ما در مقابل همهی دستاوردهای خود، چیزی را داریم بهطور مستمر و بیوقفه تحویل میدهیم و آن، مدت مهلت و فرصت ما در این دنیاست؛ این دارد تمام میشود. سرمایهی اصلی دارد ذرهذره کم میشود؛ مثل یخی که انسان در دستش بگیرد و آب شود. این سرمایه را باید به سرمایه تبدیل کنیم. شما در باب مسائل اقتصاد کلان کشور میگویید نفت استخراج شده سرمایهی ملی است و نباید آن را خرج خوراک روزمره بکنیم؛ باید به یک سرمایهی ماندگار تبدیل کنیم. عین همین قضیه در مورد شخص من و شماست. یک سرمایهی تجدید ناشدنی - یعنی عمر - را داریم میدهیم؛ باید در مقابل آن یک سرمایه بگیریم تا برای ما بماند. این جاه و جلال، این محبوبیت، این موقعیت سیاسی و این پول برای انسان نمیماند؛ آنچه میماند، «ما عندالله» است؛ این «خیر و ابقی» است؛ این ماندنی است. هدف از نمایندگی باید این باشد؛ در این صورت ضرر نمیکنید؛ چه محبوبیت شما در چشم مردم باقی بماند، چه نماند؛ چه دورهی بعد انتخاب بشوید، چه نشوید؛ چه در این دوره زحمتهای زیادی بر دوش شما بار بشود، چه نشود؛ هرچه اتفاق بیفتد، خیر اوست؛ «در طریقت آنچه پیش سالک آید، خیر اوست».1383/03/27
لینک ثابت