اکنون هم همه توجیه امریکاییها برای حمله به عراق و قبل از آن به افغانستان این است که میخواهیم منافع ملی خود را تأمین و حفظ کنیم و تهدید را از خود برطرف نماییم. این هم توجیهی باب امروز است. حالا کشور عراق کجا، امریکا کجا؟! چه تهدیدی میتواند برای آنها داشته باشد؟! یا منافع امریکا چه چیزی است که لازمهی حفظ آنها مجوّز رژیم امریکا برای حمله علیه یک کشور و ملّت است؟ این سؤالها، بیپاسخ است. تعریف امریکاییها از منافع ملی خود شبیه تعریف خانها و گردنکلفتهای قدیم است که در بعضی از محلات و روستاها وجود داشتند. اگر دختری روستایی قالیچهای قشنگ میبافت و چشم خان به آن میافتاد و از آن خوشش میآمد، پدر دختر باید قالیچه را تقدیمش میکرد. توجیه هم این بود که خان این قالیچه را لازم دارد. اگر در جایی یک شیء قیمتی دیده میشد و وجود داشت، میباید به خان تقدیمش میکردند. این فرهنگ خانی و قلدرمآبی است. شخص میگوید: چون من از چیزی که شما داری خوشم آمده و آن را میخواهم، باید مرده یا زنده، آن را به من بدهی. تعریف منافع امریکا به وسیلهی خود امریکاییها چنین چیزیست. آنها منافعی را برای خود تعریف میکنند. اگر این منافع در اختیار ملت و کشور دیگری باشد، از آنجا که امریکا زور و سلاح دارد، هرجور شده باید این منافع را برای خود تأمین کند. مهم نیست که ملت آن کشور و منطقه تا چه حد دچار مشکل و دردسر شوند، چقدر عقبماندگی بر آنها تحمیل و چقدر زندگی آنها لگدمال شود. این مسائل برای امریکاییها اهمیتی ندارد. این تعریف امریکا از منافع ملی است.
این منطقه، یعنی منطقهی عربی و بعد هم منطقهی وسیعتر اسلامی، منطقهایست که امروز و فردا از لحاظ مادهی ارزشمند نفت غنیست. امریکاییها به این نفت احتیاج دارند. فقط هم نفت نیست؛ منابع زیرزمینی بسیاری وجود دارد، منابع دریایی هم وجود دارد. در این منطقه برای کسی که مسلط به آن باشد، راه دسترسی به همهی دنیا وجود دارد. و این منابع، چیزهاییست که امریکا به آنها احتیاج دارد؛ مثل همان قالیچهی زیبا و قیمتی که خان به آن احتیاج داشت. پس امریکا در نظر دارد که این منافع را تأمین کند.1382/01/01
لینک ثابت