اگر میبینید جمهوری اسلامی که حرکت نظامی سلطه را در همهی مدارهای آن با مشکل مواجه کرده و نظام سلطهی جهانی را به چالش طلبیده، بیست و پنج سال است که علیرغم همه دشمنیها و کارشکنیها، بیش از پیش زنده و سرپا و ریشهدار و مقتدرتر است، راز آن در همین تولید علم و ایمان است. علم و ایمان را در خودتان تقویت کنید.1383/07/22
لینک ثابت
ملت ایران در دنیا به این شناخته شده که با ظلم، با سلطهگری، با روابط ناسالم سلطهگری و سلطهپذیری در سیاستهای بینالمللی، مخالف است؛ به این هم باید شناخته شود که ملتی اهل سازندگی، اهل ابتکار، اهل نوآوری در همهی زمینههاست و یکی از بهترین زمینهها، نیروهای مسلح و بهویژه نیروی انتظامی است؛ و شما این فرصت را امروز دارید. ما خوشوقتیم از اینکه بحمد اللّه در زمینههای گوناگون نشانههای پیشرفت را میبینیم. البته مشاهدهی اوضاع تأسفبار و مصیبتبار ملتهای منطقه و همسایهی ما، برای ملت ایران سخت و دشوار است.
امروز شما مشاهده میکنید که در کشور عراق اشغالگران و سلطهطلبان با مردم چه جور رفتار میکنند؛ درحالیکه ادعا میکنند به دنبال تروریستها هستند، آحاد مردم را قتل عام میکنند. بمبارانهای مکرر شهرهای عراق، بمباران فلوجه، شهرک صدر، سامرا و دیگر شهرها، چطور میتواند برای مقابلهی با مشتی تروریست باشد؟! معنای مقابلهی با تروریسم و تروریستها این است؟! کودکان معصوم و زنهای بیدفاع و انسانهای بیگناهی که در این بمبارانهای کور نابود میشوند، تروریستند؟! آیا با این رفتارها تروریسم ریشهکن شد یا تشویق شد؟ اگر نگوییم سازمانهای تروریستی شناختهشده، زیر نفوذ دستگاهها و سرویسهای جاسوسی امریکا و اسرائیلند- که اگر کسی چنین ادعایی هم بکند، معلوم نیست خیلی گزافه گفته باشد- کمترین سخن این است که بگوییم تجاوز، زورگویی، قتل عام، قلدری، نادیده گرفتن حق یک ملت در کشور خود، تشویقکنندهی مقاومتهای مردمی و رشددهندهی احساس گرایش به تروریسم در میان همین ملتهاست.
این رفتار، نسخهی زشت دیگری در فلسطین اشغالی دارد. ببینید چه میکنند با این مردم! اردوگاه آوارگان را بمباران میکنند؛ به توپ میبندند؛ خانههای مردم را ویران میکنند؛ مزارع مردم را خراب میکنند؛ دهها نفر کودک و زن و مرد بیدفاع را به قتل میرسانند؛ به عنوان اینکه به دنبال مبارز فلسطینی میگردند!
دنیایی که چشم را بر این جنایتهای وقیحانه میبندد، نمیتواند ادعا کند که طرفدار حقوق بشر است و نمیتواند امیدوار باشد که خواهد توانست با تروریسم رو به رشد در دنیا مقابله کند؛ اینها مشوق تروریسمند.
رفتار زشت مستکبران و قلدران، میتواند برای انسانهای نیکخواه، درس عبرت باشد. اقتدار، با اخلاق، مشت قدرتمند، در کنار دلِ رحیم و مهربان؛ اعمال قدرت در مقابل قانونشکن، و نرمش و مهربانی و رفتار نیک در مقابل مردمی که محتاج امنیتند و از قانونشکنی رنج میبرند.1383/07/22
لینک ثابت
جنگ و مُردن برای ارزش ها ، عامل دست یابی به زندگی جاوید
امروز به مظاهر نظامیگریِ مادی در دنیا نگاه کنید. علاوه بر نیروهای رسمی امریکا و انگلیس، امروز در عراق دهها هزار مزدور فقط برای پول در میدان جنگ حاضر شدهاند و لباس نظامیگری پوشیدهاند. برای آنها بچه و پیرمرد و زن و بیدفاع و حریم خانهی مردم و هیچ چیز معتبر و محترم نیست؛ همه چیز را از دم تیغ میگذرانند؛ این معنای نظامیگری در منطق مادی است. جانی هم که در این راه تلف میشود، مثل جان حیوانی که بمیرد و در مزبله بیفتد، هدر رفته است! هیچ افتخار و درخششی دنبال چنین جانی نیست. اما آن انسانی که در راه دفاع از ملت و کشور و عدالت و حقیقت و ایستادگی در مقابل تجاوز و زورگویی و دستاندازیِ مراکز قدرت جهانی وارد میدان میشود، برای ارزش میجنگد. اگر هیچ کس هم او را نشناسد و گمنام بمیرد و گمنام بماند، در ملکوت آسمانها فرشتگان الهی او را با سرِ انگشت به هم نشان میدهند؛ او نمیمیرد: «و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل اللَّه امواتا»؛(1) اینها را مرده مپندارید؛ اینها زندگان جاوید و منبع الهامند. وقتی این روحیه در ارتشی به وجود آمد، این ارتش غیرقابل تسخیر میشود.1383/07/22
1 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 169
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
ترجمه:
(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
لینک ثابت
نظامی در فرهنگ اسلامی، انسانی است که با معرفت و آگاهی از برترین ارزشها دفاع جانانه میکند. این دفاع به معنای به میدان آوردن ِ جان و هستی و سلامت خود و به معنای فداکاری است؛ و آن چیزی که این دفاع به خاطر آن انجام میگیرد، والاترین ارزشهای انسانی و الهی است. استقلال و سربلندی و افتخار و هویت و شخصیت ذاتی و دینی و ارزشهای مورد اعتماد یک ملت، مورد دفاع قرار میگیرد. برای اینهاست که یک نظامی با جان و هستی خود وارد میدان میشود. لذا این نظامی در عرف اسلامی «مجاهد» است. جهاد یعنی تلاش و کوشش در راه ارزشهای والا؛ و برای همین است که «انّ الجهاد باب من ابواب الجنّة»(1) ؛ جهاد دری از درهای بهشت است.1383/07/22
1 )
خطبه 27 : از خطبههاى آن حضرت است در نكوهش اصحاب از نرفتن به جهاد
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ دُيِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْإِسْهَابِ وَ أُدِيلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْيِيعِ الْجِهَادِ وَ سِيمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَفَ .
أَلَا وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الْأَوْطَانُ وَ هَذَا أَخُو غَامِدٍ [وَ] قَدْ وَرَدَتْ خَيْلُهُ الْأَنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ الْبَكْرِيَّ وَ أَزَالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا
وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالِاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ كَلْمٌ وَ لَا أُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً فَيَا عَجَباً عَجَباً وَ اللَّهِ يُمِيتُ الْقَلْبَ وَ يَجْلِبُ الْهَمَّ مِنَ اجْتِمَاعِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ فَقُبْحاً لَكُمْ وَ تَرَحاً حِينَ صِرْتُمْ غَرَضاً يُرْمَى يُغَارُ عَلَيْكُمْ وَ لَا تُغِيرُونَ وَ تُغْزَوْنَ وَ لَا تَغْزُونَ وَ يُعْصَى اللَّهُ وَ تَرْضَوْنَ فَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ إِلَيْهِمْ فِي أَيَّامِ الْحَرِّ قُلْتُمْ هَذِهِ حَمَارَّةُ الْقَيْظِ أَمْهِلْنَا يُسَبَّخْ عَنَّا الْحَرُّ وَ إِذَا أَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ إِلَيْهِمْ فِي الشِّتَاءِ قُلْتُمْ هَذِهِ صَبَارَّةُ الْقُرِّ أَمْهِلْنَا يَنْسَلِخْ عَنَّا الْبَرْدُ كُلُّ هَذَا فِرَاراً مِنَ الْحَرِّ وَ الْقُرِّ فَإِذَا كُنْتُمْ مِنَ الْحَرِّ وَ الْقُرِّ تَفِرُّونَ فَأَنْتُمْ وَ اللَّهِ مِنَ السَّيْفِ أَفَرُّ .
يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ حُلُومُ الْأَطْفَالِ وَ عُقُولُ رَبَّاتِ الْحِجَالِ لَوَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَرَكُمْ وَ لَمْ أَعْرِفْكُمْ مَعْرِفَةً وَ اللَّهِ جَرَّتْ نَدَماً وَ أَعْقَبَتْ سَدَماً قَاتَلَكُمُ اللَّهُ لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبِي قَيْحاً وَ شَحَنْتُمْ صَدْرِي غَيْظاً وَ جَرَّعْتُمُونِي نُغَبَ التَّهْمَامِ أَنْفَاساً وَ أَفْسَدْتُمْ عَلَيَّ رَأْيِي بِالْعِصْيَانِ وَ الْخِذْلَانِ حَتَّى لَقَدْ قَالَتْ قُرَيْشٌ إِنَّ ابْنَ أَبِي
طَالِبٍ رَجُلٌ شُجَاعٌ وَ لَكِنْ لَا عِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ لِلَّهِ أَبُوهُمْ وَ هَلْ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَشَدُّ لَهَا مِرَاساً وَ أَقْدَمُ فِيهَا مَقَاماً مِنِّي لَقَدْ نَهَضْتُ فِيهَا وَ مَا بَلَغْتُ الْعِشْرِينَ وَ هَا أَنَا ذَا قَدْ ذَرَّفْتُ عَلَى السِّتِّينَ وَ لَكِنْ لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاعُ .
ترجمه:
پس از حمد خدا، جهاد درى است از درهاى بهشت، كه خداوند آن را به روى اولياء خاصّ خود گشوده، جهاد جامه پرهيزگارى، زره استوار، و سپر مطمئن خداست.
هر كس آن را از باب بىاعتنايى ترك كند خداوند بر او جامه ذلت بپوشاند، و غرق بلا نمايد، و به ذلّت و خوارى و پستى گرفتار آيد، بر دلش پردههاى بىعقلى زده شود، و در برابر ضايع كردن جهاد حق از او گرفته شود، و محكوم به ذلت و خوارى، و محروم از انصاف گردد. بدانيد كه من شب و روز و نهان و آشكار، شما را به جنگ اين قوم دعوت كردم، به شما گفتم كه با اينان بجنگيد پيش از اينكه با شما بجنگند، به خدا قسم هيچ ملّتى در خانهاش مورد حمله قرار نگرفت مگر اينكه ذليل شد. اما شما مسئوليت جهاد را به يكديگر حواله كرديد و به يارى يكديگر بر نخاستيد تا دشمن از هر سو بر شما تاخت، و شهرها را از دست شما گرفت. اين مرد غامدى است كه لشكرش به انبار وارد شد، حسّان بن حسّان بكرى را كشت، و مرز بانان شما را از جاى خود راند. به من خبر رسيده مهاجمى از آنان بر زن مسلمان و زن در پناه اسلام تاخته و خلخال و دستنبد و گردن بند و گوشواره او را به يغما برده، و آن بينوا در برابر آن غارتگر جز كلمه استرجاع و طلب دلسوزى راهى نداشته، آن گاه اين غارتگران
با غنيمت بسيار باز گشته، در حالى كه يك نفر از آنها زخمى نشده. و احدى از آنان به قتل نرسيده. اگر بعد از اين حادثه مسلمانى از غصه بميرد جاى ملامت نيست، بلكه مرگ او در نظر من شايسته است. عجبا عجبا به خدا سوگند كه اجتماع اينان بر باطلشان، و پراكندگى شما از حقّتان دل را مىميراند، و باعث جلب غم و غصه است. رويتان زشت و قلبتان غرق غم باد كه خود را هدف تير دشمن قرار داديد، آنان شما را غارت كردند و شما چيزى به دست نياورديد، جنگيدند ولى شما نجنگيديد، خدا را معصيت مىكنند و شما خشنوديد. در تابستان شما را دعوت به جهاد آنان مىكنم گوييد: هوا گرم است، مهلت ده تا گرما برود. و در زمستان شما را مىخوانم گوييد: هوا سرد است، مهلت ده تا سرما بنشيند. همه اين بهانهها براى فرار از گرما و سرماست. شما كه از گرما و سرما مىگريزيد پس به خدا سوگند از شمشير گريزانتر خواهيد بود.
اى نامردان مرد نما، دارندگان رؤياهاى كودكانه، و عقلهايى به اندازه عقل زنان حجله نشين، اى كاش شما را نديده بودم و نمىشناختم. به خدا قسم حاصل شناختن شما پشيمانى و غم و غصه است. خدا شما را بكشد، كه دلم را پر از خون كرديد، و سينهام را مالامال خشم نموديد، و پى در پى جرعه اندوه به كامم ريختيد، و تدبيرم را به نافرمانى و ترك يارى تباه كرديد، تا جايى كه قريش گفت: پسر ابو طالب شجاع است ولى دانش جنگيدن ندارد. خدا پدرانشان را جزا دهد، آيا هيچ كدام آنان كوشش و تجربه مرا در جنگ داشته و پيشقدميش از من بيشتر بوده هنوز به سن بيست سالگى نرسيده بودم كه آماده جنگ شدم، اكنون عمرم از شصت گذشته، ولى براى كسى كه اطاعت نشود تدبيرى نيست
لینک ثابت
جوانان، این ملت بزرگ و این زن و مرد غیور و مؤمن در این کشور، در همهی شرایط، راه را بر سلطهی دشمن میبندند و دشمن را بار دیگر و برای چندمین بار ناکام میگذارند. نظامیگری در یک چنین نظامی، مایهی افتخار است و به نظامیگریِ خود ببالید و افتخار کنید. به لفظ اکتفا نکنید؛ در عمل، نظامیِ مؤمن- یعنی مجاهد فی سبیل الله- باشید. شرط مجاهد، آماده بودن است. با دانش و فن و تجربه و پیشرفتهایی که ذهن بشر در همهی اقطار عالم به آن دست یافته است، خود را آشنا و مجهز کنید و به دیگران نیز بیاموزید؛ ذهنهایتان را پیچیده کنید و از تجربههای دوران دفاع مقدس حد اکثرِ استفاده را بکنید. در آن روز، همین نیروی هوایی و همین ارتش و سپاه و بسیج، با امکانات کم، با محاصرهی اقتصادی و با تحریم عمومی توانستند در مقابل جبههای بایستند که اگرچه صفوف مقدمش نظامیان بعثی صدام بودند؛ اما صفوف مؤخر آن، همهی قدرتهای نظامیِ شرق و غرب بودند و پشتیبانی فنی و علمی و اطلاعاتی و سازماندهی و مدیریتی از سوی آنها انجام میگرفت. در مقابل چنین جبههی وسیعی، ما توانستیم به همت جوانهایمان، به همت بسیجمان، سپاهمان، ارتشمان، خلبانان و فنیهای شجاعمان و عناصر کارآمد رستههای مختلف نیروهای مسلحمان بر دشمن پیروز شویم. از این تجربه درس بگیرید و با آن آشنا شوید. حضورِ در ارتش را مغتنم بشمارید.1383/07/22
لینک ثابت
ایران, ایمان, نظام جمهوری اسلامی ایران
چیزی که ایران اسلامی کارخانهی منحصر بهفرد آن را در درون خود داشته است، ایمان است .1383/07/22
لینک ثابت
علم و ایمان را در خودتان تقویت کنید1383/07/22
لینک ثابت
نظامیگری در یک چنین نظامی، مایهی افتخار است و به نظامیگریِ خود ببالید و افتخار کنید. به لفظ اکتفا نکنید؛ در عمل، نظامیِ مؤمن - یعنی مجاهد فی سبیلاللَّه - باشید.1383/07/22
لینک ثابت
وقتی ایمان با عمل صالح همراه شد، انسان از خسران نجات پیدا میکند؛ آن وقت ملتها پیروز میشوند. چیزی که ایران اسلامی کارخانهی منحصربهفرد آن را در درون خود داشته است، ایمان است. دشمنان ما هم از این کارخانه میترسند و از این تولید واهمه دارند؛ بقیهی حرفها دروغ و بهانه و تزویر است. شما جوانان مؤمن، روزی که دانش و ایمان و شجاعت و ابتکار و نواندیشی و اغتنام فرصت را باهم بیامیزید و در میدان علم و عمل آن را به کار بگیرید، برترین فرآوردههای این کارخانهاید. اگر میبینید جمهوری اسلامی که حرکت نظامی سلطه را در همهی مدارهای آن با مشکل مواجه کرده و نظام سلطهی جهانی را به چالش طلبیده، بیست و پنج سال است که علیرغم همه دشمنیها و کارشکنیها، بیش از پیش زنده و سرپا و ریشهدار و مقتدرتر است، راز آن در همین تولید علم و ایمان است. علم و ایمان را در خودتان تقویت کنید. شما جوانهای برگزیدهای هستید که در برههی حساسی از تاریخ این کشور واقع شدهاید؛ این هم اقبال شماست. ممکن بود من و شما در دورانی زندگی کنیم که مجال هیچ کار و تلاشی در آن نبود.1383/07/22
لینک ثابت
جوانان، این ملت بزرگ و این زن و مرد غیور و مؤمن در این کشور، در همهی شرایط، راه را بر سلطهی دشمن میبندند و دشمن را بار دیگر و برای چندمین بار ناکام میگذارند. نظامیگری در یک چنین نظامی، مایهی افتخار است و به نظامیگریِ خود ببالید و افتخار کنید. به لفظ اکتفا نکنید؛ در عمل، نظامیِ مؤمن- یعنی مجاهد فی سبیل الله- باشید. شرط مجاهد، آماده بودن است. با دانش و فن و تجربه و پیشرفتهایی که ذهن بشر در همهی اقطار عالم به آن دست یافته است، خود را آشنا و مجهز کنید و به دیگران نیز بیاموزید؛ ذهنهایتان را پیچیده کنید و از تجربههای دوران دفاع مقدس حد اکثرِ استفاده را بکنید. در آن روز، همین نیروی هوایی و همین ارتش و سپاه و بسیج، با امکانات کم، با محاصرهی اقتصادی و با تحریم عمومی توانستند در مقابل جبههای بایستند که اگرچه صفوف مقدمش نظامیان بعثی صدام بودند؛ اما صفوف مؤخر آن، همهی قدرتهای نظامیِ شرق و غرب بودند و پشتیبانی فنی و علمی و اطلاعاتی و سازماندهی و مدیریتی از سوی آنها انجام میگرفت. در مقابل چنین جبههی وسیعی، ما توانستیم به همت جوانهایمان، به همت بسیجمان، سپاهمان، ارتشمان، خلبانان و فنیهای شجاعمان و عناصر کارآمد رستههای مختلف نیروهای مسلحمان بر دشمن پیروز شویم. از این تجربه درس بگیرید و با آن آشنا شوید. حضورِ در ارتش را مغتنم بشمارید.1383/07/22
لینک ثابت
سلطهپذیری, مردم ایران, ظلمستیزی, ظلم, نظام سلطه, روح سلطهگری, مقاومت ملت ایران
ملت ایران در دنیا به این شناخته شده كه با ظلم، با سلطهگری، با روابط ناسالم سلطهگری و سلطهپذیری در سیاستهای بینالمللی، مخالف است؛1383/07/22
لینک ثابت
امروز، روزی است که شما می دانید و احساس می کنید و به چشم ِ خودتان می بینید که کشور و ملت شما با همه ی کارشکنی های دشمنان، راه را بر روی نفوذ و سلطه ی بیگانگان بکلی مسدود کرده است. ما اجازه ندادیم و به اذن الهی اجازه نخواهیم داد که پنجه ی خونین و زشت سلطه ی دشمن بار دیگر بر این مملکت مسلط شود. ما در مقابل دشمن ایستاده ایم؛ به خدای خودمان توکل کرده ایم؛ به خودمان اعتماد داریم؛ به ملتمان ایمان و باور داریم؛ عظمت این ملت را می ستاییم؛ به نیروی جوانان بالنده مان افتخار می کنیم و می دانیم که این جوانان، این ملت بزرگ و این زن و مرد غیور و مؤمن در این کشور، در همه ی شرایط، راه را بر سلطه ی دشمن می بندند و دشمن را بار دیگر و برای چندمین بار ناکام می گذارند. نظامیگری در یک چنین نظامی، مایه ی افتخار است و به نظامیگرىِ خود ببالید و افتخار کنید. به لفظ اکتفا نکنید؛ در عمل، نظامىِ مؤمن - یعنی مجاهد فی سبیل اللَّه - باشید. شرط مجاهد، آماده بودن است. با دانش و فن و تجربه و پیشرفتهایی که ذهن بشر در همه ی اقطار عالم به آن دست یافته است، خود را آشنا و مجهز کنید و به دیگران نیز بیاموزید؛ ذهنهایتان را پیچیده کنید و از تجربه های دوران دفاع مقدس حداکثرِ استفاده را بکنید. در آن روز، همین نیروی هوایی و همین ارتش و سپاه و بسیج، با امکانات کم، با محاصره ی اقتصادی و با تحریم عمومی توانستند در مقابل جبهه یی بایستند که اگر چه صفوف مقدمش نظامیان بعثی صدام بودند؛ اما صفوف مؤخر آن، همه ی قدرتهای نظامىِ شرق و غرب بودند و پشتیبانی فنی و علمی و اطلاعاتی و سازماندهی و مدیریتی از سوی آنها انجام می گرفت. در مقابل چنین جبهه ی وسیعی، ما توانستیم به همت جوانهایمان، به همت بسیجمان، سپاهمان، ارتش مان، خلبانان و فنی های شجاع مان و عناصر کارآمد رسته های مختلف نیروهای مسلحمان بر دشمن پیروز شویم. از این تجربه درس بگیرید و با آن آشنا شوید.1383/07/22
لینک ثابت
پیروزی بر قدرتهای نظامی دنیا در دفاع مقدس
از تجربه های دوران دفاع مقدس حداکثرِ استفاده را بکنید. در آن روز، همین نیروی هوایی و همین ارتش و سپاه و بسیج، با امکانات کم، با محاصرهی اقتصادی و با تحریم عمومی توانستند در مقابل جبههیی بایستند که اگر چه صفوف مقدمش نظامیان بعثی صدام بودند؛ اما صفوف مؤخر آن، همه ی قدرتهای نظامىِ شرق و غرب بودند و پشتیبانی فنی و علمی و اطلاعاتی و سازماندهی و مدیریتی از سوی آنها انجام می گرفت. در مقابل چنین جبههی وسیعی، ما توانستیم به همت جوانهایمان، به همت بسیجمان، سپاهمان، ارتش مان، خلبانان و فنی های شجاع مان و عناصر کارآمد رسته های مختلف نیروهای مسلحمان بر دشمن پیروز شویم.1383/07/22
لینک ثابت
جهاد یعنی تلاش و کوشش در راه ارزشهای والا؛ و برای همین است که «انّ الجهاد باب من ابواب الجنّة»؛ جهاد دری از درهای بهشت است1383/07/22
لینک ثابت
نظامیگری در عرف فرهنگ مادی، با نظامیگری در فرهنگ اسلامی متفاوت است. در فرهنگ مادی، نظامیگری یعنی بی رحمی، خشونت و اطاعتِ بی چون و چرا و بدون آگاهی و معرفت. در فرهنگ مادی، نظامی مثل سلاح خود، یک موجود جامد، بی جان و بی انعطاف است؛ ابزاری است در دست صاحبان ثروت و قدرت ؛ اما در اسان و هستی خود وارد میدان می شود. لذا این نظامی در عرف اسلامی «مجاهد» است. جهاد یعنی تلاش و کوشش در راه ارزشهای والا؛ و برای همین است که «انّ الجهاد باب من ابواب الجنّة»؛ جهاد دری از درهای بهشت است... آن انسانی که در راه دفاع از ملت و کشور و عدالت و حقیقت و ایستادگی در مقابل تجاوز و زورگویی و دست اندازىِ مراکز قدرت جهانی وارد میدان می شود، برای ارزش می جنگد. اگر هیچ کس هم او را نشناسد و گمنام بمیرد و گمنام بماند، در ملکوت آسمانها فرشتگان الهی او را با سرِ انگشت به هم نشان می دهند؛ او نمی میرد: «و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتا»؛ اینها را مرده مپندارید؛ اینها زندگان جاوید و منبع الهامند. وقتی این روحیه در ارتشی به وجود آمد، این ارتش غیرقابل تسخیر می شود.... راز پیروزی مؤمنان در طول تاریخ اسلام این بوده. ایمان به تنهایی کافی نیست؛ ایمان با عمل صالح لازم است. عمل صالح در هر جا و هر میدانی یک معنا پیدا می کند. وقتی یک ملت مورد تهدید قرار می گیرد، عمل صالح این است که انسانهایی در مقابل تهدید دشمنانِ متجاوز سینه سپر کنند؛ امکانات خودشان را متمرکز کنند؛ از همه ی نیرو و استعدادِ خودشان بهره بگیرند؛ علم و عمل و ابتکار و شجاعت را با هم بیامیزند و در مقابل دشمن زورگو و متجاوز بایستند و مقاومت کنند.1383/07/22
لینک ثابت
یک روزی بر این مملکت استبداد سیاه حاکم بود... آن روز در کسوت نظامی، کمتر کسی ممکن نبود بتواند ادای تکلیف کند. آن روز نظامىِ ایرانی در نیروی هوایی، در نیروی دریایی، در نیروی زمینی و در مراکز برجسته و بالای نظامی به وسیله ی دشمنان و بیگانگان تحقیر می شد. دون پایگان ارتش بیگانه بر بلندپایگان ارتش این کشور فرمان می راندند ؛ تحکم می فروختند؛ تحقیر می کردند؛ هم می بردند و می خوردند، هم اهانت می کردند و به ذلت می کشاندند! زندگی در چنان شرایطی، برای انسانهای غیور خیلی دشوار است. انسانهای غیوری که آن روز نتوانستند طاقت بیاورند، از ارتش کناره گرفتند. 1383/07/22
لینک ثابت