newspart/index2
جنگ نرم
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
جنگ نرم

آزادی را نباید بد معنا کرد. آزادی یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است که یکی از شعبش آزاداندیشی است. بدون آزاداندیشی، این رشد اجتماعی، علمی، فکری و فلسفی امکان ندارد. در حوزه‏های علمیه، دانشگاه و محیطهای فرهنگی و مطبوعاتی، هو کردن کسی که حرف تازه‏ای می‏آورد، یکی از بزرگترین خطاهاست؛ بگذارید آزادانه فکر کنند. البته من فهم غلط از آزادی را تأیید نمی‏کنم؛ من باز گذاشتن دست دشمن را در داخل برای اینکه مرتباً گاز سمّی تولید کند و در فضای فرهنگی یا سیاسی کشور بدمد، تأیید نمی‏کنم؛ من براندازی خاموش را - آن‏چنانی که خود امریکاییها گفتند و عواملشان چند سال قبل در اینجا سادگی و بی‏عقلی کردند و به زبان آوردند - برنمی‏تابم و رد می‏کنم؛ اما توسعه‏ی آزادی و رها بودن میدان برای پرورش فکر و اندیشه و علم و فهم، ربطی به اینها ندارد. ظرافتی لازم است که آدم این دو منطقه را از همدیگر باز بشناسد و مرز اینها را معین بکند. آزادی و آزاداندیشی، یکی از مبانی اصلی اصولگرایی است.

امروز مهمترین چالش بیرونی تحمیلیِ ما، از ناحیه‏ی امریکاست؛ در این هیچ تردیدی نداشته باشید. اینها روی خاور میانه از قرن نوزدهم برنامه‏ریزی دارند - نه امریکاییها، غرب - چون خاورمیانه منطقه‏ی فاصل بین دریای مدیترانه و اقیانوس هند است.دریای مدیترانه، محل استقرار دولتهای استعمارگر است و اقیانوس هند، منطقه‏ی مستعمرات؛ و خاور میانه بین این دو منطقه‏ی حساس قرار گرفته، که نمی‏توانستند نسبت به آن بی‏تفاوت باشند. فشارهای انگلیس روی ایران و نفوذش در قرن نوزدهم، برای حفاظت از هند - که آن روز جزوِ دولت بریتانیا بود - انجام گرفت و ما آن روز قربانی هند شدیم؛ و این نسبت به همه‏ی خاور میانه تعمیم دارد. پیدایش اسرائیل هم از همین‏جاست. بعد، عوامل گوناگون دیگری هم پیدا شد: مسئله‏ی نفت، مسئله‏ی تقسیم متصرفات عثمانی بعد از جنگ اول و مسئله‏ی پیدایش شوروی، که همه‏ی اینها، موضوع را تشدید کرد. غرب، بعد هم در آخر میراث‏خوار غرب - امریکا - روی منطقه‏ی خاور میانه برنامه‏ریزی دارند. حالا در این منطقه‏ی حساس که در آن نفت و منطقه‏ی راهبردی و استراتژیک جغرافیایی و سیاسی و همه چیز هست، ناگهان دولتی به نام «جمهوری اسلامی»، با اصول خودش و با ضدیت با مبانی ظالمانه و سیاست متجاوزانه‏ی امریکا، سر بلند کرده است. بعضیها می‏گویند: شما چرا لج امریکا را در می‏آورید؟ لج امریکا را ملت درآوردند؛ شما درآوردید؛ جمهوری اسلامی را تشکیل دادید، لج امریکا درآمده، چه کارش کنیم؟ آنها در آن دوره‏ی ده ساله‏ی اول، با توطئه‏ی براندازی سخت - جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی - شروع کردند؛ اما نتوانستند کاری بکنند. جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی، هر کدام به نحوی برای ملت ایران و جمهوری اسلامی یک فرصت شد. این ابرهای تیره‏ای که آنها روی سر ملت ایران راه انداختند، در دل خود، برای ملت ایران بارانهای نافعی داشت. جنگ، ما را مصمم و استوار کرد؛ تحریم اقتصادی، ما را به فکر اتکای به خود انداخت و همه‏ی این برکات را برای ما آورد. در دوره‏ی بعد، براندازی نرم را دنبال کردند - تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی - که آن هم به جایی نرسید و بعد از سالهای متمادی، نتیجه این شد که حالا یک دولت متکی به اصول و با شعار اصول سرکار می‏آید، که پیداست تهاجم فرهنگی نتوانسته آن کاری که آنها می‏خواستند، بکند. بعد از این هم توطئه‏های دیگر در راه است، که ما باید خودمان را مصون کنیم. بخشی از این مصونیت با اتحاد، با ایمان، با به کارگیری عقل و علم به وجود می‏آید. تأکید می‏کنم که اگر انسان چشم را ببندد و راه بیفتد، کاری پیش نمی‏رود؛ با چشم باز، با حواس جمع، با اتحاد کلمه و با استفاده از همه‏ی فرصتها باید پیش رفت. همه‏ی مشکلات یکی پس از دیگری حل خواهد شد؛ قله‏ها یکی پس از دیگری فتح خواهد شد.1385/03/29

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی