جلوگیرى از نفوذ و رخنهى دشمنان، جزو اصول تغییرناپذیر انقلاب است. اصول و خطوط اصلى انقلاب قابل تغییر نیست. مظهر همهى اینها قانون اساسىِ مترقى ماست. البته دولتها و مسئولان در دورههاى مختلف براى اجراى این اصول مىتوانند تاکتیکها و روشهاى گوناگونى را انتخاب کنند. اساس انقلاب، مثل خود اسلام بر احکام ثابت و احکام متغیّر استوار است. یک سلسله احکام، تغییرناپذیر است؛ یک سلسله احکام در شرایط گوناگون تغییر پیدا مىکند. انقلاب هم همینطور است. اجتهاد، خصوصیتى است که این امکان را به یک مسئول مىدهد تا بتواند به اقتضاى شرایط، روشها و راهها و تاکتیکهاى درست را انتخاب کند. البته انتخاب روش و اجتهاد براى پیدا کردن روش نو و مناسب، کار مجتهد است. این غیر از بدعتگذارىِ یک انسان ناوارد و تجدیدنظرطلب است؛ این کارِ کسى است که قدرت اجتهاد در این کار را داشته باشد. نقش اجتهاد و مجتهد در نظام اسلامى به همین خاطر است. از آن طرف، به بهانهى تمسّک به اصول، تحجّر را نفى مىکنیم و مىگوییم نمىشود به بهانهى تمسّک به اصول، تحجّر و ایستایى را بر انقلاب تحمیل کرد- اصولگرایى وجود دارد؛ اما این، تحجّر و جزماندیشى و نشناختن شرایط مختلف نیست- از این طرف، به بهانهى اجتهاد و تحول، نباید به بدعتگذارىهاى ناشیانه و تجدیدنظرطلبانه اجازهى فعالیت و تحرّک مضر و مخرّب داد. خطّ روشن امام بزرگوار این است. بنابراین، اصول، اصول ثابتى است. عدالت، مردمسالارى، استقلال، دفاع از حقوق ملت در همهى زمینهها، دفاع از حقوق مسلمانان عالم، دفاع از هر مظلومى در هر نقطهى عالم؛ اینها جزو اصول ماست. مبارزه با فساد، ظلم و زورگویى جزو اصول ماست- اینها تغییرناپذیر است- اما ممکن است روشهاى گوناگونى در اوضاع و احوال مختلف وجود داشته باشد.1381/03/14
لینک ثابت