حقیقت غیر قابل انکارِ دیگر این است که امروز دشمنىِ با اسلام از سوی جبههی استکبار جهانی، دشمنىِ سازمانیافتهتر و جدیتر و همهجانبهتری است؛ هم به لحاظ فرهنگی، هم به لحاظ تبلیغات سیاسی، هم به لحاظ تحرک سیاسی، هم به لحاظ اقتصادی. بیداری دنیای اسلام هم یک خطر برای جهان استکبار محسوب میشود. قدرتهای استکباری - یعنی آن کسانی که ادارهی بخش عظیمی از دنیا در پنجهی اقتدار زر و زور آنهاست؛ شبکهی صهیونیسم جهانی، قدرت زورگوی امریکا، دستگاههای مالیای که پشتیبان این نظام سلطهی جهانی هستند - از بیداری دنیای اسلام احساس خطر میکنند و این را بر زبان هم میآورند. و آنچه که امروز علیه اسلام از جبهههای مختلف انجام میگیرد، یک حرکت سازمانیافته و حسابشده است؛ طراحیشده است. این تصادفی نیست که همان حرفی را که رئیس جمهور امریکا - که در رأس قدرت شیطانی استکبار است - در مقابلهی با اسلام بیان میکند، آن را به زبان دیگری یک مقام عالی روحانىِ مسیحی بیان کند! قصد مؤاخذهی اشخاص را نداریم، مسأله را تحلیل میکنیم. این نمیتواند تصادفی باشد. اهانت به پیغمبر در مطبوعات، ایراد به اسلام و اتهام به اسلام به عنوان دین خشن؛ تهمت زدن به ملتهای مسلمان. از آن طرف هم اظهارات سیاسیونی که دم از جنگ صلیبی میزنند؛ دم از دشمنی با ملتهای مسلمان میزنند و صریحاً این را ابراز میکنند. اینها تصادفی نیست. دشمن به عنوان یک جبهه در مقابل امت اسلامی تصمیم بر کارشکنی و اعمال دشمنی دارد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، این دشمنی جدیتر شده است.1386/01/17
لینک ثابت