خصوصیت انقلاب عظیم اسلامی که آن را به عنوان یک پدیدهی بینظیر در تاریخ قرنهای اخیر در چشم تحلیلگران و صاحبنظران معرفی کرده است، قبل از آن در هیچیک از انقلابهای بزرگ عالم دیده نشده بود؛ نه در انقلاب فرانسه، نه در انقلاب کمونیستی در شوروی و نه در انقلابهای کوچک دیگری که به تبع این دو انقلاب و در خط آنها حرکت میکردند. البته به این نکته توجّه داشته باشید که دأب سیاستهای مسلّطِ عالم این بوده و هست که جنبشهای عدالتخواهانهی مردم نقاط مختلف دنیا را در هاضمهی سیاسی و فرهنگی خود بریزند و در واقع هویّت آن جنبشها و حرکتهای مردمی و عدالتخواهانه را از بین ببرند؛ این کار در ایران هم اتّفاق افتاده بود. نهضت عدالتخواهیای که صد سال پیش در مشروطهی ایران پیش آمد، یک حرکت مردمی و دینی بود. آن روز جریان سیاسیِ مسلّطِ عالم- یعنی انگلیسیها- این حرکت عدالتخواهانهی مبتنی بر اصول اسلامی را در هاضمهی سیاسی و فرهنگی خود ریختند؛ آن را استحاله کردند و از بین بردند و به یک حرکت مشروطه از نوع انگلیسی آن تبدیل نمودند. نتیجهی آن هم این شد که جنبش مشروطه- که یک جنبش ضدّ استبدادی بود- آخر کار به دیکتاتوری رضاخانی منتهی شد که از استبدادهای قاجار، بدتر و شقاوتآمیزتر و قساوتآمیزتر بود. همینطور نهضت ملی شدن صنعت نفت به وسیلهی کسانی که آن را اداره میکردند، به لیبرال دمکراسیِ امریکایی ملحق شد. نتیجه این شد که همان آمریکاییها به نهضت ملی شدن صنعت نفت خیانت کردند. با انگلیسیها که طرف مقابلِ نهضت عدالتخواهی در ایران بودند، همدست شدند و نهضت ملی را از بین بردند و دنبالهی آن، دیکتاتوریِ خشن و سیاه دورهی محمد رضا در طول سی و چند سال، سایهی سنگین خود را بر این کشور انداخت و این ملت را زیر فشار قرار داد. نهضتهای عدالتخواهانهی ملتهای آفریقا و آسیا در طول دهها سال به وسیلهی کمونیستها و سیاست مسلّط شوروی سابق مصادره شد و به دیکتاتوریهای گوناگونی که در جهت مصالح شوروی کار میکردند، منتهی گردید. این رسمِ جاری دنیا با نهضتهای عدالتطلبانهی ملتهای جهان بوده است.1381/03/14
لینک ثابت