این انقلاب شروعِ یک دوران نو در تاریخ ما بود. در یک دوران طولانی در گذشته، ما ملت ایران دچار استبداد بودیم؛ پادشاهان دیکتاتور و مستبد و خودکامه همهی اختیار این مملکت را در دست داشتند؛ مملکت را مال خود و مردم را رعیّت خود میدانستند. در دوران اخیر- یعنی از اواخر دوران قاجار تا همهی دوران پهلوی- بر این پدیده یک درد و مرض دیگر اضافه شد و آن وابستگی بود. پادشاهان قدیم اگر دیکتاتور بودند، وابسته و گوش به فرمان قدرتهای بیگانه نبودند؛ اما از اواخر دوران قاجار و همهی دوران پهلوی، پادشاهان، هم دیکتاتور بودند و هم وابسته! این شد بیماری مضاعف نظام سیاسی حاکم بر ایران در دوران گذشته. این دیکتاتوری و وابستگی آثار و تبعات زیادی در کشور ما و روی ملت ما داشته است. همین دیکتاتوری و وابستگی بود که کشور ما را عقبمانده نگهداشت؛ منابع و ثروتهای طبیعی ما را به کام دشمنان داد و مانع رشد و پیشرفت فکری و علمی ملت ما شد و ما که یک روز در دنیا پرچمدار علم بودیم، دریوزهگر دانش- آن هم نقاط ضعیف و کم اهمیت و پسماندههای دانش دیگران- شدیم و دست نیاز به سمت دیگران دراز کردیم! آنها هم هر وقت خواستند، چیز کمی کف دست ما گذاشتند؛ هر وقت هم نخواستند- که غالباً هم نخواستند- منع کردند. بنابراین ملت ما به شئامت آن دیکتاتوری و آن وابستگی، ملتی عقبافتاده و ضعیف شد. نفت و دیگر منابع ما هم رفت. برای آینده هم نقشههایی بهمراتب خطرناکتر از گذشته کشیده بودند. انسان وقتی به اسناد دوران اخیر حکومت شوم پهلوی نگاه میکند، بهوضوح میبیند که اینها برای آیندهی این کشور و این ملت برنامههای بسیار خطرناکی داشتند که در صورت اجرا باز صد سال دیگر ما را عقب میانداخت. انقلاب آمد این روند را قطع کرد و دوران نویی در تاریخ ملت ما شروع شد. چهار خصوصیت اصلیِ انقلاب که عبارت است از استقلال، آزادی، خودباوری و پیشرفت، پایههای مستحکمی است که علیرغم همهی مخالفتها و دشمنیها، انقلاب در این مملکت پایهگذاری کرد.
استقلال یعنی اینکه ملت و دولت ایران دیگر مجبور نیستند تحمیل قدرتهای بیگانه را قبول کنند. بیگانگان هرچه خواستند، برطبق میل آنها انجام شود؛ اگر آنها مصالح کشور را قربانی کردند، دولت دم نزند؛ اگر به منابع ملی کشور تعرّض و تجاوز کردند، کسی حرف نزند؛ اگر ملت هم مخالفت کرد، دولت توی سرش بزند! این وضعی بود که در دوران پهلوی، خود ما با پوست و گوشت و جسم و جانِ خود آن را لمس کردیم. انقلاب آمد ملت و کشور و دولت را مستقل کرد. امروز هیچ قدرتی در دنیا نمیتواند در مسائل کشور ما اعمال نفوذ و ما را مجبور به کاری کند. مسئولان کشور نگاه میکنند و هر کاری را که مصلحت تشخیص دادند، انجام میدهند. ملت، تماشاگر و قضاوتکنندهی کارهای مسئولان است؛ اگر آنها را پسندید، پشت سر مسئولان میایستد؛ اگر نپسندید، آنها را عوض میکند؛ اختیار دست ملت است.
آزادی یعنی ملت ما در چارچوب قانونِ خود- و نه قانون تحمیلی دیگران- مسئولان کشور را انتخاب میکند. اگر از عملکرد آنها راضی بود، این انتخاب را ادامه میدهد؛ اگر راضی نبود، آنها را کنار میگذارد و دیگران را انتخاب میکند. این مهمترین شاخهی آزادی در کشور ماست. امروز در کشور ما آزادی فکر و آزادی بیان بهطور کامل وجود دارد؛ حالا رادیوهای بیگانه برخلاف این بگویند؛ خودِ ملت میبیند. کسانی هستند که نه نظام را قبول دارند، نه دولت را قبول دارند، نه رهبری را قبول دارند؛ اما صحبت میکنند و نظرات خود را میگویند؛ کسی هم به کار آنها کاری ندارد. امروز هیچکس بهخاطر اینکه طبق عقیدهی خود حرف زده است، مورد مؤاخذهی دستگاه نیست. البته آنها بازهم ناراضیاند و نارضایتیشان بهخاطر این است که مردم به حرف آنها گوش نمیدهند. این تقصیر کسی نیست؛ مردم آنها را دوست ندارند و از آنها خاطرهی خوشی در ذهنشان نیست. مردم اشباه و نظایر آنها را در گذشتهی نزدیکِ از اوّل انقلاب تا الآن دیدهاند؛ لذا به آنها اطمینان ندارند؛ این تقصیر کسی نیست. بنابراین آزادی وجود دارد.
سوم، خودباوری. این ملت بر اثر انقلاب اسلامی و نظام اسلامی به خودباوری دست یافت- یعنی باور کرد که میتواند- این را امام به ما درس داد و فضای عمومی نظام اسلامی این را برای ما به ارمغان آورد. امروز جوان ما، دانشجوی ما، استاد ما، پژوهشگر ما، صنعتگر و سازندهی ما باور دارد که میتواند. این خودباوری در علم به ما کمک کرد. ما امروز در میدان علم پیشرفتهای زیادی کردهایم؛ اما هنوز عقبیم. هیچکس خیال نکند که چون در میدان علم پیشرفت کردهایم، به مقصد رسیدهایم و دیگر بس است؛ نه، ما را خیلی عقب نگه داشتهاند؛ ولی ما پیشرفت کردهایم و در این بیست و پنج سال خیلی جلو آمدهایم. طبق آمار، در دوران انقلاب، نسبت پیشرفت علمی ما از همهی دنیا بالاتر و بیشتر بوده است! چند روز قبل که جوانان نخبه پیش من آمده بودند، این نکته را به آنها هم گفتم. خودباوری در علم، سیاست و در دفاع از کشور به ما کمک کرد. در دوران جنگ هشتساله اگر خودباوری نداشتیم، پدرِ این ملت درآمده بود و این کشور پامال شده بود. همین بود که جوان بیستوپنجساله به خودش باور و اعتقاد و اتّکاء داشت. یک لشکر را به یک جوان بیستوپنجساله میسپردند؛ میرفت میساخت، میپرداخت، آماده میکرد، حرکت میکرد، اقدام میکرد و کارهای بزرگ انجام میداد. امروز این خودباوری وجود دارد. دانشگاههای ما امروز کار علمی میکنند؛ جوانان ما پیشرفتهای علمی میکنند؛ در بخشهایی پیشرفتهای علمی ما دنیا را نگران کرده است؛ این به برکت انقلاب است. نمیخواهند ملت و کشور ایران از لحاظ علمی پیشرفت کند؛ این را صریحاً گفتهاند. یک کشور تا پیشرفت علمی و پیشرفت اقتصادی نداشته باشد، همیشه قدرتمندان به او زور میگویند. کشور ژاپن که تحت سلطه و تحت اشغال بود، خود را جمعوجور کرد و از لحاظ علمی پیشرفت نمود. غربیها که هیچ مایل نیستند به منطقهی شرق نگاهی بیفکنند و به غیر نژاد اروپایی توجّهی بکنند، بهخاطر پیشرفت علمی مجبورند آن را جدّی بگیرند. در بعضی از مراکز سیاسی یا سیاسی- علمیِ امریکا گفتهاند ما نمیخواهیم یک ژاپن اسلامی به وجود آید! ژاپن اسلامی یعنی شما. گفتهاند نمیخواهیم بگذاریم ملت ایران از خود پیشرفت علمی نشان دهد. اینها حرکت ملت ایران را میبینند؛ این خودباوری را میبینند؛ این هم از برکات انقلاب و نظام اسلامی بود.1382/11/24
لینک ثابت