در مقابلهی با دشمنانِ مستکبر اینجوری [با روحیهی انقلابی] باید برخورد کرد. دشمنان مستکبر، از این حقیقت بیخبرند؛ در محاسباتشان نمیتوانند این را بفهمند. [در مورد] جنگ نامتقارن شنیدهاید؛ معنای جنگ نامتقارن این است که [یکی از] نیروهای دو طرف از امکاناتی برخوردارند که آنطرف مقابل دستش از آن امکانات کوتاه است؛ نوعشان، شیوهشان، امکاناتشان، حتّی گاهی منابع قدرت در هر طرفی برای طرف مقابل ناشناخته است؛ این جنگ نامتقارن است. آنها نمیدانند چه قدرتی در ایمان به خدا و در اعتقاد به جهاد وجود دارد؛ آثارش را میبینند، درست نمیتوانند تحلیل کنند؛ لذا به اقدامات دیوانهوار [دست میزنند]. این قضیّهی داعش و این قضیّهی تروریستهای تکفیری و مانند اینها، همه ازاینقبیل است. اینها را در واقع درست کردهاند برای اینکه جمهوری اسلامی را شکست بدهند؛ عراق مقدّمه بود، شام مقدّمه بود؛ مقدّمهی این بود که بتوانند اینجا را تحت تأثیر قرار بدهند؛ قدرت اینجا موجب شد که اینها در آنجا هم زمینگیر شدند؛ وَالّا آنها هدفشان این بود.1395/04/05
لینک ثابت
خونبهای امیرالمومنین(ع) خدا است
این بزرگوار[ حضرت علی (ع)] بزرگترین شهید در تاریخ اسلام بلکه در تاریخ بشر است. همچنانکه نسبت به حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) سیّدالشّهداء تعبیر «ثارالله» به کار رفته است، یعنی کسی که خونبهای او خدا است -معنای ثارالله این است؛ عظمت خونبهای او بهقدری است که جز خود خدای متعال هیچ چیز نمیتواند خونبهای این عزیزان باشد- عین همین تعبیر دربارهی امیرالمؤمنین است؛ چون شما میگویید: یا ثارَ اللهِ وَ ابنَ ثارِه؛(1) «وَ ابنَ ثارِه» یعنی امیرالمؤمنین هم در همین رتبهی عظمت از لحاظ خونبها است. عظمت این شهید بزرگوار، شهید در محراب، شهید در راه حق، شهید قاطعیّت، شهید استقامت، از این تعبیرات کاملاً آشکار است.1395/04/05
1 )
الكافي،ثقة الاسلام کلینی ج 4 ص 574 ؛
فقیه،شیخ صدوق،ج2ص595ص3199 ؛
تهذيب الأحكام ،شیخ طوسی،ج 6 ص55 ؛
كُنْتُ أَنَا وَ يُونُسُ بْنُ ظَبْيَانَ وَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ وَ أَبُو سَلَمَةَ السَّرَّاجُ جُلُوساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ كَانَ الْمُتَكَلِّمُ مِنَّا يُونُسَ وَ كَانَ أَكْبَرَنَا سِنّاً فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أَحْضُرُ مَجْلِسَ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ يَعْنِي وُلْدَ الْعَبَّاسِ فَمَا أَقُولُ فَقَالَ إِذَا حَضَرْتَ فَذَكَرْتَنَا فَقُلِ اللَّهُمَّ أَرِنَا الرَّخَاءَ وَ السُّرُورَ فَإِنَّكَ تَأْتِي عَلَى مَا تُرِيدُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي كَثِيراً مَا أَذْكُرُ الْحُسَيْنَ ع فَأَيَّ شَيْءٍ أَقُولُ فَقَالَ قُلْ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ تُعِيدُ ذَلِكَ ثَلَاثاً فَإِنَّ السَّلَامَ يَصِلُ إِلَيْهِ مِنْ قَرِيبٍ وَ مِنْ بَعِيدٍ ثُمَّ قَالَ إِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنَ ع لَمَّا قَضَى بَكَتْ عَلَيْهِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِيهِنَّ وَ مَا بَيْنَهُنَّ وَ مَنْ يَنْقَلِبُ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ خَلْقِ رَبِّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى بَكَى عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ ع إِلَّا ثَلَاثَةَ أَشْيَاءَ لَمْ تَبْكِ عَلَيْهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا هَذِهِ الثَّلَاثَةُ الْأَشْيَاءِ قَالَ لَمْ تَبْكِ عَلَيْهِ الْبَصْرَةُ وَ لَا دِمَشْقُ وَ لَا آلُ عُثْمَانَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَزُورَهُ فَكَيْفَ أَقُولُ وَ كَيْفَ أَصْنَعُ قَالَ إِذَا أَتَيْتَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَاغْتَسِلْ عَلَى شَاطِئِ الْفُرَاتِ ثُمَّ الْبَسْ ثِيَابَكَ الطَّاهِرَةَ ثُمَّ امْشِ حَافِياً فَإِنَّكَ فِي حَرَمٍ مِنْ حَرَمِ اللَّهِ وَ حَرَمِ رَسُولِهِ وَ عَلَيْكَ بِالتَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ وَ التَّسْبِيحِ وَ التَّحْمِيدِ وَ التَّعْظِيمِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَثِيراً وَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ حَتَّى تَصِيرَ إِلَى بَابِ الْحَيْرِ ثُمَّ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ يَا مَلَائِكَةَ اللَّهِ وَ زُوَّارَ قَبْرِ ابْنِ نَبِيِّ اللَّهِ ثُمَّ اخْطُ عَشْرَ خُطُوَاتٍ ثُمَّ قِفْ وَ كَبِّرْ ثَلَاثِينَ تَكْبِيرَةً ثُمَّ امْشِ إِلَيْهِ حَتَّى تَأْتِي ...
ترجمه:
حسین بن ثویر گوید: من و یونس بن ظبیان و مفضل بن عمر و ابو سلمه سراج نزد امام صادق (ع) نشسته بودیم و سخنگوی ما یونس بود که سنش از همه ما بیشتر بود پس به امام عرضه داشت فدایت شوم من به مجلس این قوم یعنی پسران عباس حاضر می شوم پس چه بگویم؟ فرمود هنگامی که [در آنجا] حضور یافتی پس بگو خدایا آسایش و شادی را به ما نشان ده که آنچه را بخواهی به آن می رسی پس گفتم فدایت شوم من زیاد امام حسین (ع) را یاد می کنم پس چه بگویم گفت: سه مرتبه بگو: درود خداوند بر تو ای ابا عبدالله زیرا که سلام و درود از نزدیک و دور به او می رسد سپس فرمود همانا که امام حسین (ع) زمانی که شهید شد آسمان های هفت گانه و زمین های هفت گانه (هفت آسمان و هفت زمین) و هر آنچه که در آنان و در میانشان است بر او گریستند و هر آنکس که در بهشت و جهنم از آفریده پروردگارمان در حرکت است و هر چه دیده می شود و آنچه که دیده نمی شود بر امام حسین (ع) گریستند جز سه چیز که بر او گریه نکرد گفتم فدایت شوم آن سه چیز کدامنند؟ فرمود: بصره و دمشق و خاندان عثمان بر او گریه نکردند که لعنت خداوند بر آنان باد گفتم فدایت شوم می خواهم به زیارتش بروم پس چه بگویم و چه کار کنم؟ فرمود: زمانی که به زیارت امام حسین (ع) رفتی بر ساحل فرات غسل کن سپس لباس پاکیزه ات را بپوش پس با پای پیاده حرکت کن زیرا که تو در حرمی از حرم های خدا و رسول خدا هستی و بسیار «الله اکبر» و «لا اله الا الله» و «سبحان الله» و « الحمد لله» و ذکر عظمت خدای بزرگ و بلند مرتبه بگو و درود و سلام بر حضرت محمد (ص) و خاندانش بفرست تا اینکه به «باب الحیر» برسی پس می گویی: درود بر تو ای حجت خدا و ای پسر حجت خدا درود بر شما ای فرشتگان خدا و زیارت کنندگان قبر پسر پیامبر خدا سپس ده قدم جلو برو و بایست و سی بار «الله اکبر» بگو سپس به طرف قبر حرکت کن تا اینکه از پیش رو به آن برسی پس صورت خود را به صورت آن حضرت روبرو کن و قبله را میان دو کتف خود قرار بده (پشت به قبله) و بگو درود بر تو ای کشته راه خدا و پسر کشته راه خدا درود بر تو ای خون خدا و پسر خون خدا (خونی که صاحب و منتقم آن خداست) درود بر تو ای کسی که خونت را به ناحق ریختند و ای تنها ماندهاى كه در آسمانها و زمین خونخواهى نشده است...
لینک ثابت
مجاهدان، علاوه بر آبادانی آخرتشان دنیای دیگران را هم میسازند
راه پیشرفت ایران اسلامی، احیاء روحیّهی انقلابی و احیاء روحیّهی مجاهدت است . مجاهدت، میدانهای فراوانی دارد؛ البتّه همهی میدانهای مجاهدت هم خطر دارد. شهدای هستهای را ببینید! در میدان علم کار کردند امّا مورد تعرّض دشمن قرار گرفتند؛ [این] جهاد است. فَضََّلَ اللهُ المُجاهِدینَ عَلَی القاعِدینَ اَجرًا عَظیمًا؛(1) خب، [اینکه] خدای متعال برای مجاهدین فضیلت قائل شده است، برای مجاهدت رتبه قائل شده است، برای همین است. ما مگر چقدر در این دنیا عمر میکنیم؟ میلیاردها سال قبل و بعد ما این دنیا عمر دارد، از این میلیاردها [سال]، پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سالش نصیب من و شما است؛ در این مدّت باید از فرصت استفاده کنیم، خودمان را برای زندگی واقعیای که «اِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوان»(2) است، آماده کنیم. در این فاصله، بعضیها مجاهدت میکنند و این مجاهدت، آنها را به مقامات عالی میرساند؛ نهفقط آخرت خودشان را درست میکنند، دنیای دیگران را هم میسازند و تقویت میکنند و به وجود میآورند. آنوقت این مالِ مجاهدت است؛ مال شهدا: وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا، اینها مرده نیستند، بَل اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون * فَرِحینَ بِمآ ءاتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِه وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون.(3) قضیّه اینجوری است؛ این کلام خدا است، مژدهی خدا است که میگوید اینها زندهاند، پیش خدایند، مورد لطف الهیاند، مورد رزق الهیاند، خرسندند، خوشحالند؛ به من و شما هم پیغام میدهند و میگویند که بدانید اگر از این راه بیایید، در این سرمنزل نه غم هست، نه نگرانی؛ نه ترس هست، و نه حزن؛ اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم؛ راه این است. راه را درست رفتند، صحیح رفتند، درست حرکت کردند.1395/04/05
1 )
سوره مبارکه النساء آیه 95
لا يَستَوِي القاعِدونَ مِنَ المُؤمِنينَ غَيرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالمُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم ۚ فَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدينَ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم عَلَى القاعِدينَ دَرَجَةً ۚ وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الحُسنىٰ ۚ وَفَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدينَ عَلَى القاعِدينَ أَجرًا عَظيمًا
ترجمه:
(هرگز) افراد باایمانی که بدون بیماری و ناراحتی، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند! خداوند، مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [= ترککنندگان جهاد] برتری مهمّی بخشیده؛ و به هر یک از این دو گروه (به نسبت اعمال نیکشان،) خداوند وعده پاداش نیک داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمی برتری بخشیده است.
2 )
سوره مبارکه العنكبوت آیه 64
وَما هٰذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ ۚ لَو كانوا يَعلَمونَ
ترجمه:
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر میدانستند!
3 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 169
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
ترجمه:
(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
3 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 170
فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ وَيَستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ
ترجمه:
آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند؛ و بخاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشدهاند [= مجاهدان و شهیدان آینده]، خوشوقتند؛ (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان میبینند؛ و میدانند) که نه ترسی بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت.
لینک ثابت
بلندی صداها به هر زبان به سوى خدا، در شب قدر
برادران و خواهران عزیز! این شبها را قدر بدانید، این ساعات را قدر بدانید؛ هم دعا کنید و با توجّه و با تضرّع از خدا بخواهید، هم دعا کنید و از خدا بخواهید که خدا دعای دیگر مردم را مستجاب کند. در این شبها -مثل دیشب، مثل فردا شب و مثل شب بیستوسوّم- که در اطراف و اکناف دنیای اسلام، هرجایی که اعتقاد به این معنا وجود دارد، صداها به تضرّع بلند است: اِلَیکَ عَجَّتِ الاَصواتُ بِصُنوفِ اللُّغات؛(1) صداها بلند است، گریهها، استغاثهها؛ دعا میکنند برای خودشان، برای دیگران، یکی از دعاهایتان این باشد که خدای متعال دعای مؤمنینی را که در این شبها دعا میکنند مستجاب کند؛ این را از خدا بخواهید.1395/04/05
1 )
الإقبال الاعمال (طبعة دار الكتب الإسلاميّة)، سیدبن طاووس ص 339؛
البلد الأمين، کفعمی ص 251 ؛
بحار الأنوار، علامه مجلسی ج 98 ص 216 ح 2 ؛
... اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ كَما مُحَمَّدٌ أهلُ ذلِكَ يا عَظيمُ ، فَصَلِّ عَلَيهِ وعَلى آلِ مُحَمَّدٍ المُنتَجَبينَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ أجمَعينَ ، وتَغَمَّدنا بِعَفوِكَ عَنّا ، فَإِلَيكَ عَجَّتِ الأَصواتُ بِصُنوفِ اللُّغاتِ ، وَاجعَل لَنا في هذِهِ العَشِيَّةِ نَصيبا في كُلِّ خَيرٍ تَقسِمُهُ ، ونورٍ تَهدي بِهِ ، ورَحمَةٍ تَنشُرُها ، وعافِيَةٍ تُجَلِّلُها ، وبَرَكَةٍ تُنزِلُها ، ورِزقٍ تَبسُطُهُ ، يا أرحَمَ الرّاحِمينَ ...
ترجمه:
... خداوندا! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست، چنان كه محمّد ، نزد تو شايسته آن است. اى خداى بزرگ! بر او و خاندان برگزيده و پاك و پاكيزه او، همگى، درود فرست و با پرده عفو خويش ، زشتى هاى ما را بپوشان، كه صداها به هر زبانى، به سوى تو بلند است و در اين شب ، براى ما بهره اى از هر خيرى كه آن را ميان بندگانت تقسيم مى كنى و نورى كه بدان ، هدايت مى فرمايى و از هر رحمتى كه آن را مى گسترى و از هر بركتى كه آن را فرو مى فرستى و از هر عافيتى كه آن را مى پوشانى و از هر روزى اى كه آن را مى گسترى ، اى مهربان ترينِ مهربانان! ...
لینک ثابت
تاثیر گزاری دعا و نماز خوب
دعا سخن گفتن با خدای متعال است؛ به تعبیر امام بزرگوارمان «دعا قرآن صاعد است»؛همان حرف زدن با خدا است. یکوقت شما قرآن میخوانید، خدا دارد با شما حرف میزند، یکوقت دعا میکنید، شما دارید با خدا حرف میزنید. وقتی قرآن میخوانید این قرآنِ نازل است یعنی خدای متعال دارد با شما صحبت میکند و حرف میزند، حقایق را برای شما روشن میکند؛ از بالا نازل میشود؛ و وقتی شما دعا میخوانید، شما دارید با خدا حرف میزنید؛ این صدای شما است که صعود پیدا میکند. البتّه دعا اگر خوب خوانده بشود، آنوقت دعای یُسمَع است: وَ اسمَع دُعائی اِذا دَعَوتُک وَ اسمَع نِدائی اِذا نادَیتُک(۱) -که در مناجات شعبانیّه میخوانیم- پروردگارا! دعای مرا بشنو. یک جور دعا خواندنی هست که خدا آن را نمیشنود. در دعا میخوانیم: اَعوذُ بِکَ مِن نَفسٍ لا تَشبَع وَ مِن قَلبٍ لا یَخشَع وَ مِن دُعاءٍ لا یُسمَع؛ پناه میبرم به تو از دعایی که شنیده نمیشود یعنی خدای متعال اعتنائی به آن دعا نمیکند؛ وَ مِن صَلٰوةٍ لا تَنفَع؛(۲) پناه میبرم به تو از آن نمازی که نفعی به حال من نمیرساند و سودمند نیست. خب، اَلصَّلوةُ قُربانُ کُلِّ تَقیّ؛(۳) نماز ما را به خدا باید نزدیک کند؛ نزدیککننده است، و اگر ما را نزدیک نکرد، نمازِ بیفایده است. البتّه بیفایده بودنش موجب نمیشود که نخوانیم و بگوییم حالا که بیفایده است پس نمیخوانیم؛ نخیر، باید بخوانید و تکلیف را بهجا بیاورید، امّا کاری کنید که این صلات، صلات نافعه باشد و نفع ببخشد؛ با توجّه و با حضور قلب.
این فرصت روزهداری برای شماها خیلی فرصت باارزشی است؛ خیلی میتواند دلهای شما را نرم کند، به خشوع نزدیک کند تا بتوانید با خدا حرف بزنید؛ دعا را اینجوری باید خواند. این شبها دعاهایی که در سحرها هست، در شبها هست، مخصوص شبهای قدر است یا مخصوص به این شبها هم نیست و مال همهی شبها است، خیلی باارزش است. غیر از معارفی که در این دعاها هست، خود احساس تضرّع و خشوعی که در این دعا انسان پیدا میکند، خیلی باارزش است.1395/04/05
1 )
الإقبال بالأعمال الحسنة، سید بن طاووس، ج ۳، ص ۲۹۵؛
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۹۱، ص ۹۷؛
كليات مفاتيح الجنان، شیخ عباس قمی، ص ۱۵۶ (مناجات شعبانیه)
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِي وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي ...
ترجمه:
خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و شنواى دعايم باش آنگاه كه می خوانمت، و صدايم را بشنو گاهى كه صدايت مي كنم، و به من توجّه كن هنگامی كه با تو مناجات می نمايم، همانا به سوى تو گريختم، و در حال درماندگى و زارى در برابرت ايستادم، پاداشى را كه نزد توست اميدوارم، آنچه را كه در درون دارم می دانى، بر حاجتم خبر دارى ...
2 )
مصباح، ابراهيم بن على عاملى كفعمى ص 35 ؛
مصباحالمتهجد ، شیخ طوسی، ص 73 نحوه ؛
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، تعقیبات نماز عصر؛
و كان الكاظم ع يقول بعد العصر (...) اللهم إني أعوذ بك من نفس لا تقنع و بطن لا يشبع و من قلب لا يخشع و من علم لا ينفع و من صلاة لا ترفع و من دعاء لا يسمع اللهم إني أسألك اليسر بعد العسر و الفرج بعد الشدة و الرخاء بعد الكربة اللهم ما بنا من نعمه فمنك وحدك لا شريك لك لا إله إلا أنت أستغفرك و أتوب إليك.
ترجمه:
مام کاظم (ع) بعد از نماز عصر اینگونه می فرمود: (...) خدایا همانا من از نفسی که سیر نمی شود و قلبی که خاشع نمی گردد و دانشی که سود نمی رساند و از نمازى كه بالا نمی رود (پذيرفته نمی شود)و دعایی که شنیده نمی شود به تو پناه می آورم. بارالها من از تو آسانی را بعد از سختی و خرسندی را بعد از اندوه و فراخی را بعد از تنگی می خواهم. خدایا هر نعمتى كه در اختيار ماست از جانب توست. جز تو معبودی نیست از تو طلب آمرزش می کنم و به سوی تو باز می گردم.
3 )
قصار 136 :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِّ تَقِيٍّ وَ الْحَجُّ جِهَادُ كُلِّ ضَعِيفٍ وَ لِكُلِّ شَيْءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ الْبَدَنِ الصِّيَامُ وَ جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ .
ترجمه:
و آن حضرت فرمود: نماز وسيله قرب به خدا،
و حج جهاد هر ناتوان است.
براى هر چيزى زكاتى است، و زكات بدن روزه است،
و جهاد زن شوهردارى نيكوست
لینک ثابت
امروز بعد از گذشت ۳۵ سال از حادثهی هفتم تیر و شهادت آن عزیزان، همچنان این حادثه الهامبخش است. یعنی یک گروه تروریست خبیث بیرحم در داخل کشور، مجموعهی بزرگان و شخصیّتهای اصلی و ارکان کشور را مورد تهاجم قرار میدهند، آنها را ترور میکنند و کشور را از وجود آنها محروم میکنند، بعد میگریزند و میروند در آغوش همین کشورهایی که ادّعای ضدّیّت آنها با تروریسم دنیا را پُر کرده و آنها اینها را در آغوش میگیرند. دولتهای اروپایی -حالا این دولتهای آسیایی و امثال این مرتجعین منطقه که قابل ذکر نیستند- که اینهمه ادّعای ضدّیّت با تروریسم و طرفداری از حقوق بشر و این حرفها را با صدای بلند میگویند و خودشان را صاحب ماجرا و صاحب قضیّه میدانند، این سؤال [از آنها] بیپاسخ است که چرا آغوش باز کردند و قاتلان [این] ملّت را در آغوش گرفتند؟ چرا اینها را پناه دادند؟ چرا اینها را به دولت جمهوری اسلامی تسلیم نکردند که حکم الهی را دربارهی اینها جاری کند؟ چرا؟ این رسوایی بزرگ حکومتهای غربی و دولتهای اروپایی و آمریکا در این قضیّه، یک حادثهی تاریخی است؛ این خیلی امر مهمّی است، از این نمیشود بهآسانی گذشت و تاریخ از این حادثه نمیگذرد؛ این یک طرف قضیّه است. یک طرف قضیّه، خود این تروریستهایند؛ اینها کسانی هستند که بهعنوان دفاع از خلق، بعضیهایشان حتّی دفاع از اسلام، وارد ماجرای مبارزات شدند و این افتضاح را، این فاجعهآفرینی را در پروندهی خودشان ثبت کردند، و بعد هم رفتند به کسی مثل صدّام پناهنده شدند. همینهایی که ادّعای ضدّآمریکایی بودن میکردند، پناهنده شدند به صدّام، و امروز هم در زیر چتر حمایت آمریکا دارند زندگی میکنند؛ چه در عراق، چه در بخشی از اروپا که اینها را به آنجا منتقل کردند. ماجرای عجیبی بود این ماجرای هفتم تیر سال ۶۰. این حادثهی بزرگ درس دارد، عبرت دارد.1395/04/05
لینک ثابت
این کسی که از اینجا بلند میشود، میرود در عراق یا در سوریه بهعنوان دفاع از حریم اهلبیت در مقابل این تکفیریها میایستد، درواقع دارد از شهرهای خودش دفاع میکند. البتّه نیّت آنها خدا است، [امّا] واقع قضیّه این است؛ این دفاع از ایران است، دفاع از جامعهی اسلامی است. مخصوص شیعه هم نیست؛ آن تکفیریها شیعه و سنّی نمیشناسند؛ سنّی را هم میزنند. ما در داخل کشور خودمان چقدر از علمای اهل سنّت داریم -مرحوم شیخالاسلام در سنندج، مرحوم حسینبُر در بلوچستان و علمای دیگری- که همین تکفیریها اینها را ترور کردند و خونشان را مظلومانه بر زمین ریختند. آنها سنّی و شیعه نمیشناسند؛ آنها هر کسی را که با انقلاب است، هر کسی را که در مقابل استکبار است، هرکسی را که با آمریکا دشمن است میزنند؛ اسمش را هم میگذارند جنگ شیعه و سنّی.
امروز در بحرین ملاحظه کنید! مسئلهی بحرین جنگ شیعه و سنّی نیست، مسئلهی حاکمیّت جائرانهی ابلهانهی یک اقلّیّت مستکبر خودخواه بر یک اکثریّت گسترده است. یک اقلّیّت کوچکی بر هفتاد درصد، هشتاد درصد مردم بحرین دارند حکومت میکنند.1395/04/05
لینک ثابت
ما البتّه کمکاریم. حالا آقای شهیدی فرمودند که ما در بنیاد شهید داریم کار میکنیم لکن کار فقط این نیست که ما به خانوادههای اینها اظهار احترام کنیم، تعظیم کنیم، تجلیل کنیم؛ نه، حادثه را باید احیاء کنید، زنده نگه دارید. باز هم مردم و روحیّهی انقلابی خود مردم است که این حوادث را زنده نگهداشته است، وَالّا ما یک فیلم دربارهی این حادثهی بزرگ نداریم؛ یک اثر هنری دربارهی حادثهی هفتم تیر نداریم که حقایق را روشن کند، معلوم بشود اینها چه کسانی بودند؟ چه بودند؟1395/04/05
لینک ثابت
برادران و خواهران عزیز! من این حرف را شاید با کموزیاد دَهها بار گفتهام، باز هم تکرار میکنم: ما هرجا به انقلاب تکیه کردیم، به روحیّهی انقلابی تکیه کردیم، پیش رفتیم؛ هرجا از ارزشها کوتاه آمدیم، انقلاب را ندیده گرفتیم، از این گوشهاش زدیم، از آن گوشهاش زدیم، تأویل و توجیه کردیم، برای خوشایند عناصر استکبار که دشمنان اصلی اسلام و دشمنان اصلی این نظامند، مدام حرف را جویدیم، حرف را خوردیم، عقب ماندیم؛ قضیّه اینجوری است. راه پیشرفت ایران اسلامی، احیاء روحیّهی انقلابی و احیاء روحیّهی مجاهدت است.1395/04/05
لینک ثابت
آنها نمیدانند چه قدرتی در ایمان به خدا و در اعتقاد به جهاد وجود دارد؛ آثارش را میبینند، درست نمیتوانند تحلیل کنند؛ لذا به اقدامات دیوانهوار [دست میزنند]. این قضیّهی داعش و این قضیّهی تروریستهای تکفیری و مانند اینها، همه ازاینقبیل است. اینها را در واقع درست کردهاند برای اینکه جمهوری اسلامی را شکست بدهند؛ عراق مقدّمه بود، شام مقدّمه بود؛ مقدّمهی این بود که بتوانند اینجا را تحت تأثیر قرار بدهند؛ قدرت اینجا موجب شد که اینها در آنجا هم زمینگیر شدند؛ وَالّا آنها هدفشان این بود. این کسی که از اینجا بلند میشود، میرود در عراق یا در سوریه بهعنوان دفاع از حریم اهلبیت در مقابل این تکفیریها میایستد، درواقع دارد از شهرهای خودش دفاع میکند. البتّه نیّت آنها خدا است، [امّا] واقع قضیّه این است؛ این دفاع از ایران است، دفاع از جامعهی اسلامی است. مخصوص شیعه هم نیست؛ آن تکفیریها شیعه و سنّی نمیشناسند؛ سنّی را هم میزنند. ما در داخل کشور خودمان چقدر از علمای اهل سنّت داریم -مرحوم شیخالاسلام در سنندج، مرحوم حسینبُر در بلوچستان و علمای دیگری- که همین تکفیریها اینها را ترور کردند و خونشان را مظلومانه بر زمین ریختند. آنها سنّی و شیعه نمیشناسند؛ آنها هر کسی را که با انقلاب است، هر کسی را که در مقابل استکبار است، هرکسی را که با آمریکا دشمن است میزنند؛ اسمش را هم میگذارند جنگ شیعه و سنّی.1395/04/05
لینک ثابت
امروز مسئلهی شهدای دفاع از حریم اهلبیت مطرح است؛ این از آن ماجراهای عجیب تاریخ است. ما در دوران جنگ جوانها را تشویق میکردیم به اینکه بروید به میدان جنگ، اجابت میکردند و میرفتند؛ امام یک سخنرانی میکردند، خیل جوانها راه میافتادند میرفتند [امّا] امروز ما چنین تشویقی نمیکنیم، درعینحال این انگیزه چقدر قوی است، این ایمان چقدر شفّاف است که این جوان از ایران، از افغانستان، از کشورهای دیگر راه میافتد، بلند میشود از همسر جوانش، از کودک خردسالش، از زندگی راحتش میگذرد، میرود در یک کشور غریب، در یک خاک غریب، در راه خدا مجاهدت میکند و به شهادت میرسد. این چیز کوچکی است؟ قدمبهقدم تاریخ انقلاب اسلامی از این شگفتیهای تاریخساز به خود دیده است؛ اینها شگفتی است.
و من عرض کنم این سه جنبه دارد: یک جنبه، جنبهی صبر خودِ این شهید و انگیزه و ایمان این شهید است؛ یک جنبه، جنبهی صبر خانوادهها و تحمّل آنها است؛ [چون] این زن جوان میتوانست کاری کند که شوهرش نرود؛ این پدر و مادر میتوانستند مانع رفتن جوانشان بشوند؛ اینها صبر کردند؛ هم برای رفتن او، هم هنگام برگشتن جنازهی مطهّر او، و [هم] بعد از او. و جنبهی سوّم خودِ حادثه است که تاریخنگار انقلاب اسلامی است؛ انقلاب این است، نظام اسلامی این است. این انگیزهها، این ایمانها، این قدرتهای روحی، این عزم و ارادهها است که جمهوری اسلامی را به وجود آورده؛ میشود دستِکم گرفت جمهوری اسلامی را؟ دشمنها چه خیال میکنند دربارهی نظام جمهوری اسلامی؟ یک پیکرهی عظیمی، همه اقتدار، همه توانمندی؛ جمهوری اسلامی را این چیزها تشکیل داده.1395/04/05
لینک ثابت
آنها نمیدانند چه قدرتی در ایمان به خدا و در اعتقاد به جهاد وجود دارد؛ آثارش را میبینند، درست نمیتوانند تحلیل کنند؛ لذا به اقدامات دیوانهوار [دست میزنند]. این قضیّهی داعش و این قضیّهی تروریستهای تکفیری و مانند اینها، همه ازاینقبیل است. اینها را در واقع درست کردهاند برای اینکه جمهوری اسلامی را شکست بدهند؛ عراق مقدّمه بود، شام مقدّمه بود؛ مقدّمهی این بود که بتوانند اینجا را تحت تأثیر قرار بدهند؛ قدرت اینجا موجب شد که اینها در آنجا هم زمینگیر شدند؛ وَالّا آنها هدفشان این بود. این کسی که از اینجا بلند میشود، میرود در عراق یا در سوریه بهعنوان دفاع از حریم اهلبیت در مقابل این تکفیریها میایستد، درواقع دارد از شهرهای خودش دفاع میکند. البتّه نیّت آنها خدا است، [امّا] واقع قضیّه این است؛ این دفاع از ایران است، دفاع از جامعهی اسلامی است. مخصوص شیعه هم نیست؛ آن تکفیریها شیعه و سنّی نمیشناسند؛ سنّی را هم میزنند. ما در داخل کشور خودمان چقدر از علمای اهل سنّت داریم -مرحوم شیخالاسلام در سنندج، مرحوم حسینبُر در بلوچستان و علمای دیگری- که همین تکفیریها اینها را ترور کردند و خونشان را مظلومانه بر زمین ریختند. آنها سنّی و شیعه نمیشناسند؛ آنها هر کسی را که با انقلاب است، هر کسی را که در مقابل استکبار است، هرکسی را که با آمریکا دشمن است میزنند؛ اسمش را هم میگذارند جنگ شیعه و سنّی.1395/04/05
لینک ثابت
خیلی خوشآمدید خواهران و برادران عزیز، خانوادههای معظّم شهیدان که بدون مبالغه بقای انقلاب و امنیّت کشور و پیشرفت کشور از هر جهتی مرهون صبر و استقامت خانوادههای معظّم و مرهون خون آن شهیدان عزیز است.
...
خانوادههای شهدا خیلی عزیزند. من همیشه عرض کردهام که در سنگر مقدّم دفاع از ارزشها و دفاع از انقلاب و دفاع از اسلام و دفاع از قرآن، شهیدان ما هستند و بلافاصله پشت سر اینها خانوادههایند؛ پدرها، مادرها، همسرها، فرزندان؛ این را باید قدر دانست. تأثیرات این شهادتها برای اسلام و مسلمین چیز کمی نیست. امروز بعد از گذشت ۳۵ سال از حادثهی هفتم تیر و شهادت آن عزیزان، همچنان این حادثه الهامبخش است.1395/04/05
لینک ثابت
امروز مسئلهی شهدای دفاع از حریم اهلبیت مطرح است؛ این از آن ماجراهای عجیب تاریخ است. ما در دوران جنگ جوانها را تشویق میکردیم به اینکه بروید به میدان جنگ، اجابت میکردند و میرفتند؛ امام یک سخنرانی میکردند، خیل جوانها راه میافتادند میرفتند [امّا] امروز ما چنین تشویقی نمیکنیم، درعینحال این انگیزه چقدر قوی است، این ایمان چقدر شفّاف است که این جوان از ایران، از افغانستان، از کشورهای دیگر راه میافتد، بلند میشود از همسر جوانش، از کودک خردسالش، از زندگی راحتش میگذرد، میرود در یک کشور غریب، در یک خاک غریب، در راه خدا مجاهدت میکند و به شهادت میرسد. این چیز کوچکی است؟ قدمبهقدم تاریخ انقلاب اسلامی از این شگفتیهای تاریخساز به خود دیده است؛ اینها شگفتی است.
و من عرض کنم این سه جنبه دارد: یک جنبه، جنبهی صبر خودِ این شهید و انگیزه و ایمان این شهید است؛ یک جنبه، جنبهی صبر خانوادهها و تحمّل آنها است؛ [چون] این زن جوان میتوانست کاری کند که شوهرش نرود؛ این پدر و مادر میتوانستند مانع رفتن جوانشان بشوند؛ اینها صبر کردند؛ هم برای رفتن او، هم هنگام برگشتن جنازهی مطهّر او، و [هم] بعد از او. و جنبهی سوّم خودِ حادثه است که تاریخنگار انقلاب اسلامی است؛ انقلاب این است، نظام اسلامی این است. این انگیزهها، این ایمانها، این قدرتهای روحی، این عزم و ارادهها است که جمهوری اسلامی را به وجود آورده؛ میشود دستِکم گرفت جمهوری اسلامی را؟ دشمنها چه خیال میکنند دربارهی نظام جمهوری اسلامی؟ یک پیکرهی عظیمی، همه اقتدار، همه توانمندی؛ جمهوری اسلامی را این چیزها تشکیل داده.
خب بله، فلان گوشه یک ضعف هست، فلان آدم سستهمّت و سستارادهای هم هست که دچار اعتیاد میشود، دچار فساد میشود، دچار انواعواقسام اشکالات میشود؛ این در هر جامعهای هست؛ مهم این است که یک جامعه از آن ارکان نگهدارندهای برخوردار باشد که بتواند آن را پیش ببرد و در مقابل حوادث حفظ کند و مثل صخرهای آن را نگه دارد؛ این ستونهای صخرهوار همین شهدای ما هستند، همین خانوادهها هستند، همین فداکاران هستند، همین ایثارگران هستند؛ اینها هستند. برای همین هم هست که جمهوری اسلامی در چالشهای گوناگون، غالباً بر این چالشها غلبه کرده.
...
شما خانوادهها رنج کشیدید، غصّه خوردید؛ حق هم دارید؛ از دست دادن جوانتان -چه جوان، همسرتان باشد، چه فرزندتان باشد، چه دامادتان باشد، چه برادرتان باشد- خیلی سخت است. برای بازماندگان، خیلی سخت است، خیلی دشوار است امّا بدانید آنها خیلی خوشند؛ آنها در زیر سایهی نعمت الهی دارند زندگی میکنند.1395/04/05
لینک ثابت
مجاهدت، میدانهای فراوانی دارد؛ البتّه همهی میدانهای مجاهدت هم خطر دارد. شهدای هستهای را ببینید! در میدان علم کار کردند امّا مورد تعرّض دشمن قرار گرفتند؛ [این] جهاد است. فَضََّلَ اللهُ المُجاهِدینَ عَلَی القاعِدینَ اَجرًا عَظیمًا؛ خب، [اینکه] خدای متعال برای مجاهدین فضیلت قائل شده است، برای مجاهدت رتبه قائل شده است، برای همین است. ما مگر چقدر در این دنیا عمر میکنیم؟ میلیاردها سال قبل و بعد ما این دنیا عمر دارد، از این میلیاردها [سال]، پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سالش نصیب من و شما است؛ در این مدّت باید از فرصت استفاده کنیم، خودمان را برای زندگی واقعیای که «اِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوان» است، آماده کنیم. در این فاصله، بعضیها مجاهدت میکنند و این مجاهدت، آنها را به مقامات عالی میرساند؛ نهفقط آخرت خودشان را درست میکنند، دنیای دیگران را هم میسازند و تقویت میکنند و به وجود میآورند. آنوقت این مالِ مجاهدت است؛ مال شهدا: وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا، اینها مرده نیستند، بَل اَحیآءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون * فَرِحینَ بِمآ ءاتاهُمُ اللهُ مِن فَضلِه وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون. قضیّه اینجوری است؛ این کلام خدا است، مژدهی خدا است که میگوید اینها زندهاند، پیش خدایند، مورد لطف الهیاند، مورد رزق الهیاند، خرسندند، خوشحالند؛ به من و شما هم پیغام میدهند و میگویند که بدانید اگر از این راه بیایید، در این سرمنزل نه غم هست، نه نگرانی؛ نه ترس هست، و نه حزن؛ اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم؛ راه این است. راه را درست رفتند، صحیح رفتند، درست حرکت کردند.
البتّه شما خانوادهها رنج کشیدید، غصّه خوردید؛ حق هم دارید؛ از دست دادن جوانتان -چه جوان، همسرتان باشد، چه فرزندتان باشد، چه دامادتان باشد، چه برادرتان باشد- خیلی سخت است. برای بازماندگان، خیلی سخت است، خیلی دشوار است امّا بدانید آنها خیلی خوشند؛ آنها در زیر سایهی نعمت الهی دارند زندگی میکنند.
در مقابلهی با دشمنانِ مستکبر اینجوری باید برخورد کرد. دشمنان مستکبر، از این حقیقت بیخبرند؛ در محاسباتشان نمیتوانند این را بفهمند.
[در مورد] جنگ نامتقارن شنیدهاید؛ معنای جنگ نامتقارن این است که [یکی از] نیروهای دو طرف از امکاناتی برخوردارند که آنطرف مقابل دستش از آن امکانات کوتاه است؛ نوعشان، شیوهشان، امکاناتشان، حتّی گاهی منابع قدرت در هر طرفی برای طرف مقابل ناشناخته است؛ این جنگ نامتقارن است. آنها نمیدانند چه قدرتی در ایمان به خدا و در اعتقاد به جهاد وجود دارد؛ آثارش را میبینند، درست نمیتوانند تحلیل کنند؛ لذا به اقدامات دیوانهوار [دست میزنند]. این قضیّهی داعش و این قضیّهی تروریستهای تکفیری و مانند اینها، همه ازاینقبیل است. اینها را در واقع درست کردهاند برای اینکه جمهوری اسلامی را شکست بدهند؛ عراق مقدّمه بود، شام مقدّمه بود؛ مقدّمهی این بود که بتوانند اینجا را تحت تأثیر قرار بدهند؛ قدرت اینجا موجب شد که اینها در آنجا هم زمینگیر شدند؛ وَالّا آنها هدفشان این بود. این کسی که از اینجا بلند میشود، میرود در عراق یا در سوریه بهعنوان دفاع از حریم اهلبیت در مقابل این تکفیریها میایستد، درواقع دارد از شهرهای خودش دفاع میکند. البتّه نیّت آنها خدا است، [امّا] واقع قضیّه این است؛ این دفاع از ایران است، دفاع از جامعهی اسلامی است. مخصوص شیعه هم نیست؛ آن تکفیریها شیعه و سنّی نمیشناسند؛ سنّی را هم میزنند. ما در داخل کشور خودمان چقدر از علمای اهل سنّت داریم -مرحوم شیخالاسلام در سنندج، مرحوم حسینبُر در بلوچستان و علمای دیگری- که همین تکفیریها اینها را ترور کردند و خونشان را مظلومانه بر زمین ریختند. آنها سنّی و شیعه نمیشناسند؛ آنها هر کسی را که با انقلاب است، هر کسی را که در مقابل استکبار است، هرکسی را که با آمریکا دشمن است میزنند؛ اسمش را هم میگذارند جنگ شیعه و سنّی.1395/04/05
لینک ثابت
امروز مسئلهی شهدای دفاع از حریم اهلبیت مطرح است؛ این از آن ماجراهای عجیب تاریخ است. ما در دوران جنگ جوانها را تشویق میکردیم به اینکه بروید به میدان جنگ، اجابت میکردند و میرفتند؛ امام یک سخنرانی میکردند، خیل جوانها راه میافتادند میرفتند [امّا] امروز ما چنین تشویقی نمیکنیم، درعینحال این انگیزه چقدر قوی است، این ایمان چقدر شفّاف است که این جوان از ایران، از افغانستان، از کشورهای دیگر راه میافتد، بلند میشود از همسر جوانش، از کودک خردسالش، از زندگی راحتش میگذرد، میرود در یک کشور غریب، در یک خاک غریب، در راه خدا مجاهدت میکند و به شهادت میرسد. این چیز کوچکی است؟ قدمبهقدم تاریخ انقلاب اسلامی از این شگفتیهای تاریخساز به خود دیده است؛ اینها شگفتی است.
و من عرض کنم این سه جنبه دارد: یک جنبه، جنبهی صبر خودِ این شهید و انگیزه و ایمان این شهید است؛ یک جنبه، جنبهی صبر خانوادهها و تحمّل آنها است؛ [چون] این زن جوان میتوانست کاری کند که شوهرش نرود؛ این پدر و مادر میتوانستند مانع رفتن جوانشان بشوند؛ اینها صبر کردند؛ هم برای رفتن او، هم هنگام برگشتن جنازهی مطهّر او، و [هم] بعد از او. و جنبهی سوّم خودِ حادثه است که تاریخنگار انقلاب اسلامی است؛ انقلاب این است، نظام اسلامی این است. این انگیزهها، این ایمانها، این قدرتهای روحی، این عزم و ارادهها است که جمهوری اسلامی را به وجود آورده؛ میشود دستِکم گرفت جمهوری اسلامی را؟ دشمنها چه خیال میکنند دربارهی نظام جمهوری اسلامی؟ یک پیکرهی عظیمی، همه اقتدار، همه توانمندی؛ جمهوری اسلامی را این چیزها تشکیل داده.1395/04/05
لینک ثابت