اگر روز نوزدهم بهمن و حركتی را كه نیروی هوایی انجام داد، بهطور درست بشكافیم، انسان معانی زیادی در این حركت و در این روز، مشاهده میكند. آن روز در واقع، ارتش آمد و خود را در صفوف مقدّم ملت قرار داد؛ با همان هدفها، با همان آرزوها، با همان انگیزهها و با همان روشها. ملت رنج میبرد؛ انقلاب حركت عظیمی بود كه این ملت بزرگ، برای رنجزدایی و آیندهسازی انجام داد. ملت از دیكتاتوری و استبداد سیاهِ حاكم بر این كشور رنج میبرد. اوّلاً، این از لوازم سلطنت بود؛ چون نظام پادشاهی نظام مالكیت و مَلِكیّت و فرو بردن پنجهی اقتدار در همهی اركان جان یك ملت است و تحمّل آن بسیار دشوار است. ثانیاً آن خاندان طاغوتی حاكم، این استبداد و خودكامگی را با فساد اخلاقی و فسادآفرینی و بدتر از همه با تسلیمِ یكپارچهی این كشور و این ملت به بیگانگان و دشمنان، آمیخته بودند. ملت از این رنج میبرد.
وقتی یك ملت، زیر سلطهی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و نظامی یك قدرت بیگانه باشد، مجال رشد و حركت در سمت مورد آرزوی خود را پیدا نمیكند. هر موجود زندهای میخواهد رشد كند. اگر شما بخواهید جلوِ رشد یك گیاه را بگیرید، آن ظرفی را كه در اطراف او به وجود آوردهاید میشكند و آن سنگ را میشكافد تا رشد كند. یك انسان و یك ملت هم همینگونه است. راهی كه قدرتمندان برای اینكه این احساس و انگیزه را در یك ملت از بین ببرند، اندیشیدهاند، بیحس كردن، بیخیال كردن و تخدیر كردن ملتهاست. این كار را رژیم فاسد و مفسد پهلوی، با استفاده از همهی ابزارهای ممكنی كه در اختیارش گذاشته میشد، انجام میداد: بیحس كردن، بیخیال كردن، غافل كردن، غرق در توهّمات كردن و البته گاهی ظواهر و تشریفاتی هم با زرقوبرق، جلوِ چشمها نشان دادن. آن روز ارتش را به همین بلا دچار كرده بودند؛ ارتش تحمّل نكرد و پوسته را شكست. آمدن جوانان نیروی هوایی در چنین روزی به مدرسهی علوی كه من آنجا بودم و از نزدیك آن شور و حماسه را دیدم همان شكستن آن پوسته بود. ارتش را از باطن پوك میكردند. به ارتش، تا آنجایی كه برایشان صرفه داشت و به خودشان و جلال و شكوه ظاهری خودشان مربوط بود، ظواهر و تشریفات و زرق و برقی میدادند؛ اما علم، فناوری، تحقیق، ساخت و تولید، ابدا! اینكه نیروی هوایی بتواند به یك ابزار و وسیلهای اشاره كند و بگوید این را من به وجود آوردهام و فرزندان من از محصول اندیشهی خودشان ساختهاند، ابدا! اینگونه نبود؛ یعنی اجازه نمیدادند. انسان همان انسان است؛ جوانِ آن روز نیروی هوایی، از لحاظ استعداد و كیفیت، مثل جوانِ امروز نیروی هوایی بود؛ اما او اجازه پیدا نمیكرد. تحصیلات در یك چهارچوب خاص و در محیط مشخصی در كشور بیگانه؛ دستورها، اندازهها و روشها نه فقط در حوزهی كار نظامی، كه در زمینهی فرهنگ و اعتقادات تحت تأثیر و در مشت بیگانه بود. چهار تا ابزار هم در اختیارش میگذاشتند! ارتشی كه یك ابزار را در اختیارش بگذارند، اما اگر یك قطعهی این ابزار جابهجا یا خراب شد، قدرت استفادهی از آن را نداشته باشد، چگونه ارتشی است و چقدر میتواند مستقل باشد؟ قضیه اینگونه بود. در آن روز، صحبت از این نبود كه ارتش ایران بتواند از تولید و از محصول تحقیقات خود استفاده كند؛ ابدا. حتّی صحبت این نبود كه بتواند آن هواپیما یا رادار یا وسیلهی مدرن الكترونیكیای را كه در اختیارش میگذارند، درست بشناسد! اجازهی این هم داده نمیشد. این همان سنگ و حجاب و محفظهای است كه جلوِ رشد یك موجود را میخواهد بگیرد. این موجود تا مادامی كه بیحسّ و بیخیال باشد، این محفظه هست و وقتی به خود آمد، آن وقت است كه محفظهها را میشكند و مانعها را برمیدارد. این اتّفاق افتاد و ارتش، خود را در صفوف مقدّم ملت ایران قرار داد. ملت ایران محفظهها را شكست و حجابهایی را كه در مقابل او قرار داده بودند تا حقیقت را درك نكند، برداشت. آن چیزی كه او را بیدار كرد، یاد خدا، نام خدا، نام اسلام، نفس گرم آن مرد الهی و خدایی، زنده شدن آرمانها و هدفهای بلند اسلامی و افق آینده بود؛ و این راه بسیار خوش عاقبت در مقابل او باز شد.1378/11/19
بیانات در دیدار پرسنل نیروی هوایی در دانشگاه هوایی شهید ستّاری
یومالله ۱۹ بهمن, حکومت استبدادی, سلسله پهلوی, سلسله پهلوی, خیانت پهلویها, ارتش دوران پهلوی
روایت تاریخی
لینک ثابت
یومالله ۱۹ بهمن, حکومت استبدادی, سلسله پهلوی, سلسله پهلوی, خیانت پهلویها, ارتش دوران پهلوی
روایت تاریخی