این سند چشمانداز، مسئلهی مهمی است. نباید هم تصور شود که این سند یا سیاستهای کلی را کسانی نشستهاند و دارند تنظیم میکنند؛ نه. درست است که اینها یک فرایندی دارد و از یک جاهایی شروع میشود؛ لیکن آن کسی که در این زمینه کار و فکر میکند و تصمیم میگیرد، خودِ رهبری است؛ این سیاستها، سیاستهای رهبری است. اینها چیزهایی است که با توجه به همهی جوانب ملاحظه شده و این سند چشمانداز درآمده است و بر اساس سیاستهای کلیای که در این مدت وجود داشته، اعلام شده است. اینها باید در برنامهها رعایت شود و نباید تخلف شود. البته ممکن است بعضی از تاکتیکها به ظاهر با سیاستها متناسب نباشد؛ اما انسان دقت که بکند، میبیند این تاکتیک در نهایت به همان چیزی که در سیاستها یا در سند چشمانداز ترسیم شده است، برمیگردد. ما از این امتناعی نداریم. مثل اینکه شما با اتومبیل دارید به طرف شرق حرکت میکنید، یک جا جاده پیچ میخورد؛ اگر کسی آنجا نگاه کند، میبیند جاده به طرف غرب یا شمال یا جنوب میرود؛ اما این پیچ طبیعیِ جاده است. بعد از اینجا که عبور کردیم، باز به همان مسیر طبیعی میرسیم. اینطور حرکتها و مانورهای تاکتیکی و بینراهی را من ایراد نمیگیرم؛ اما جهتگیری حتماً باید جهتگیری سند چشمانداز باشد.1385/06/06
لینک ثابت
کار جدیدی که شروع کردهاید، ماهیتا با خدمات قبلی شما متفاوت است. همهی شما - غیر از تعداد معدودی که در دولت قبل مشغول انجام خدمت بودند - قبلا مشغول خدماتی بودید؛ آن خدمات هم باارزش است؛ لیکن این کار جدید ماهیت دیگری دارد؛ این کار، دستهجمعی است؛ آن هم در یک گسترهی عظیم ملی. بنابراین، این مجموعه دارد یک کار انجام میدهد. باید همواره متوجه این حقیقت بود که کارهای شما اگرچه انواع مختلفی دارد، اما همهی آنها در حقیقت یک کار است؛ مظهرش هم هیأت وزیران است که دور هم جمع میشوید. هدایت کننده و به تعبیری که بنده تکرار میکنم، پلیس راهنمای این بیست و چند راه، رئیس جمهور محترم است که هماهنگی ایجاد میکند تا بشود این کار واحد بزرگ را انجام داد؛ و آن کار واحد بزرگ عبارت است از پیشرفت و ارتقاء کشور به سمت و سوی اهدافی که برای خودمان ترسیم کردهایم، که همان اهداف انقلاب اسلامی است و ریزتر شده، آنچه در سند چشمانداز بیستساله تبیین شده است. برای این کار بزرگ، همهی این مدت را قدر بدانید. شما چهار سال، یعنی حدود 1450 روز وقت دارید. هر روزی که میگذرد، یکی از این عددها برداشته میشود و مجموعه به صفر نزدیک میشود. هر یک روزتان غنیمت است. این 1450 روز، چشمانداز و گسترهی وسیعی است. برای این مدت نسبتا طولانی خیلی کارها میشود کرد. امیرکبیر که یک چهرهی ماندگار در تاریخ ماست و واقعا کارهای بزرگی هم کرده، همهی حکومت او سه سال بود؛ یعنی یک سال از مدتی که بناست علیالعجاله شما در این مسؤولیت مشغول باشید، کمتر است؛ اما آنقدر این کار، مهم و بزرگ و جدی بود که تاریخ امیرکبیر را فراموش نمیکند؛ والا قبل از اینکه بیاید در رأس صدارت قرار بگیرد، و بعد که به کاشان تبعید شد، دیگر چیزی در پروندهی او وجود ندارد؛ همین سه سال است. بنابراین، این چهار سال وقت کمی نیست؛ یک گسترهی طولانی است. از الان که شما شروع کنید و به آفاق بلندی که جلوی چشم دارید، نگاه کنید، همه کار میتوانید انجام دهید. روزی خواهد رسید که شما وقتی به جلوی رویتان نگاه میکنید، میبینید دیگر فرصتی باقی نمانده؛ مثلا سه ماه یا شش ماه مانده. در آن سه ماه و شش ماه، دیگر نمیشود کار جدی انجام داد؛ مگر استمرار و به نتیجه رساندن این کارها. از الان به فکر باشید و یک روز را هم غنیمت بشمارید؛ یعنی یک روز هم نباید هدر برود. اینطور نباشد که بگوییم چهار سال وقت هست؛ انشاءالله سر فرصت بهکار میرسیم؛ نه، از همین روز اول و ساعت اول باید کار را بهطور جدی شروع کنید.1385/06/06
لینک ثابت