newspart/index2
قدرت تحلیل سیاسی / قدرت تحلیل/ تحلیل سیاسی/ آگاهی سیاسی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
قدرت تحلیل سیاسی

كسانی این‌طور وانمود می‌كنند نسلی كه روی كار می‌آید - كه اصطلاحاً به آن «نسل سوم انقلاب» می‌گویند - پُشتكرده به انقلاب و رویگردان از ارزشهای دینی است؛ یا اگر هم نیست، به طور اجتناب‌ناپذیری این‌گونه خواهد شد! بنده صددرصد حرف آنها را رد می‌كنم. نه این‌كه من عوامل فسادبرانگیز فرهنگی را نمی‌بینم یا نمی‌شناسم یا از آنها خبر ندارم؛ نخیر، بنده از ماهواره و اینترنت و رمانها و فیلمها و آهنگها و حرفهای فاسد كاملاً خبر دارم و آنها را دست كم نمی‌گیرم. من عمرم را در میان جوانان گذرانده‌ام. از دورانی كه خودم جوان بودم، با جوانان دانشگاهی كه خارج از محیط ما بودند، ارتباط برقرار كردم؛ تا امروز هم ارتباط من با جوانان قطع نشده است. بنابراین می‌دانم حال و هوای جوانی چیست و امروز در فضای جوانیِ ما چه می‌گذرد؛ اما معتقدم نسل كنونیِ امروز این قدر هم آسیب‌پذیر و شكننده نیست؛ این را بد فهمیده‌اند. این نسل در محیطی بار آمده كه از محیط سی سال و سی‌وپنج سال قبل به مراتب پاكیزه‌تر و بهتر است. كسانی كه در این محیط متولّد شده‌اند، به بركت هدایت دینی توانستند آن كار عظیم را انجام دهند و آن ایمانهای پولادین و استوار را عرضه كنند. من معتقدم كه این نسل نسبت به آن نسل، در محیط بهتری پرورش یافته و آمادگیها و آگاهیهای به مراتب بهتر و بالاتری دارد. بنده وقتی حدود بیست سالم بود، هرگز آگاهیهایی كه امروز شما جوان بیست ساله دارید، نداشتم. امروز جوان ایرانی، آگاه و بامعرفت و بصیر و سیاسی و اهل تحلیل است و از همه بالاتر باایمان است.1380/02/12
لینک ثابت
قدرت تحلیل سیاسی

رضاخان قلدر وقتی خواست از غرب برای ما سوغات بیاورد، اولین چیزی كه آورد، عبارت از لباس و رفع حجاب بود؛ آن هم با زور سر نیزه و همان قلدریِ قزّاقیِ خودش! لباسها نباید بلند باشد؛ باید كوتاه باشد؛ كلاه باید این‌طوری باشد؛ بعد همان را هم عوض كردند: اصلاً باید كلاه شاپو باشد! اگر كسی جرأت می‌كرد غیر از كلاه پهلوی - كلاهی كه آن موقع با این عنوان شناخته می‌شد - كلاه دیگری سرش بگذارد، یا غیر از لباس كوتاه چیزی بپوشد، باید كتك می‌خورد و طرد می‌شد. این چیزها را از غرب گرفتند! زنها حق نداشتند حجابشان را حفظ كنند؛ نه فقط چادر - چادر كه برداشته شده بود - اگر روسری هم سرشان می‌كردند و مقداری جلوی چانه‌شان را می‌گرفتند، كتك می‌خوردند! چرا؟ برای این‌كه در غرب، زنها سربرهنه می‌آیند! اینها را از غرب آوردند. چیزی را كه برای این ملت لازم بود، نیاوردند. علم كه نیامد، تجربه كه نیامد، جِدّ و جهد و كوشش كه نیامد، خطرپذیری كه نیامد - هر ملتی بالاخره خصوصیات خوبی دارد - اینها را كه نیاوردند. آنچه را هم كه آوردند، بی‌دریغ قبول كردند. فكر و اندیشه را آوردند، اما بدون تحلیل قبول كردند؛ گفتند چون غربی است، باید قبول كرد. فرم لباس و غذا و حرف زدن و راه رفتن، چون غربی است، بایستی پذیرفت؛ جای بروبرگرد ندارد! برای یك كشور، این حالت بزرگترین سمّ مهلك است؛ این درست نیست.
راه حلّ واقعی این است كه یك ملتْ خودش باشد؛ با مغزِ خودش فكر كند؛ با چشمِ خودش ببیند؛ با اراده خودش انتخاب كند؛ آنچه را هم انتخاب می‌كند، چیزی باشد كه برایش مفید است. ما باید با حفظ تمدّنمان، با دست و بازوی خود كار كنیم و فقط ترجمه، كارِ منحصر ما نباشد. بعضی افراد، حتّی فكر را هم ترجمه شده قبول می‌كنند؛ حاضر نیستند آن را با معیارها بسنجند؛ می‌گویند چون فلان روان‌شناس یا فلان جامعه‌شناس یا فلان اقتصاددان این‌طور گفته و این فرمول را داده، دیگر بروبرگرد ندارد. اگر كسی برخلاف او حرف زد، مثل این‌كه كفر گفته است! چهار صباح دیگر آنها از حرف خودشان بر می‌گردند و حرف دیگری می‌زنند؛ باز این آقا همان حرف دوم آنها را بدون تحلیل قبول می‌كند! برای یك كشور، این بدبختی است. راه حلّ واقعی این است كه یك ملت با دست خود، كار كند؛ برای خود، كار كند؛ با فكر و مغزِ خود بیندیشد و اجتهاد كند و با ابتكار خود پیش برود؛ ضمن این‌كه از همه تجارب هم استفاده كند.1380/02/12

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی