مطلبی که لازم میدانم در مورد مسؤولان کشور تأکید کنم، در درجهی اوّل، انسجام و اتّحاد کلمه است. مسؤولان کشور باید متّحد باشند و حرفشان یکی باشد. یکی از توطئههای دشمن در چند سال اخیر این بوده است که بتواند آدمهای نامعتقد به آرمان اسلامی را در صفوف مسؤولان بالای کشور نفوذ دهد؛ برای اینکه انسجام مدیران ارشد کشور به هم بخورد. این خطرِ بزرگی است.1380/08/08
لینک ثابت
یکی از توطئههای دشمن در چند سال اخیر این بوده است که بتواند آدمهای نامعتقد به آرمان اسلامی را در صفوف مسؤولان بالای کشور نفوذ دهد؛ برای اینکه انسجام مدیران ارشد کشور به هم بخورد. این خطر بزرگی است. البته مدیران کشور هم مثل بقیهی مردم در هر مسألهای آراء و عقایدی دارند و عقاید آنها برای خودشان محترم است؛ ولی دو نکته وجود دارد: یکی اینکه اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسؤولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آنگونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی است. آنجایی که صحبت از مسائل اساسی نظام اسلامی است، آنجایی که وحدت دین و سیاست مطرح است، آنجایی که اصول قانون اساسی مورد نظر است، آنجایی که الزام به تبعیت از دین و شریعت مطرح است، اگر یک مسؤول عقیدهای غیر از این دارد، میتواند شهروند جمهوری اسلامی باشد - مانعی ندارد - اما نمیتواند مسؤول باشد؛ بخصوص در مسؤولیتهای بالا. مدیران ارشد، نمایندگان مجلس و مسؤولان عالیمقام قوهی قضایی، درعینحال که مسؤولیت مهمی در نظام جمهوری اسلامی دارند، نمیتوانند به آرمانهای نظام جمهوری اسلامی و اصول قانون اساسی اعتقادی نداشته باشند؛ چون اعتقاد انسان در عمل و گفتار او اثر میگذارد.1380/08/08
لینک ثابت
چرا و به چه دلیل تهدیدها افزایش پیدا کرده است؟ هر قدرت سلطهگر و نفوذطلبی، از اینکه نیروی محلی قوی ممتنعی در کشور محل نفوذ او به وجود آید و دست نفوذ او را قطع کند، خشمگین میشود. این اتفاقی است که در ایران افتاد. دولت امریکا در این کشور ریشه دوانده بود؛ نفوذش سطحی نبود و منافع فراوانی را نیز برای خود از کشور عزیز ما تأمین میکرد و به آنها دل بسته بود؛ اما نظام اسلامی جلو این منافع نامشروع را گرفت. بعضی از دولتهای دیگر نیز همین حالت را داشتند. از نظر آن قدرت جهانی، این کار، نظام اسلامی را به صورت یک عنصر نامطلوب در میآورد. برای اینکه نظام اسلامی از شکل نامطلوب درآید، از نظر قدرت سلطهطلب، یک راه بیشتر وجود ندارد و آن این است که راه را باز کنند تا بتواند همان منافع نامشروع را دوباره تأمین کند!1380/08/08
لینک ثابت
اتحاد ملی و انسجام اسلامی
لازم میدانم در مورد مسؤولان کشور تأکید کنم، در درجهی اول، انسجام و اتحاد کلمه است. مسؤولان کشور باید متحد باشند و حرفشان یکی باشد. یکی از توطئههای دشمن در چند سال اخیر این بوده است که بتواند آدمهای نامعتقد به آرمان اسلامی را در صفوف مسؤولان بالای کشور نفوذ دهد؛ برای اینکه انسجام مدیران ارشد کشور به هم بخورد. این خطر بزرگی است. البته مدیران کشور هم مثل بقیهی مردم در هر مسألهای آراء و عقایدی دارند و عقاید آنها برای خودشان محترم است؛ ولی دو نکته وجود دارد: یکی اینکه اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسؤولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آنگونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی است. آنجایی که صحبت از مسائل اساسی نظام اسلامی است، آنجایی که وحدت دین و سیاست مطرح است، آنجایی که اصول قانون اساسی مورد نظر است، آنجایی که الزام به تبعیت از دین و شریعت مطرح است، اگر یک مسؤول عقیدهای غیر از این دارد، میتواند شهروند جمهوری اسلامی باشد - مانعی ندارد - اما نمیتواند مسؤول باشد؛ بخصوص در مسؤولیتهای بالا. مدیران ارشد، نمایندگان مجلس و مسؤولان عالیمقام قوهی قضایی، درعینحال که مسؤولیت مهمی در نظام جمهوری اسلامی دارند، نمیتوانند به آرمانهای نظام جمهوری اسلامی و اصول قانون اساسی اعتقادی نداشته باشند؛ چون اعتقاد انسان در عمل و گفتار او اثر میگذارد.
انشاءالله مسؤولان با همان اتحاد و انسجامی که گفته شد و با رعایت موازین اسلامی کار را پیش ببرند، که اسلام نجاتبخش است.1380/08/08
لینک ثابت
ما با ملاحظهی همهی جوانب، با مطالعهی همهی تجربههای کشورِ خود و کشورهای همسایه و با مشورت با صاحبنظران عمده و دارای رأی، به این نتیجه میرسیم که نه فقط رابطه با امریکا، بلکه مذاکره با دولت امریکا امروز برخلاف مصالح ملی و منافع ملت است. این یک نظرِ متعصّبانه نیست؛ این یک اندیشه و فکر است؛ بررسی شده و با ملاحظهی همهی جوانب است. مذاکره با امریکا - چه در قضایای کنونی و چه در مسائل دیگر - به معنای باز کردن باب توقّعات و طلبکاریهای امریکاست. کسانی که دم از مذاکره میزنند - که البته سوء نیّت ندارند، دچار غفلتند - توجّه ندارند که مذاکره با امریکا در هر یک از قضایایی که این دولت در آن برای خودش ایده و منفعتی تعریف کرده است - مثل همین قضیهی افغانستان - هیچ فایدهای ندارد. چرا؟ چون او مستکبر است و تسلیم نمیشود. مذاکرهی امریکا با یک دولت، به معنای این نیست که میخواهد نظرات آن دولت را قبول کند؛ حتّی نظرات مجامع جهانی را قبول نمیکند! همین حالا که در آفریقا در یک کنفرانس، بحث گرم شدن زمین و مسألهی گازهای گلخانهای در دنیا مطرح است و همهی دنیا لازم دانستند در این خصوص تلاش کنند، امریکا زیر بار نمیرود؛ یعنی حتّی با رفقای اروپایی خودش هم کنار نمیآید! چند روز پیش در خبرها خواندم که رئیس جمهور پاکستان از امریکاییها درخواست میکند که برای حمله به افغانستان، از فلان فرودگاه استفاده نکنند؛ از بقیهی فرودگاهها استفاده کنند؛ اما امریکاییها خواستهی او را رد میکنند! یعنی به نظرِ مشورتیِ رئیس آن کشور در مورد یک فرودگاه اعتناء نمیکنند! کدامیک از کشورهایی که با امریکا رابطه دارند، توانستهاند در یک مسألهی مهم، نظرشان را به امریکا تحمیل کنند؟ بعضی از کشورهای عربی تملّق امریکا را میگویند؛ بعضی از آنها هرچه میتوانند، نظرات امریکا را در همهی بخشها رعایت و به آن عمل میکنند؛ اما امریکا به کدام خواستهی این کشورها در مقابل رژیم صهیونیستیِ غاصب یا در مسائل مهم جهان عرب ترتیب اثر داده است؟ این غفلت بزرگی است که بعضی کسان دارند.1380/08/08
لینک ثابت
دشمنان، خود را به چیزهای موهومی دلخوش میکنند؛ برای اینکه افکار عمومی و مردمِ غافلِ بیخبرِ خودشان را به سیاستهای خود توجیه کنند. واقعهی کوچکی را پیدا میکنند و آن را بزرگ جلوه میدهند. یک اجتماع کوچک صد نفری یا چند صد نفری را که علیه مقدّسات مردم در گوشهای تشکیل شده و به مناسبتی شعار میدهند، بزرگ میکنند؛ اما اجتماعات عظیم مردمی را در دفاع از انقلاب، اسلام و حمایت از آرمانهای بلند نظام اسلامی کوچک میکنند! اینها شگردهای تبلیغاتی است.1380/08/08
لینک ثابت
نظام اسلامی یک الگوی اسلامی را هم در دنیا مطرح کرد؛ یعنی نشان داد که بدون امریکا میشود زندگی کرد؛ بدون رفتن زیر بار یک قدرت بزرگ میتوان یک کشور بزرگ شصتوپنج میلیونی را اداره کرد و پیش برد. پس علت اصلی تهدید، هویّت نظام اسلامی است.
البته دلایلی وجود دارد که انگیزهی دشمن برای تهدید و دشمنی کردن، به این زودیها از بین نرود و ادامه پیدا کند یا گاهی تشدید شود. یکی از آنها این است که میلیاردها دلار خرج کردهاند. البته دلشان نمیآید به خودشان بباورانند که خرجهایی که برای ضربه زدن به نظام اسلامی کردهاند، همه بیهوده بوده است. یک دلیل این است که امیدوارند روح دینی در جوانان ما زایل شده باشد. اگر خبرنگارشان در منطقهای از شهرهای ایران چهار نفر جوان را پیدا کرد و توانست از آنها حرفهایی را ضبط کند که معنایش بیاعتنایی به دین باشد، این را بزرگ میکنند و به همهی جوانان کشور تعمیم میدهند و خودشان را دلخوش میکنند و به خود امید میدهند که روح دینی، روح ایمان و روح پایبندی به حفاظت از ایمان مذهبی در ایران ضعیف شده است! البته اشتباه میکنند. امروز اگر حادثهای به وقوع بپیوندد که در آن، ملت ایران احساس خطر کند، تعداد جوانانی که فداکارانه و داوطلبانه حاضرند برای خدا، نظام اسلامی و منافع ملتشان سینه سپر کنند و جلو بروند، یقیناً بیشتر از دوران جنگ تحمیلی است. جوانان ما همان شور و هیجان، همان ایمان و همان آمادگیای که چشم دنیا را در دوران جنگ تحمیلی خیره کرد، امروز هم دارند.1380/08/08
لینک ثابت
ما با ملاحظهی همهی جوانب، با مطالعهی همهی تجربههای کشورِ خود و کشورهای همسایه و با مشورت با صاحبنظران عمده و دارای رأی، به این نتیجه میرسیم که نه فقط رابطه با امریکا، بلکه مذاکره با دولت امریکا امروز برخلاف مصالح ملی و منافع ملت است. این یک نظرِ متعصّبانه نیست؛ این یک اندیشه و فکر است؛ بررسی شده و با ملاحظهی همهی جوانب است. مذاکره با امریکا - چه در قضایای کنونی و چه در مسائل دیگر - به معنای باز کردن باب توقّعات و طلبکاریهای امریکاست. کسانی که دم از مذاکره میزنند - که البته سوء نیّت ندارند، دچار غفلتند - توجّه ندارند که مذاکره با امریکا در هر یک از قضایایی که این دولت در آن برای خودش ایده و منفعتی تعریف کرده است - مثل همین قضیهی افغانستان - هیچ فایدهای ندارد. چرا؟ چون او مستکبر است و تسلیم نمیشود. مذاکرهی امریکا با یک دولت، به معنای این نیست که میخواهد نظرات آن دولت را قبول کند؛ حتّی نظرات مجامع جهانی را قبول نمیکند! همین حالا که در آفریقا در یک کنفرانس، بحث گرم شدن زمین و مسألهی گازهای گلخانهای در دنیا مطرح است و همهی دنیا لازم دانستند در این خصوص تلاش کنند، امریکا زیر بار نمیرود؛ یعنی حتّی با رفقای اروپایی خودش هم کنار نمیآید! چند روز پیش در خبرها خواندم که رئیس جمهور پاکستان از امریکاییها درخواست میکند که برای حمله به افغانستان، از فلان فرودگاه استفاده نکنند؛ از بقیهی فرودگاهها استفاده کنند؛ اما امریکاییها خواستهی او را رد میکنند! یعنی به نظرِ مشورتیِ رئیس آن کشور در مورد یک فرودگاه اعتناء نمیکنند! کدامیک از کشورهایی که با امریکا رابطه دارند، توانستهاند در یک مسألهی مهم، نظرشان را به امریکا تحمیل کنند؟ بعضی از کشورهای عربی تملّق امریکا را میگویند؛ بعضی از آنها هرچه میتوانند، نظرات امریکا را در همهی بخشها رعایت و به آن عمل میکنند؛ اما امریکا به کدام خواستهی این کشورها در مقابل رژیم صهیونیستیِ غاصب یا در مسائل مهم جهان عرب ترتیب اثر داده است؟ این غفلت بزرگی است که بعضی کسان دارند.1380/08/08
لینک ثابت
مسأله اوّلی که میخواهم عرض کنم، این است که در مقطع کنونی کشور - که یک مقطع بسیار حسّاس است - وظیفه حراست از نظام مقدّس جمهوری اسلامی، به همان اندازه حسّاس و خطیر است. چرا میگوییم مقطع کنونی حسّاس است؟ زیرا بعد از گذشت مدتی از وقوع انقلاب اسلامی و رسیدن این فکر و نظام نو به بیستودو سالگی، هم سرمایهها، هم تجربهها و هم تهدیدها علیه ما افزایش پیدا کرده است.
سرمایههای ما افزایش پیدا کرده است؛ زیرا مهمترین سرمایه یک کشور و یک نظام، نیروی انسانی است. امروز ما صدها برابرِ اوایل انقلاب، انسانهای متخصّص و متعهّد و کارآمد در بخشها و نقاط مختلف کشورمان داریم که اینها محصول دوران انقلابند؛ انسانهای باایمانی که حاضرند همه وجود و توان علمی و انسانی خود را برای کشور و انقلاب و مردم نثار کنند. اوّلِ انقلاب، نیروهایی که در بخشهای مختلف دارای تخصّص باشند، بسیار معدود بودند؛ اما امروز در دانشگاهها و حوزههای علمیه و نیروهای نظامی و در بخشهای مختلف مدیریّت کشوری ما، انسانهای فراوانی از این قبیل هستند. این افزایشِ سرمایه است. امروز نسل جوان ما چند برابر نسل جوان این کشور در اوّل انقلاب است. این یک سرمایه است و باید به چشم افزایشِ سرمایه به آن نگاه شود. البته سرمایه وسیلهای است که کارآمدان و مدیران لایق و قابل میتوانند به سود مردم و کشور از آن استفاده کنند. سرمایه ، شرط لازم است؛ اما شرط کافی نیست .1380/08/08
لینک ثابت
به نسبت افزایش سرمایه و تمکن و امکانات ما، تهدید علیه کشور و نظام اسلامی هم افزایش پیدا کرده است. امروز دشمنان نظام و کشور از شیوههایی برای برخورد استفاده میکنند که در گذشته در اختیارشان نبود یا مطرح نبود؛ اما امروز با کیفیتهای بالا و روشهای پیچیده، توطئههای خود را به مرحلهی عمل میرسانند.1380/08/08
لینک ثابت
آمریکاییها با حمله به افغانستان ضرر کردند. آنها چه به مقاصد نظامی خود در اینجا برسند، چه نرسند، دو ضرر عمده کردهاند که یکی مخصوص خود آمریکاییهاست، یکی هم ضرری است که دنیای غرب در آن با امریکا شریک است. آن ضرر عمدهای که خود امریکا و دنیای غرب- مشترکاً- در این قضیه تحمّل کردند، این است که چهرهی لیبرالیزم غربی یکبار دیگر افشا شد. در دنیا اینقدر با افتخار از لیبرال دمکراسی غرب نام میآورند و میگویند در غرب، آزادی و تمدّن و دمکراسی و احترام به آراء مردم وجود دارد. بله، زبان جای نرمی است و هرطور بخواهند، میتوانند آن را بگردانند؛ اما در میدان آزمایش معلوم میشود که هرکس چهکاره است! افغانستان میدان آزمایش جدیدی برای لیبرالیزم غرب شد تا نشان داده شود اینها آنجایی که منافع و خواست استکباریشان اقتضا کند، از هیچ عملی فروگذار نمیکنند و حاضرند یک کشور و ملت را بدون هیچ دلیلی به خاک و خون بکشند. در قضیهی حمله به عراق، دولت امریکا دلیلگونه و بهانهای داشت؛ میگفت عراق به کویت حمله کرده است؛ البته آن دلیل هم کافی نبود. اگر عراق به کویت حمله کرده است، چرا باید به شهرهای عراق حمله کنند؟! به نیروهای نظامی باید حمله میکردند. بنابراین آنجا این دلیل، کاملًا قانعکننده نبود؛ اما اینجا همان هم نیست. اینها خودشان هم اعتراف میکنند که مردم هرات، قندهار، کابل و جلالآباد هیچ تقصیری ندارد؛ بلکه یک گروه یا چند نفر انگشتشمار مسئولیت دارند. پس چرا مردم را میکوبید؟! برای اینکه بتوانند به ملت امریکا جوابی بدهند، برای خود مجوّز درست کردهاند و از روی خشم، چنین حرکت وحشیانهای را مرتکب میشوند و مردم افغانستان را قتل عام میکنند. بنابراین چهرهی لیبرالیزم غربی یکبار دیگر افشا شد و معلوم گردید در زیر دسته گلی که نشان میدهند، چماق مخفی کردهاند و در زیر این ظواهر ادکلنزدهی کراوات بستهی منظّمِ و مرتّب، یک چهرهی مخوف پنهان است؛ این را دنیا فهمیده است.
اما آن ضرری که مخصوص امریکاست، این است که نهضت جهانی اسلام با شعار «مرگ بر امریکا» تسریع شد و نشان داده شد استکباری که ایران تکرار میکند، یعنی چه. وقتی گفته میشود دلیل بیاورید که این اشخاصی که شما میگویید، متّهم قضیهی بیستم شهریور نیویورک و واشنگتناند، دلیل نمیآورند؛ میگویند اینها مجرمند! وقتی گفته میشود به مردم افغانستان حمله نکنید، حمله میکنند. حتّی دوستان اروپاییشان هم که صریحاً حاضر نیستند حمله را محکوم کنند، ولی با زبانهای گوناگون این کار را زشت میشمرند. درعینحال باز آمریکاییها دست برنمیدارند! وقتی به آنها میگویند مردم در افغانستان کشته میشوند، آقا (!) مصاحبه میکند که نه، این عکسهایی که شما از بچهها و زنهای مجروح در تلویزیون نشان دادید، جعلی است؛ ما هیچکس را نکشتهایم! این همه خانه را خراب کردند، مراکز هلال احمر را زدند، مراکز غیر نظامی را به طور آشکار نابود و ویران کردند؛ اما مثل آدمی که «ان رءاه استغنی» است، با یک حالت تکبّر میگوید نه؛ همین چیزی است که من میگویم! وقتی به آنها میگویند ماه رمضان نزدیک است، به مناسبت این ماه حملات خود را قطع کنید، میگویند نه؛ ما برای ماه رمضان حملات را متوقّف نمیکنیم! وقتی به آنها میگویند بمبها و موشکهای آنچنانی در افغانستان جنایت به بار میآورد، با خونسردیِ تمام مصاحبه میکنند و میگویند ما تصمیم داریم این نوع بمبها و موشکها را همچنان بر سر این کشور ببارانیم! استکبار یعنی همین که گوششان بدهکار هیچ حرف حسابی در دنیا نباشد. اینها توقّع دارند پای کشورهای اسلامی و ایران اسلامی به مناقشهای که بههیچوجه نمیشود موضع این مستکبر ظالم متجاوز را در آن تأیید کرد، کشانده شود. سعی دولت جمهوری اسلامی و مسئولان کشور بر این بوده است که کشور را از این مناقشه دور نگه دارند؛ اما درعینحال مواضعشان را به همهی دنیا بگویند. و من به شما عرض کنم، نشانهی رشد نظام اسلامی و انگیزههای اسلامی در دنیا همین بود که این پیام از سوی ملتهای مسلمان گرفته شد. خیلیها دلشان میخواست در روزهای اوّل چیزی بگویند؛ اما تهدیدها اجازه نمیداد. وقتی جمهوری اسلامی حرف خود را بیان کرد، دیگران هم جرأت پیدا کردند و حرفشان را گفتند.1380/08/08
لینک ثابت
مقابله نظام اسلامی با توطئه های دشمن
به نسبت افزایش سرمایه و تمکّن و امکانات ما، تهدید علیه کشور و نظام اسلامی هم افزایش پیدا کرده است. امروز دشمنان نظام و کشور از شیوههایی برای برخورد استفاده میکنند که در گذشته در اختیارشان نبود یا مطرح نبود؛ اما امروز با کیفیّتهای بالا و روشهای پیچیده، توطئههای خود را به مرحلهی عمل میرسانند.البته اگر کسی گمان کند که توطئهی دشمن برای ضربه زدن به نظام کافی است، اشتباه بزرگی مرتکب شده است. دشمن توطئه میکند، نظام اسلامی هم ضدّ توطئه درست میکند؛ «و مکروا و مکراللَّه».(1) آنها روشهایی را برای ضربه زدن به نظام اسلامی اتّخاذ میکنند، نظام اسلامی هم ضد ضربهی آماده را در مقابل آنها به کار میزند؛ ولی بههرحال هوشیاری لازم است.1380/08/08
1 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 54
وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرينَ
ترجمه:
و (یهود و دشمنان مسیح، برای نابودی او و آیینش،) نقشه کشیدند؛ و خداوند (بر حفظ او و آیینش،) چارهجویی کرد؛ و خداوند، بهترین چارهجویان است.
لینک ثابت
معلوم شدن استکبار آمریکا در حمله بی دلیل خود به افغانستان
[امریکاییها با حمله به افغانستان ضرر کردند. آنها چه به مقاصد نظامی خود در اینجا برسند، چه نرسند، دو ضرر عمده کردهاند که یکی مخصوص خود امریکاییهاست، یکی هم ضرری است که دنیای غرب در آن با امریکا شریک است.]
اما آن ضرری که مخصوص امریکاست، این است که نهضت جهانی اسلام با شعار «مرگ بر امریکا» تسریع شد و نشان داده شد «استکبار»ی که ایران تکرار میکند، یعنی چه. وقتی گفته میشود دلیل بیاورید که این اشخاصی که شما میگویید، متّهم قضیهی بیستم شهریور نیویورک و واشنگتناند، دلیل نمیآورند؛ میگویند اینها مجرمند! وقتی گفته میشود به مردم افغانستان حمله نکنید، حمله میکنند. حتّی دوستان اروپاییشان هم که صریحاً حاضر نیستند حمله را محکوم کنند، ولی با زبانهای گوناگون این کار را زشت میشمرند. درعینحال باز امریکاییها دست برنمیدارند! وقتی به آنها میگویند مردم در افغانستان کشته میشوند، آقا (!) مصاحبه میکند که نه، این عکسهایی که شما از بچهها و زنهای مجروح در تلویزیون نشان دادید، جعلی است؛ ما هیچ کس را نکشتهایم! این همه خانه را خراب کردند، مراکز هلال احمر را زدند، مراکز غیرنظامی را به طور آشکار نابود و ویران کردند؛ اما مثل آدمی که «ان رأه استغنی»(1) است، با یک حالت تکبّر میگوید نه؛ همین چیزی است که من میگویم!1380/08/08
لینک ثابت
ما در اوّلِ انقلاب، بسیاری از مسائل مهم مربوط به کشور و دفاع از نظاممان را نمیشناختیم؛ اما امروز مدیران و مسئولان کشور، تجربهی جنگ تحمیلی و محاصرهی اقتصادی امریکا و روگردانی برخی از دولتهای سلطهطلب و نفوذگر را پشت سر گذاشتهاند. اینها تجربههای ماست. عقبنشینی نیروهای شوروی از افغانستان، حملهی عراق به کویت، برگشتن ورق دفاع جهانی از رژیم عراق به حملهی جهانی به رژیم عراق، تجربهها و درسهایی است که مسئولان و مدیران کشور در عملکردشان، و هوشمندان جامعه و آحاد مردم در قضاوتهایشان، از آنها استفاده میکنند.1380/08/08
لینک ثابت
آمریکاییها با حمله به افغانستان ضرر کردند. آنها چه به مقاصد نظامی خود در اینجا برسند، چه نرسند، دو ضرر عمده کردهاند که یکی مخصوص خود آمریکاییهاست، یکی هم ضرری است که دنیای غرب در آن با امریکا شریک است. آن ضرر عمدهای که خود امریکا و دنیای غرب- مشترکاً- در این قضیه تحمّل کردند، این است که چهرهی لیبرالیزم غربی یکبار دیگر افشا شد. در دنیا اینقدر با افتخار از لیبرال دمکراسی غرب نام میآورند و میگویند در غرب، آزادی و تمدّن و دمکراسی و احترام به آراء مردم وجود دارد. بله، زبان جای نرمی است و هرطور بخواهند، میتوانند آن را بگردانند؛ اما در میدان آزمایش معلوم میشود که هرکس چهکاره است! افغانستان میدان آزمایش جدیدی برای لیبرالیزم غرب شد تا نشان داده شود اینها آنجایی که منافع و خواست استکباریشان اقتضا کند، از هیچ عملی فروگذار نمیکنند و حاضرند یک کشور و ملت را بدون هیچ دلیلی به خاک و خون بکشند. در قضیهی حمله به عراق، دولت امریکا دلیلگونه و بهانهای داشت؛ میگفت عراق به کویت حمله کرده است؛ البته آن دلیل هم کافی نبود. اگر عراق به کویت حمله کرده است، چرا باید به شهرهای عراق حمله کنند؟! به نیروهای نظامی باید حمله میکردند. بنابراین آنجا این دلیل، کاملًا قانعکننده نبود؛ اما اینجا همان هم نیست. اینها خودشان هم اعتراف میکنند که مردم هرات، قندهار، کابل و جلالآباد هیچ تقصیری ندارد؛ بلکه یک گروه یا چند نفر انگشتشمار مسئولیت دارند. پس چرا مردم را میکوبید؟! برای اینکه بتوانند به ملت امریکا جوابی بدهند، برای خود مجوّز درست کردهاند و از روی خشم، چنین حرکت وحشیانهای را مرتکب میشوند و مردم افغانستان را قتل عام میکنند. بنابراین چهرهی لیبرالیزم غربی یکبار دیگر افشا شد و معلوم گردید در زیر دسته گلی که نشان میدهند، چماق مخفی کردهاند و در زیر این ظواهر ادکلنزدهی کراوات بستهی منظّمِ و مرتّب، یک چهرهی مخوف پنهان است؛ این را دنیا فهمیده است.1380/08/08
لینک ثابت
کارگزاران نظام, وحدت, پیشرفت
مسؤولان باید به سیاستها عمل کنند و منسجم باشند. انسجام، مهمترین شرط پیشرفت است.1380/08/08
لینک ثابت