ما اکنون در زمینهی مثلًا علوم تجربی، نمونههاییاش را دیدهایم که حالا یکیاش فناوری هستهای است، یکیاش تولید سلولهای بنیادی است، یکیاش کارهای خوبی است که در بخشهای گوناگون انجام دادهاند و من حالا نمیخواهم پیش از موعد آنها را تصریح و بیان کنم، که به نفع پیشرفت دانش بشری هم هست. البته اینها فقط یک بخشی از کار است. استقلالِ اعتماد به نفس ملی و خودباوری، فقط به این چیزها منحصر نمیشود که ما میتوانیم سد درست کنیم؛ میتوانیم نیروگاه درست کنیم و میتوانیم بدون کمک خارجی کارهای بزرگ و پروژههای عظیم را راهاندازی کنیم، بلکه باید در سیاست، فلسفه، ابتکارهای مردمی و ارزشهای اخلاقی هم خودباوری داشته باشیم. ببینید! دیگران یک حرکت ابلهانهی دیوانهواری مثل گاوبازی در خیابانهایشان راه میاندازند، تلفات جانی میدهند، خودشان را مسخره میکنند؛ اما افتخار هم میکنند که این سنّت ملی ماست! کار، غلط است؛ اما خودباوری خوب است؛ خجالت نمیکشند. حالا فرض بفرمایید اگر ما یک سنّت اسلامی داریم که منطقی هم برایش داریم و آن را هم پذیرفتهایم، نبایستی در انجام دادن آن خجالت بکشیم. من حالا نمیخواهم مثال بزنم؛ اما مواردی هست که مثال زدنش صلاح نیست؛ ممکن است ریز شدن و جزئی شدن در بعضی از مسائل باشد؛ ولی مثالهای فراوانی را میتوانید پیدا کنید. در ارزشهای اخلاقی: مبارزهی فرهنگی دائم با خودباختگی مزمن و تحمیلی که چند ده سال بر این کشور تحمیل شده. بزرگان و پرچمداران فرهنگ و سیاست در این کشور، در یک مقطع زمانی و با صدای واحد، با وقاحت تمام گفتند که ایرانی صفر محض است! و اگر بخواهد معنا پیدا کند، باید برود کنار فرهنگ فرنگی. اولین پیشروان قافلهی روشنفکری کشور ما و معروفترین سیاستمداران دوران قاجار و پهلوی، این حرف را صریحاً گفتند، بعضیها هم که نگفتند، اینطوری عمل کردند و این شد یک بیماری مزمن در جامعهی ما؛ بایستی با این مبارزه کرد.1385/03/29
لینک ثابت