امیدواریم دولتی که بر سر کار خواهد آمد، با همکاری مجلس، به اقتصاد سالم کشور، اهمیت حقیقی دهد. اینها به نشستن و بررسیِ علمی کردن و راهکارها را پیدا کردن احتیاج دارد. با گفتن نمیشود؛ باید اقدام و پیگیری کند و موانع تولید بهینه و تکمیل چرخهی صنعتی و موانع صادرات و سرمایهگذاریهای داخلی کشور را بشناسد و آنها را بر طرف کند. اگر امکان جذب سرمایههای خارجی در کشور فراهم میشود، به معنای حقیقی کلمه منافع ملت و هویّت ملی را در نظر بگیرد و مصالح کشور را قربانی نکند. اینطور نباشد که یک جهت را مورد توجه قرار دهیم و جهات دیگر را فراموش کنیم. جذب سرمایههای خارجی باید به شکلی باشد که اقتصاد کشور از آن سود ببرد، نه زیان. ما بعضی از رشدها و شکوفاییهای بادکنکی را در برخی از کشورهای شرق آسیا دیدیم. نخست وزیر مالزی در تهران به من گفت که ما در مدّت چند روز، از یک کشور ثروتمند به یک کشور فقیر تبدیل شدیم! این خوب است؟! یعنی سرنوشت اقتصاد کشور در دست یک تاجر فرنگی باشد که اگر اراده کرد، بتواند کشوری را با میلیاردها دلار گردش سرمایهای، در ظرف چند روز به خاک سیاه بنشاند و فلج کند! او وقتی این مطلب را به من میگفت، چهرهاش پُر از غم و افسردگی بود. ما این رشدهای بادکنکی را پیشرفت اقتصادی نمیدانیم. کشور به سرمایههای انسانی و طبیعی و هویّت ذاتی متّکی است و مستوجب رشد و شکوفایی واقعیِ اقتصادی است؛ اما نه آن گونه که بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول برای ما نسخه بنویسند و ما هم طبق همان نسخه، اقتصاد خودمان را تدوین کنیم؛ نه. ما برنامه و سیاست داریم و - همانطور که گفتم - ما میتوانیم. اگر کسی بگوید ما جز با تسلیم در مقابل این برنامهها، نمیتوانیم حرکت اقتصادی کنیم، قضاوت خوشبینانه در مورد او این است که بگوییم کشور و ملت و سرمایههای داخلی را نشناخته است؛ البته قضاوتهای بدبینانه هم میشود کرد.1380/04/10
لینک ثابت