newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
آرمانخواهی

در بین دهها حادثه‌ای که یا انقلاب واقعی بود و یا انقلاب نامیده شد - کودتایی بود که اسمش را انقلاب گذاشتند - بنده هیچ ملتی را مانند ملت ایران سراغ ندارم که این‌طور آگاهانه، آرمانگرایانه، شجاعانه و چنین بیدار و به‌روز، از راه خود و کار خود و آرمانهای خود دفاع کرده باشد. این مخصوص شماست. این مبالغه و مجامله نیست؛ این یک واقعیت است.1378/11/19
لینک ثابت
نوزدهم بهمن؛ روز حضور ارتش در صفوف مقدّم ملت

اگر روز نوزدهم بهمن و حركتی را كه نیروی هوایی انجام داد، به‌طور درست بشكافیم، انسان معانی زیادی در این حركت و در این روز، مشاهده می‌كند. آن روز در واقع، ارتش آمد و خود را در صفوف مقدّم ملت قرار داد؛ با همان هدفها، با همان آرزوها، با همان انگیزه‌ها و با همان روشها. ملت رنج می‌برد؛ انقلاب حركت عظیمی بود كه این ملت بزرگ، برای رنج‌زدایی و آینده‌سازی انجام داد. ملت از دیكتاتوری و استبداد سیاهِ حاكم بر این كشور رنج می‌برد. اوّلاً، این از لوازم سلطنت بود؛ چون نظام پادشاهی نظام مالكیت و مَلِكیّت و فرو بردن پنجه‌ی اقتدار در همه‌ی اركان جان یك ملت است و تحمّل آن بسیار دشوار است. ثانیاً آن خاندان طاغوتی حاكم، این استبداد و خودكامگی را با فساد اخلاقی و فسادآفرینی و بدتر از همه با تسلیمِ یكپارچه‌ی این كشور و این ملت به بیگانگان و دشمنان، آمیخته بودند. ملت از این رنج می‌برد.
وقتی یك ملت، زیر سلطه‌ی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و نظامی یك قدرت بیگانه باشد، مجال رشد و حركت در سمت مورد آرزوی خود را پیدا نمی‌كند. هر موجود زنده‌ای می‌خواهد رشد كند. اگر شما بخواهید جلوِ رشد یك گیاه را بگیرید، آن ظرفی را كه در اطراف او به وجود آورده‌اید می‌شكند و آن سنگ را می‌شكافد تا رشد كند. یك انسان و یك ملت هم همین‌گونه است. راهی كه قدرتمندان برای اینكه این احساس و انگیزه را در یك ملت از بین ببرند، اندیشیده‌اند، بی‌حس كردن، بی‌خیال كردن و تخدیر كردن ملتهاست. این كار را رژیم فاسد و مفسد پهلوی، با استفاده از همه‌ی ابزارهای ممكنی كه در اختیارش گذاشته می‌شد، انجام می‌داد: بی‌حس كردن، بی‌خیال كردن، غافل كردن، غرق در توهّمات كردن و البته گاهی ظواهر و تشریفاتی هم با زرق‌وبرق، جلوِ چشمها نشان دادن. آن روز ارتش را به همین بلا دچار كرده بودند؛ ارتش تحمّل نكرد و پوسته را شكست. آمدن جوانان نیروی هوایی در چنین روزی به مدرسه‌ی علوی كه من آنجا بودم و از نزدیك آن شور و حماسه را دیدم همان شكستن آن پوسته بود. ارتش را از باطن پوك می‌كردند. به ارتش، تا آنجایی كه برایشان صرفه داشت و به خودشان و جلال و شكوه ظاهری خودشان مربوط بود، ظواهر و تشریفات و زرق و برقی می‌دادند؛ اما علم، فناوری، تحقیق، ساخت و تولید، ابدا! اینكه نیروی هوایی بتواند به یك ابزار و وسیله‌ای اشاره كند و بگوید این را من به وجود آورده‌ام و فرزندان من از محصول اندیشه‌ی خودشان ساخته‌اند، ابدا! این‌گونه نبود؛ یعنی اجازه نمی‌دادند. انسان همان انسان است؛ جوانِ آن روز نیروی هوایی، از لحاظ استعداد و كیفیت، مثل جوانِ امروز نیروی هوایی بود؛ اما او اجازه پیدا نمی‌كرد. تحصیلات در یك چهارچوب خاص و در محیط مشخصی در كشور بیگانه؛ دستورها، اندازه‌ها و روشها نه فقط در حوزه‌ی كار نظامی، كه در زمینه‌ی فرهنگ و اعتقادات تحت تأثیر و در مشت بیگانه بود. چهار تا ابزار هم در اختیارش می‌گذاشتند! ارتشی كه یك ابزار را در اختیارش بگذارند، اما اگر یك قطعه‌ی این ابزار جابه‌جا یا خراب شد، قدرت استفاده‌ی از آن را نداشته باشد، چگونه ارتشی است و چقدر می‌تواند مستقل باشد؟ قضیه این‌گونه بود. در آن روز، صحبت از این نبود كه ارتش ایران بتواند از تولید و از محصول تحقیقات خود استفاده كند؛ ابدا. حتّی صحبت این نبود كه بتواند آن هواپیما یا رادار یا وسیله‌ی مدرن الكترونیكی‌ای را كه در اختیارش می‌گذارند، درست بشناسد! اجازه‌ی این هم داده نمی‌شد. این همان سنگ و حجاب و محفظه‌ای است كه جلوِ رشد یك موجود را می‌خواهد بگیرد. این موجود تا مادامی كه بی‌حسّ و بی‌خیال باشد، این محفظه هست و وقتی به خود آمد، آن وقت است كه محفظه‌ها را می‌شكند و مانعها را برمی‌دارد. این اتّفاق افتاد و ارتش، خود را در صفوف مقدّم ملت ایران قرار داد. ملت ایران محفظه‌ها را شكست و حجابهایی را كه در مقابل او قرار داده بودند تا حقیقت را درك نكند، برداشت. آن چیزی كه او را بیدار كرد، یاد خدا، نام خدا، نام اسلام، نفس گرم آن مرد الهی و خدایی، زنده شدن آرمان‌ها و هدفهای بلند اسلامی و افق آینده بود؛ و این راه بسیار خوش عاقبت در مقابل او باز شد.1378/11/19

لینک ثابت
آرمانخواهی, مردم ایران, مقاومت ملت ایران

بنده هيچ ملتى را مانند ملت ايران سراغ ندارم كه اين‌طور آگاهانه، آرمانگرايانه، شجاعانه و چنين بيدار و به‌روز، از راه خود كار خود و آرمانهاى خود دفاع كرده باشد.1378/11/19
لینک ثابت
یوم‌الله ۱۹ بهمن

اگر روز نوزدهم بهمن و حرکتی را که نیروی هوایی انجام داد، به‌طور درست بشکافیم، انسان معانی زیادی در این حرکت و در این روز، مشاهده میکند. آن روز در واقع، ارتش آمد و خود را در صفوف مقدّم ملت قرار داد؛ با همان هدفها، با همان آرزوها، با همان انگیزه‌ها و با همان روشها...
وقتی یک ملت، زیر سلطه فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و نظامی یک قدرت بیگانه باشد، مجال رشد و حرکت در سمت مورد آرزوی خود را پیدا نمیکند. هر موجود زنده‌ای میخواهد رشد کند. اگر شما بخواهید جلوِ رشد یک گیاه را بگیرید، آن ظرفی را که در اطراف او به وجود آورده‌اید میشکند و آن سنگ را میشکافد تا رشد کند. یک انسان و یک ملت هم همین‌گونه است. راهی که قدرتمندان برای این‌که این احساس و انگیزه را در یک ملت از بین ببرند، اندیشیده‌اند، بیحس کردن، بیخیال کردن و تخدیر کردن ملتهاست. این کار را رژیم فاسد و مفسد پهلوی، با استفاده از همه ابزارهای ممکنی که در اختیارش گذاشته میشد، انجام میداد: بیحس کردن، بیخیال کردن، غافل کردن، غرق در توهّمات کردن و البته گاهی ظواهر و تشریفاتی هم با زرق و برق، جلوِ چشمها نشان دادن. آن روز ارتش را به همین بلا دچار کرده بودند؛ ارتش تحمّل نکرد و پوسته را شکست. آمدن جوانان نیروی هوایی در چنین روزی - به مدرسه علوی - که من آن جا بودم و از نزدیک آن شور و حماسه را دیدم - همان شکستن آن پوسته بود.
ارتش را از باطن پوک میکردند. به ارتش، تا آن‌جایی که برایشان صرفه داشت و به خودشان و جلال و شکوه ظاهری خودشان مربوط بود، ظواهر و تشریفات و زرق و برقی میدادند؛ اما علم، فناوری، تحقیق، ساخت و تولید، ابدا! این‌که نیروی هوایی بتواند به یک ابزار و وسیله‌ای اشاره کند و بگوید این را من به وجود آورده‌ام و فرزندان من از محصول اندیشه خودشان ساخته‌اند، ابدا! این‌گونه نبود؛ یعنی اجازه نمیدادند. انسان همان انسان است؛ جوانِ آن روز نیروی هوایی، از لحاظ استعداد و کیفیت، مثل جوانِ امروز نیروی هوایی بود؛ اما او اجازه پیدا نمیکرد. تحصیلات در یک چهارچوب خاص و در محیط مشخصی در کشور بیگانه؛ دستورها، اندازه‌ها و روشها - نه فقط در حوزه کار نظامی، که در زمینه فرهنگ و اعتقادات - تحت تأثیر و در مشت بیگانه بود. چهار تا ابزار هم در اختیارش میگذاشتند! ارتشی که یک ابزار را در اختیارش بگذارند، اما اگر یک قطعه این ابزار جابجا یا خراب شد، قدرت استفاده از آن را نداشته باشد، چگونه ارتشی است و چقدر میتواند مستقل باشد؟ قضیه این‌گونه بود. در آن روز، صحبت از این نبود که ارتش ایران بتواند از تولید و از محصول تحقیقات خود استفاده کند؛ ابدا. حتّی صحبت این نبود که بتواند آن هواپیما یا رادار یا وسیله مدرن الکترونیکیای را که در اختیارش میگذارند، درست بشناسد! اجازه این هم داده نمیشد. این همان سنگ و حجاب و محفظه‌ای است که جلوِ رشد یک موجود را میخواهد بگیرد. این موجود تا مادامی که بیحسّ و بیخیال باشد، این محفظه هست و وقتی به خود آمد، آن وقت است که محفظه‌ها را میشکند و مانعها را برمیدارد. این اتّفاق افتاد و ارتش، خود را در صفوف مقدّم ملت ایران قرار داد.1378/11/19

لینک ثابت
یوم‌الله ۱۹ بهمن

وقتی یک ملت، زیر سلطه فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و نظامی یک قدرت بیگانه باشد، مجال رشد و حرکت در سمت مورد آرزوی خود را پیدا نمیکند. ارتش را به همین بلا دچار کرده بودند؛ ارتش تحمّل نکرد و پوسته را شکست. آمدن جوانان نیروی هوایی در 19 بهمن به مدرسه علوی همان شکستن پوسته بود.1378/11/19
لینک ثابت
ارتش جمهوری اسلامی

راهی که قدرتمندان برای این‌که احساس و انگیزه را در یک ملت از بین ببرند، اندیشیده‌اند، بیحس کردن، بیخیال کردن و تخدیر ‌کردن ملتهاست. این کار را رژیم فاسد و مفسد پهلوی، با استفاده از همه ابزارهای ممکنی که در اختیارش گذاشته میشد، انجام ‌میداد: بیحس کردن، بیخیال کردن، غافل کردن، غرق در توهّمات کردن و البته گاهی ظواهر و تشریفاتی هم با زرق و برق، جلوِ ‌چشمها نشان دادن. آن روز ارتش را به همین بلا دچار کرده بودند؛ ارتش تحمّل نکرد و پوسته را شکست. آمدن جوانان نیروی ‌هوایی در چنین روزی - به مدرسه علوی - که من آن جا بودم و از نزدیک آن شور و حماسه را دیدم - همان شکستن آن پوسته ‌بود.‌
ارتش را از باطن پوک میکردند. به ارتش، تا آن‌جایی که برایشان صرفه داشت و به خودشان و جلال و شکوه ظاهری خودشان ‌مربوط بود، ظواهر و تشریفات و زرق و برقی میدادند؛ اما علم، فناوری، تحقیق، ساخت و تولید، ابدا! این‌که نیروی هوایی بتواند به ‌یک ابزار و وسیله‌ای اشاره کند و بگوید این را من به وجود آورده‌ام و فرزندان من از محصول اندیشه خودشان ساخته‌اند، ابدا! ‌این‌گونه نبود؛ یعنی اجازه نمیدادند. انسان همان انسان است؛ جوانِ آن روز نیروی هوایی، از لحاظ استعداد و کیفیت، مثل جوانِ ‌امروز نیروی هوایی بود؛ اما او اجازه پیدا نمیکرد. تحصیلات در یک چهارچوب خاص و در محیط مشخصی در کشور بیگانه؛ ‌دستورها، اندازه‌ها و روشها - نه فقط در حوزه کار نظامی، که در زمینه فرهنگ و اعتقادات - تحت تأثیر و در مشت بیگانه بود. ‌چهار تا ابزار هم در اختیارش میگذاشتند! ارتشی که یک ابزار را در اختیارش بگذارند، اما اگر یک قطعه این ابزار جابجا یا خراب ‌شد، قدرت استفاده از آن را نداشته باشد، چگونه ارتشی است و چقدر میتواند مستقل باشد؟ قضیه این‌گونه بود. در آن روز، صحبت ‌از این نبود که ارتش ایران بتواند از تولید و از محصول تحقیقات خود استفاده کند؛ ابدا. حتّی صحبت این نبود که بتواند آن ‌هواپیما یا رادار یا وسیله مدرن الکترونیکی ای را که در اختیارش میگذارند، درست بشناسد! اجازه این هم داده نمیشد. این همان ‌سنگ و حجاب و محفظه‌ای است که جلوِ رشد یک موجود را میخواهد بگیرد. این موجود تا مادامی که بیحسّ و بیخیال باشد، این ‌محفظه هست و وقتی به خود آمد، آن وقت است که محفظه‌ها را میشکند و مانعها را برمیدارد. این اتّفاق افتاد و ارتش، خود را در ‌صفوف مقدّم ملت ایران قرار داد.‌1378/11/19

لینک ثابت
ارتش جمهوری اسلامی

راهی که قدرتمندان برای این‌که احساس و انگیزه را در یک ملت از بین ببرند، اندیشیده‌اند، بیحس کردن، بیخیال کردن و تخدیر ‌کردن ملتهاست. این کار را رژیم فاسد و مفسد پهلوی، با استفاده از همه ابزارهای ممکنی که در اختیارش گذاشته میشد، انجام ‌میداد: بیحس کردن، بیخیال کردن، غافل کردن، غرق در توهّمات کردن و البته گاهی ظواهر و تشریفاتی هم با زرق و برق، جلوِ ‌چشمها نشان دادن. آن روز ارتش را به همین بلا دچار کرده بودند...‌
ارتش را از باطن پوک میکردند. به ارتش، تا آن‌جایی که برایشان صرفه داشت و به خودشان و جلال و شکوه ظاهری خودشان ‌مربوط بود، ظواهر و تشریفات و زرق و برقی میدادند؛ اما علم، فناوری، تحقیق، ساخت و تولید، ابدا! این‌که نیروی هوایی بتواند به ‌یک ابزار و وسیله‌ای اشاره کند و بگوید این را من به وجود آورده‌ام و فرزندان من از محصول اندیشه خودشان ساخته‌اند، ابدا! ‌این‌گونه نبود؛ یعنی اجازه نمیدادند... تحصیلات در یک چهارچوب خاص و در محیط مشخصی در کشور بیگانه؛ دستورها، اندازه‌ها ‌و روشها - نه فقط در حوزه کار نظامی، که در زمینه فرهنگ و اعتقادات - تحت تأثیر و در مشت بیگانه بود. چهار تا ابزار هم در ‌اختیارش میگذاشتند! ارتشی که یک ابزار را در اختیارش بگذارند، اما اگر یک قطعه این ابزار جابجا یا خراب شد، قدرت استفاده از ‌آن را نداشته باشد، چگونه ارتشی است و چقدر میتواند مستقل باشد؟ قضیه این‌گونه بود. در آن روز، صحبت از این نبود که ارتش ‌ایران بتواند از تولید و از محصول تحقیقات خود استفاده کند؛ ابدا. حتّی صحبت این نبود که بتواند آن هواپیما یا رادار یا وسیله ‌مدرن الکترونیکیای را که در اختیارش میگذارند، درست بشناسد! اجازه این هم داده نمیشد. این همان سنگ و حجاب و ‌محفظه‌ای است که جلوِ رشد یک موجود را میخواهد بگیرد.‌1378/11/19

لینک ثابت
ارتش جمهوری اسلامی

امروز ارتش، ارتشی پیشرفته، آگاه، دانشمند، اهل تحقیق و اهل ساخت است. امروز ارتش، ارتش صالحی است. امروز در میان ارتش، ‌جوانان مؤمن، انسانهای صالح، باگذشت، شجاع و مایه افتخار - که هر ملتی وقتی نیروهای مسلّح خودش را این‌گونه ببیند، حظ ‌میکند - وجود دارند. آن فسادها و ذلّت‌پذیریها و اسارتهایی که انسان در خیلی از جاهای دیگر میبیند و میشنود، بحمداللَّه در این ‌ارتش و در این نیروهای مسلّح، یا نیست و یا خیلی کم است.‌
جوانان عزیز! فرماندهان عزیز! نگذارید این حالت از دست برود. هر جا هستید - چه در نیروی هوایی، چه در نیروی زمینی و ‌نیروی دریایی، چه در سایر سازمانهای مسلّح، در سپاه پاسداران، در نیروی انتظامی و جاهای دیگر - نگذارید این حالت طهارت و ‌قداستی که به‌طور بی سابقه در نیروهای مسلّح ما به‌وجود آمده، خدشه‌دار شود؛ نگذارید. این را به هر قیمتی که میتوانید، حفظ ‌کنید؛ بخصوص شما جوانانی که در مراکز علمی حضور دارید و معلّمان و فرماندهانتان. مراقب باشید، این صفا و نورانیت و طهارت ‌را روزبه‌روز زیادتر کنید. گره‌های این ملت این‌گونه گشوده خواهد شد و در این راه به هدفها خواهید رسید و این ملت سربلند ‌خواهد شد. ‌1378/11/19

لینک ثابت
ارتش جمهوری اسلامی

به شهدای بلندآوازه نیروی هوایی ارتش که هر کدام در آسمان خاطرات این کشور ستاره‌ای شدند و در تاریخ این ملت ‌ماندگار گشتند، درود میفرستم.‌1378/11/19
لینک ثابت
ارتش جمهوری اسلامی

من بسیاری از آرزوهای خودم را در نیروی هوایی برآورده میبینم؛ اما بسیاری دیگر از آرزوها هست که باید به دست شما ‌نسل جوان ارتش برآورده شود‌.‌1378/11/19
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی