراهی علم با معنویت

ببینید عزیزان من! ما میخواهیم کشور را علمی کنیم؛ اما هدف از علمی شدن کشور این نیست که کشور را غربی کنیم. اشتباه نشود. غربیها علم را دارند، اما در کنار علم و آمیخته‌ی با این علم چیزهائی را هم دارند که از آنها میگریزیم. ما نمیخواهیم غربی بشویم؛ ما میخواهیم عالم بشویم. علمِ امروزِ دنیائی که عالم محسوب میشود، علم خطرناکی برای بشر است. علم را در خدمت جنگ، در خدمت خشونت، در خدمت فحشا و سکس، در خدمت مواد مخدر، در خدمت تجاوز به ملتها، در خدمت استعمار، در خدمت خونریزی و جنگ قرار داده‌اند. چنین علمی را ما نمیخواهیم؛ ما اینجور عالم شدن را نمیخواهیم. ما میخواهیم علم در خدمت انسانیت باشد، در خدمت عدالت باشد، در خدمت صلح و امنیت باشد. ما اینجور علمی میخواهیم. اسلام به ما این علم را توصیه میکند.
آن روزی که کشورهای اسلامی و بخصوص کشور ایران اسلامی ما از لحاظ علم سرآمد بود، آن روز ما هیچ کشوری را استعمار نکردیم، تو سر هیچ ملتی نزدیم، به هیچ ملتی زور نگفتیم. اسلام علم را با ایمان، با کتاب و سنت، با تهذیب اخلاقی، با اخلاق و معنویت میخواهد. چقدر من از این جمله‌ی مناجات شریف شعبانیه که این دختر خانم در سخنرانی‌شان خواندند، لذت بردم: «الهی هب لی قلبا یدنیه منک شوقه و لسانا یرفع الیک ذکره» یا «صدقه و نظرا یقرّبه منک حقّه»(1) خدایا دلی به من بده که شوق و عشق، آن را به تو نزدیک کند. عالم مسلمان این را میخواهد؛ نزدیکی به خدا، معنویت، اخلاص، صفا. و این است که آن وقت این علم، این ذخیره‌ی عظیم، این حربه‌ی بزرگ در خدمت دفاع از انسانیت به کار می‌افتد؛ در خدمت امنیت انسانها، عدالت بین انسانها، صلح و صفای انسانها و جوامع بشری به کار می‌افتد. ما این را میخواهیم. این را برای خودتان هدف قرار بدهید.1386/06/12


1 )
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس، ص ۶۸۵؛ بحارالانوار ، علامه مجلسی، ج ۹۱، ص ۹۶ ؛ كليات مفاتيح الجنان، شیخ عباس قمی، اعمال مشترک ماه شعبان.

إِلَهِي هَبْ لِي قَلْبا يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ وَ لِسَانا يُرْفَعُ إِلَيْكَ صِدْقُهُ وَ نَظَرا يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ ...
ترجمه:
معبودا، به من دلی بخش که مشتاق مقام قرب تو شود، و زبانی که صدقش به سوی درگاهت بالا رود، و دیده‌ای حقیقت‌بین که به تو تقرب جوید ...
لینک ثابت
علم عامل قدرت

در این زمینه که علم نیاز است، شماها می‌دانید، اما خوب است مجدداً من این را بگویم که حقیقتاً کشوری که دستش از علم تهی است، نمیتواند توقع عزت، توقع استقلال و هویت و شخصیت، توقع امنیت و توقع رفاه داشته باشد. طبیعت زندگی بشر و جریان امور زندگی این است. علم، عزت میبخشد. جمله‌ای در [شرح]نهج‌البلاغه هست که خیلی جمله‌ی پرمغزی است. میفرماید: «العلم سلطان»؛ علم اقتدار است. «سلطان» یعنی اقتدار، قدرت. «العلم سلطان من وجده صال و من لم یجده صیل علیه» (1) علم اقتدار است. هر کس این قدرت را به چنگ آورد، میتواند تحکم کند؛ میتواند غلبه پیدا کند؛ هر کسی که این اقتدار را به دست نیاورد، «صیل علیه»؛ بر او غلبه پیدا خواهد شد؛ دیگران بر او قهر و غلبه پیدا میکنند؛ به او تحکم میکنند.1386/06/12

1 )
شرح‏ نهج‏البلاغة، ابن ابی الحدید ج20 ص 319 ؛

العلم سلطان من وجده صال به و من لم يجده صيل عليه
ترجمه:
دانش، سلطنت و قدرت است، هر كه آن را بيابد با آن يورش برد و هر كه آن را از دست بدهد بر او يورش برند
لینک ثابت
علم وسیله‌ی تحکم به دیگران برای دولت های بیگانه‌ ازمعنویت

یک دولت بیگانه‌ی از اخلاق، بیگانه‌ی از معنویت، بی‌اعتنای به حقوق بین‌المللی مثل دولت امریکا، چون دارای علم هست و توانسته این علم را به فناوری تبدیل کند و در زندگی‌اش به کار بگیرد، به خودش حق میدهد که در سطح بین المللی اینجور زورگویی کند. «من وجده صال»؛ هر کس علم را داشت، میتواند به دیگران تحکم کند - «و من لم یجده صیل علیه» - (1) نداشته باشید، به شما تحکم میکنند.1386/06/12

1 )
شرح‏ نهج‏البلاغة، ابن ابی الحدید ج20 ص 319 ؛

العلم سلطان من وجده صال به و من لم يجده صيل عليه
ترجمه:
دانش، سلطنت و قدرت است، هر كه آن را بيابد با آن يورش برد و هر كه آن را از دست بدهد بر او يورش برند
لینک ثابت
نظام سرمایه‌داری غرب

شما امروز لحن کسانی را که بر کرسیهای سیاسی‏ای سوارند که پایه‏های آن بر روی سرمایه و علم منحرف- سرمایه‏داری- قرار گرفته، ببینید. دولتهای غربی الآن این‏جوری‏اند. حالا در قله‏ی قدرتهای غربی، امریکاست. کرسی قدرت پایه‏هایش بر روی کارتلها و تراست‏های سرمایه‏داران قرار دارد و ابزارش علم است. از سلاح به وسیله‏ی علم استفاده می‏کنند؛ از جاسوسی و دزدی اطلاعات به وسیله‏ی علم استفاده می‏کنند؛ از زد و بند در جاهای مختلف دنیا به وسیله‏ی علم استفاده می‏کنند. ببینید سران این‏جور کشورها که این‏جور علم منحرف دارند، لحنشان چیست؟ شنیدید این سخنرانی چند روز قبل رئیس‏جمهور امریکا را که چقدر نفرت‏انگیز، چقدر خشونت‏طلبانه و متکبرانه بود. همین غرور و تکبر روز به روز هم دارد این‏ها را در گرداب فرومی‏برد. امروز شما این را بدانید- من حالا دارم به شما می‏گویم. شما آن روز را خواهید دید؛ آن‏روز ماها نیستیم، اما شما جوانها آن روز را خواهید دید- که این تمدن بناشده‏ی بر این پایه‏ی غلط، در گرداب دارد فرومی‏رود؛ دارد لحظه به لحظه در باتلاق پائین‏تر می‏رود و سقوط خواهد کرد؛ بدون شک. همین غرور هم، همین تکبر ابلهانه و احمقانه هم یکی از عوامل همان سقوطی است که انتظارِ این‏ها را می‏کشد. این‏ها سقوط می‏کنند. یک هارت‏وهورتی امروز می‏کنند؛ اما در سراشیب دارند حرکت می‏کنند، خودشان هم ملتفت نیستند؛ البته هوشیارهاشان چرا. هوشمندانشان سالهاست فریاد می‏کشند، هشدار می‏دهند؛ زنگ خطر! منتها کیست که بشنود؛ مَستند. مست.1386/06/12
لینک ثابت
عزت ملی

حرکت علمی برای کشور ما یک ضرورت مضاعف است؛ یک نیاز مضاعف و مؤکد است. نیاز است؛ چرا؟ چون علم، عامل عزت و قدرت و امنیت یک ملت است- که مختصراً توضیح خواهم داد- مضاعف و مؤکد است؛ چرا؟ چون به این وظیفه، در طول صد سال از بهترین زمانها عمل نشده؛ از دوران اواسط قاجار که نهضت علمی و نهضت صنعتی دنیا اوج گرفته و شکوفا شده بود- از اواسط نیمه‏ی دوم قرن نوزدهم- و علم در شکل استعمار خودش را نشان داده بود؛ غرب با دستیابی به ابزار علم، مشغول استعمار دنیا شده بود. از آن روز- تقریباً صد سال یا بیشتر- که وقت بیداری و هوشیاری ما بود، این وظیفه‏ی بزرگ، وظیفه‏ی رشد دادن علمی کشور، به دلائل گوناگون تعطیل و متوقف شد. عمده دلیل هم عبارت بود از: حاکمیت استبداد، حاکمیت طاغوتها، حاکمیت سلاطین دست نشانده، ضعیف و زبون. ما وارث این عقب‏ماندگی هستیم. لذا تلاش ما باید مضاعف باشد. پس، یک نیاز است و این نیاز مؤکد و مضاعف است.1386/06/12
لینک ثابت
تولید علم

مسئله‏ی کاربردی کردن تحقیقات و اختراعات- که اتفاقاً بعضی از جوانها گفتند- جزو چیزهائی است که من رویش تکیه دارم. ما ممکن است یک تحقیقاتی بکنیم، در یک پروژه‏ی تبلیغاتی به جاهای خوبی هم محققِ ما برسد؛ اما این در وضع کشور، در جهت رشد و توسعه‏ی کشور نقشی نداشته باشد؛ یعنی نتواند به ثروت ملی تبدیل شود. ما باید علممان را بتوانیم به ثروت ملی تبدیل کنیم. این، تلاش لازم دارد، برنامه‏ریزی لازم دارد. آن وقت یک نکته‏ای در کنار این هست- که باز در همان نقشه‏ی جامع علمی قرار می‏گیرد- که ما باید زنجیره‏ی علم و فناوری را تکمیل کنیم، که گاهی یک جاهائی از این زنجیره قطع شده است، تا یک خط تولید واقعی درست بشود و علم بتواند از همه‏ی جهات به اهداف خودش برسد.1386/06/12
لینک ثابت
ابو علی سینا

در قرنهای چهارم و پنجم هجری - یعنی قرنهای دهم و یازدهم میلادی که دوران قرون وسطای اروپاست؛ یعنی دوران جهالت محض - ما ابن سینا را داشتیم، محمدبن زکریای رازی را داشتیم. اروپائیها وقتی به گذشته نگاه میکنند، خیال میکنند همه‌ی دنیا در قرون وسطی‌ بوده! تاریخ را هم آنها نوشته‌اند! متأسفانه تاریخهای آنها هم در کشور ما ترجمه و ترویج شده. دوران قرون وسطای اروپا، یعنی دوران نهایت ظلمت و تاریکی و بی‌خبری؛ دورانی است که ما فارابی را داشتیم، ابن‌سینا را داشتیم، خوارزمی را داشتیم. ببینید فاصله چقدر است!....... شما بدانید که کتاب «قانون» ابن‌سینا که در پزشکی است، همین ده پانزده سال پیش - زمان ریاست‌جمهوری من - به فارسی ترجمه شد! بنده دنبال کردم؛ افرادی را مأمور کردم، بعد هم شنیدم یک مترجم خوش‌قلمِ بسیار خوش ذوق کُرد، این را به فارسی ترجمه کرده که امروز ترجمه‌ی فارسی‌اش هست. تا آن وقت، قانون به زبان عربی نوشته شده بود - ابن‌سینا کتاب را به زبان عربی نوشته است - و به فارسی ترجمه نشده بود؛ در حالیکه چند صد سال قبل به زبان فرانسه ترجمه شده! یعنی آنها که این کتاب را لازم داشتند، برده‌بودند و ترجمه کرده بودند1386/06/12
لینک ثابت
محمد خوارزمی

در قرنهای چهارم و پنجم هجری - یعنی قرنهای دهم و یازدهم میلادی که دوران قرون وسطای اروپاست؛ یعنی دوران جهالت محض - ما ابن سینا را داشتیم، محمدبن زکریای رازی را داشتیم. اروپائیها وقتی به گذشته نگاه میکنند، خیال میکنند همه‌ی دنیا در قرون وسطی‌ بوده! تاریخ را هم آنها نوشته‌اند! متأسفانه تاریخهای آنها هم در کشور ما ترجمه و ترویج شده. دوران قرون وسطای اروپا، یعنی دوران نهایت ظلمت و تاریکی و بی‌خبری؛ دورانی است که ما فارابی را داشتیم، ابن‌سینا را داشتیم، خوارزمی را داشتیم. ببینید فاصله چقدر است!1386/06/12
لینک ثابت
زکریای رازی

در قرنهای چهارم و پنجم هجری - یعنی قرنهای دهم و یازدهم میلادی که دوران قرون وسطای اروپاست؛ یعنی دوران جهالت محض - ما ابن سینا را داشتیم، محمدبن زکریای رازی را داشتیم. اروپائیها وقتی به گذشته نگاه میکنند، خیال میکنند همه‌ی دنیا در قرون وسطی‌ بوده! تاریخ را هم آنها نوشته‌اند! متأسفانه تاریخهای آنها هم در کشور ما ترجمه و ترویج شده. دوران قرون وسطای اروپا، یعنی دوران نهایت ظلمت و تاریکی و بی‌خبری؛ دورانی است که ما فارابی را داشتیم، ابن‌سینا را داشتیم، خوارزمی را داشتیم. ببینید فاصله چقدر است!1386/06/12
لینک ثابت
سارتن، جرج

من یک وقتی در جمع جوانها از «تاریخ علم جرج سارتن» یا تاریخ علوم دیگر - الان اسم مؤلفش یادم نمی‌آید. همه‌ی آنها فرنگی هستند؛ نمیخواهم دیگر نام آنها را تکرار کنم - مطالبی درباره‌ی وضع پیشرفت مسلمانها در آن دوره گفته‌ام.1386/06/12
لینک ثابت
ابونصر فارابی

در قرنهای چهارم و پنجم هجری - یعنی قرنهای دهم و یازدهم میلادی که دوران قرون وسطای اروپاست؛ یعنی دوران جهالت محض - ما ابن سینا را داشتیم، محمدبن زکریای رازی را داشتیم. اروپائیها وقتی به گذشته نگاه میکنند، خیال میکنند همه‌ی دنیا در قرون وسطی‌ بوده! تاریخ را هم آنها نوشته‌اند! متأسفانه تاریخهای آنها هم در کشور ما ترجمه و ترویج شده. دوران قرون وسطای اروپا، یعنی دوران نهایت ظلمت و تاریکی و بی‌خبری؛ دورانی است که ما فارابی را داشتیم، ابن‌سینا را داشتیم، خوارزمی را داشتیم. ببینید فاصله چقدر است!1386/06/12
لینک ثابت
عبرت‌های انقلاب

در دهها قضیه از اول انقلاب تا امروز، ما در مقابل زورگوئیها، قلدریها، گردن‏کلفت‏ها، صدا کلفت کردن، اخم نشان‏دادن، بین‏المللی، ایستاده‏ایم؛ فهمیده‏اند که ما زیر بار نمی‏رویم. ولی این زورگوئیها هست. این زورگوئیها به خاطر چیست؟ به خاطر اینکه آن طرف مقابل، مسلح به علم است. ببینید این برای شما جوانها خیلی عبرت‏انگیز است.1386/06/12
لینک ثابت
پیشرفت علمی ایران

و هدف دوم، تذکر مجدد به مسئولان کشور- مسئولان دولتی، مسئولان بخشهای گوناگون- هست که بدانند این خواست را باید دنبال کنند. در سیاستهای کلان و سیاستهای اجرائی باید پیشرفت‏ و رشد علمی‏ کشور، برنامه‏ی قطعی و حتمی به حساب بیاید و ملاحظه شود. این دو هدف إن شاء اللَّه حاصل شده است.
من فقط چند نکته را بیان می‏کنم؛ خیلی از حرفهای خوب را شما خودتان گفتید. یک نکته که تازه هم نیست، این است که: حرکت علمی برای کشور ما یک ضرورت مضاعف است؛ یک نیاز مضاعف و مؤکد است. نیاز است؛ چرا؟ چون علم، عامل عزت و قدرت و امنیت یک ملت است- که مختصراً توضیح خواهم داد- مضاعف و مؤکد است؛ چرا؟ چون به این وظیفه، در طول صد سال از بهترین زمانها عمل نشده؛ از دوران اواسط قاجار که نهضت علمی و نهضت صنعتی دنیا اوج گرفته و شکوفا شده بود- از اواسط نیمه‏ی دوم قرن نوزدهم- و علم در شکل استعمار خودش را نشان داده بود؛ غرب با دستیابی به ابزار علم، مشغول استعمار دنیا شده بود. از آن روز- تقریباً صد سال یا بیشتر- که وقت بیداری و هوشیاری ما بود، این وظیفه‏ی بزرگ، وظیفه‏ی رشد دادن علمی کشور، به دلائل گوناگون تعطیل و متوقف شد. عمده دلیل هم عبارت بود از: حاکمیت استبداد، حاکمیت طاغوتها، حاکمیت سلاطین دست نشانده، ضعیف و زبون. ما وارث این عقب‏ماندگی هستیم. لذا تلاش ما باید مضاعف باشد. پس، یک نیاز است و این نیاز مؤکد و مضاعف است.1386/06/12

لینک ثابت
پیشرفت علمی ایران

علم‏، پیشرفت‏ علمی و فراگیری، نیاز اول کشور ماست؛ البته همه‏ی علوم- حالا عرض خواهم کرد- و فقط هم علوم تجربی نیست. همه‏ی علوم باید در جای خود پیگیری شود و کشور ما می‏تواند. بنابراین، نتیجه‏ی نکته‏ی اول این است که شما که مشتی از خرمن عظیم نخبگان کشور هستید، می‏توانید در ایجاد قدرت ملی و در سازندگی و آینده‏ی کشور مؤثر باشید.
نکته‏ی دوم این است که کشور ما از لحاظ استعداد نخبه‏پروری و دارا بودن نخبه‏ها، یک سطحِ بالاتر از متوسط را دارد. این در محاسبات باید بیاید. من یک‏وقتی در جمع مسئولان کشور در همین حسینیه- چند سال پیش از این- گفتم سطح جغرافیائی کشور ما تقریباً یک صدم سطح آباد جغرافیائی دنیاست، جمعیت کشور ما هم هفتاد میلیون است که تقریباً یک صدم جمعیت بشر است. بنابراین، حق ما به طور متوسط از منابع زیرزمینیِ دنیا، می‏شود یک‏صدم؛ اما ما مهم‏ترین منابع زیرزمینی را بیش از یک‏صدم داریم: فلزات اصلی، فولاد، مس، سرب و بسیاری از کانیهای دیگر؛ همه سه درصد، دو درصد، چهار درصدِ ذخائر دنیا، در کشور ماست. نفت، که وضعش معلوم است و ما دومین دارنده‏ی نفت در سطح منطقه‏ی نفت‏خیزِ خلیج فارس و خاورمیانه هستیم. گاز، ما دومین دارنده‏ی گاز در سطح دنیا هستیم. ببینید چند برابرِ میانگین سرانه‏ی افراد بشر، ملت ما و کشور ما دارای منابع طبیعی است.
من حالا می‏خواهم بگویم همین افزایشِ نسبت در مورد نیروی انسانی هم هست. یعنی کشور ما یک‏صدم نیروهای انسانی نخبه‏ی دنیا را ندارد، بیشتر از یک‏صدم دارد. نمی‏توانم آمار بدهم؛ چون محاسبه نشده است. آن درصدهائی که در مورد منابع طبیعی گفتیم، محاسبه شده است. این را محاسبه نکرده‏ایم؛ إن شاء اللَّه امیدواریم در آینده به این چیزها هم برسیم. اما قرائن این را نشان می‏دهد. چیزهائی که از افرادِ دنیادیده‏یِ بررسی‏کرده‏ی دانشگاههای دنیا ما شنیده‏ایم، همه همین را تأیید می‏کند. من از افراد متعدد شنیده‏ام که در بهترین دانشگاههای دنیا، تعداد نخبگان ایرانی- وقتی ایرانیها آنجا هستند- به نسبت، دو برابر، سه برابرِ کشورهای دیگر است. مرحوم دکتر چمران حقاً و انصافاً خودش یک نخبه علمی بود- حالا جنبه‏ی علمی او تحت الشعاع جنبه‏ی نظامی و مجاهدت و فداکاری و شهادت او قرار گرفته- و در بالاترین و پیشرفته‏ترین دانشگاههای امریکا درس خوانده بود. او به من می‏گفت در آن مرکز، نخبه‏هائی از کشورهای دیگر بودند؛ اما ایرانیها در اغلب بخشهای دانشگاه و دانشگاههای دیگر، تعدادشان بیشتر بود و برجستگی و نمود بیشتری داشتند. البته ایشان یک ناقل بود؛ ولی من از افراد متعدد این را شنیده‏ام و گزارشهای فراوان و متعدد و غیر واحدی در این زمینه دارم. خوب، پس ما در آینده از لحاظ نیروی انسانی دچار کمبود نخواهیم بود.1386/06/12

لینک ثابت
پیشرفت علمی ایران

نصیحت سوم هم اینکه، همتتان را بلند بگیرید. من چند بار تا حالا در جمع جوانها و نخبه‏ها این را گفته‏ام. همت نباید این باشد که ما فلان فناوری را که دیگران ساخته‏اند و ما همیشه از آن‏ها می‏خریدیم و وارد می‏کردیم، حالا فرض کنید می‏توانیم خودمان اینجا بسازیم. اینکه چیزی نیست. البته چیزی هست، کم اهمیت نیست؛ اما آن چیزی نیست که ما دنبالش هستیم. شما هدف را این قرار بدهید که ملت و کشور شما در یک دوره‏ای، بتواند مرجع علمی‏ و فناوری در همه‏ی دنیا باشد. یک‏وقتی من در جمع جوانهای نخبه گفتم: شما کاری کنید که در یک دوره‏ای- حالا این دوره ممکن است پنجاه سال دیگر یا چهل سال دیگر باشد- هر دانشمندی اگر بخواهد به آخرین فراورده‏های علمی دست پیدا کند، ناچار باشد زبان فارسی را که شما اثرتان را به زبان فارسی نوشته‏اید، یاد بگیرد؛ همچنانی که امروز شما برای دستیابی به فلان علم، مجبورید فلان زبان را یاد بگیرید تا بتوانید کتاب مرجع را پیدا کنید و بخوانید. شما کاری کنید که در آینده، کشور شما یک چنین وضعی پیدا کند؛ و می‏توانید. یک روز این‏جور بوده است؛ کتابهای دانشمندان ایرانی را به زبانهای خودشان ترجمه می‏کردند، یا آن زبان را فرامی‏گرفتند برای اینکه بتوانند بفهمند. این هم بد نیست شما بدانید که کتاب «قانون» ابن سینا که در پزشکی است، همین ده پانزده سال پیش- زمان ریاست جمهوری من- به فارسی ترجمه شد! بنده دنبال کردم؛ افرادی را مأمور کردم، بعد هم شنیدم یک مترجم خوش‏قلمِ بسیار خوش ذوق کُرد، این را به فارسی ترجمه کرده که امروز ترجمه‏ی فارسی‏اش هست. تا آن وقت، قانون به زبان عربی نوشته شده بود- ابن سینا کتاب را به زبان عربی نوشته است- و به فارسی ترجمه نشده بود؛ درحالی‏که چند صد سال قبل به زبان فرانسه ترجمه شده! یعنی آن‏ها که این کتاب را لازم داشتند، برده بودند و ترجمه کرده بودند. ببینید، مرجعیت علمی این است؛ مجبورند کتاب شما را ترجمه کنند یا زبان شما را یاد بگیرند. هدفتان را این قرار بدهید. همتتان را این قرار بدهید. همتتان را پیشرفت‏ در زمینه‏ی دانش و شکستن مرزهای علم قرار بدهید، که البته در این زمینه، من مطالب دیگری هم دارم که وقت تمام شده و ناچارم آخرین نکته را بگویم.1386/06/12
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی