حضرت امام حسین(علیه السلام) / عاشورا/کربلا/عبرتهای عاشورا/حسنین/کوفیان/یزید / سیدالشهدا/ثارالله/اباعبدالله الحسین
اعتماد انسانهای با اخلاص به وعده ی پیروزی الهی
برجستگی وجود اباعبداللَّه علیهالسّلام دارای ابعاد است که هر کدام از این ابعاد هم بحث و توضیح و تبیین فراوانی به دنبال دارد؛ ولی اگر دو، سه صفت برجسته را در میان همهی این برجستگیها اسم بیاوریم، یکی از آنها «اخلاص» است؛ یعنی رعایت کردن وظیفهی خدایی و دخالت ندادن منافع شخصی و گروهی و انگیزههای مادّی در کار. صفت برجستهی دیگر «اعتماد به خدا»ست. ظواهر حکم میکرد که این شعله در صحرای کربلا خاموش خواهد شد. چطور این را «فرزدقِ» شاعر میدید؛ اما امام حسین علیهالسّلام نمیدید؟! نصیحت کنندگانی که از کوفه میآمدند، میدیدند؛ اما حسینبنعلی علیهالسّلام که عین اللَّه بود، نمیدید و نمیفهمید؟! ظواهر همین بود؛ ولی اعتماد به خدا حکم میکرد که علیرغم این ظواهر، یقین کند که حرف حق و سخن درست او غالب خواهد شد. اصل قضیه هم این است که نیّت و هدف انسان تحقّق پیدا کند. اگر هدف تحقّق پیدا کرد، برای انسانِ با اخلاص، شخصِ خود او که مهم نیست.یکی از بزرگان اهل سلوک و معرفت را دیدم در نامهای نوشته است که اگر فرض کنیم - به فرض محال - همهی کارهایی که نبیّمکرّم اسلام صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم انجام داد و هدفِ او بود که آنها را انجام دهد، انجام میگرفت، منتها به نام یک کس دیگر، آیا در آن صورت پیامبر اسلام ناراضی بود؟ آیا میگفت که چون به نام دیگری است، نخواهم کرد؟ آیا اینگونه بود؟ یا نه؛ هدف این است که آن کارها انجام گیرد؛ به نام چه کسی انجام گیرد، مهم نیست. پس، هدف مهمّ است. «شخص» و «من» و «خود» برای انسانِ با اخلاص اهمیتی ندارد. اخلاص را دارد، اعتماد به خدا را هم دارد. میداند که خدای متعال حتماً این هدف را غالب خواهد کرد؛ چون فرموده است: «و انّ جندنا لهم الغالبون»(1) خیلی از این جنودی که غالبند، در میدان جهاد به خاک شهادت میافتند و از بین میروند؛ لیکن فرموده است: «و انّ جندنا لهم الغالبون»؛ درعینحال غلبه با آنهاست.1377/09/02
لینک ثابت
اخلاص ،اعتماد به خدا و موقع شناسی ؛ سه عامل ماندگاری حرکت امام خمینی (ره)
خصوصیت سوم[از خصوصیات امام حسین علیه السلام]، شناختن «موقع» است. امام حسین علیهالسّلام در فهم «موقع» اشتباه نکرد. در قبل از حادثهی کربلا، دهسال امامت و مسؤولیت با او بود. آن حضرت در مدینه مشغول کارهای دیگری بود و کار کربلایی نمیکرد؛ اما به مجرّد اینکه فرصت به او اجازه داد که آن کار مهم را انجام دهد، فرصت را شناخت و آن را چسبید؛ موقع را شناخت و آن را از دست نداد. این سه خصوصیت[اخلاص ،اعتماد به خدا،موقع شناسی]، تعیین کننده است. در تمام ادوار نیز همینطور است؛ در انقلاب نیز همینگونه بود. امام ما هم که میبینید اینقدر خدای متعال او را به مقام رفیع رساند - و رفعناه مکانا علیّا(1) - و علیرغم همهی عوامل در سرتاسر دنیای مادّیت و استکبار که میخواستند او را محو کنند، به فراموشی دهند و کوچک کنند، او را حفظ و بزرگ کرد و ماندگار و جاودان نمود، علّت همین بود که این سه خصوصیت را داشت: اوّلاً با اخلاص بود و برای خود چیزی نمیخواست؛ ثانیاً به خدای خود اعتماد داشت و میدانست که کار و هدف، تحقّق پیدا خواهد کرد - به بندگان خدا هم اعتماد داشت - ثالثاً زمان و «موقع» را از دست نداد. در لحظهی لازم، اقدام لازم، صحبت لازم، اشارهی لازم و حرکت لازم را کرد.1377/09/02
لینک ثابت
حضرت امام حسین(علیه السلام)
در خلال دهها و صدها خصوصیتی که امّت اسلام به برکت اسلام و قرآن و اهل بیت از آن برخوردار است، یکی هم این است که مردم ما الگوهای بزرگ و درخشانی در جلوِ چشم خود دارند. برای ملتها، الگو خیلی مهمّ است. شما ببینید؛ ملتهای مختلف، اگر در شخصیتی رشحهای از عظمت وجود داشته است، او را مطلق میکنند، بزرگ میکنند، نام او را جاودانه میکنند؛ برای اینکه حرکت عمومی نسلهایشان را به آن سمتی که میخواهند، جهت بدهند. گاهی شخصیت واقعی هم ندارند؛ اما در داستانها و شعرها و افسانههای گوناگون ملی و اساطیر، آنها را مطرح میکنند. اینها همه از این سرچشمه گرفته است که ملتها از میان خود، به دیدن نمونههای بزرگ احتیاج دارند. این در اسلام به صورت فراوان و بینظیری هست، که از جلمهی بزرگترین آنها حضرت اباعبداللَّه علیهالسّلام پیشوای مسلمین و فرزند پیامبر و شهید بزرگِ تاریخ بشر است.
برجستگی وجود اباعبداللَّه علیهالسّلام دارای ابعاد است که هر کدام از این ابعاد هم بحث و توضیح و تبیین فراوانی به دنبال دارد؛ ولی اگر دو، سه صفت برجسته را در میان همهی این برجستگیها اسم بیاوریم، یکی از آنها «اخلاص» است؛ یعنی رعایت کردن وظیفهی خدایی و دخالت ندادن منافع شخصی و گروهی و انگیزههای مادّی در کار. صفت برجستهی دیگر «اعتماد به خدا»ست. ظواهر حکم میکرد که این شعله در صحرای کربلا خاموش خواهد شد. چطور این را «فرزدقِ» شاعر میدید؛ اما امام حسین علیهالسّلام نمیدید؟! نصیحت کنندگانی که از کوفه میآمدند، میدیدند؛ اما حسینبنعلی علیهالسّلام که عین اللَّه بود، نمیدید و نمیفهمید؟! ظواهر همین بود؛ ولی اعتماد به خدا حکم میکرد که علیرغم این ظواهر، یقین کند که حرف حق و سخن درست او غالب خواهد شد. اصل قضیه هم این است که نیّت و هدف انسان تحقّق پیدا کند. اگر هدف تحقّق پیدا کرد، برای انسانِ با اخلاص، شخصِ خود او که مهم نیست.
خصوصیت سوم، شناختن «موقع» است. امام حسین علیهالسّلام در فهم «موقع» اشتباه نکرد. در قبل از حادثهی کربلا، دهسال امامت و مسؤولیت با او بود. آن حضرت در مدینه مشغول کارهای دیگری بود و کار کربلایی نمیکرد؛ اما به مجرّد اینکه فرصت به او اجازه داد که آن کار مهم را انجام دهد، فرصت را شناخت و آن را چسبید؛ موقع را شناخت و آن را از دست نداد. این سه خصوصیت، تعیین کننده است. در تمام ادوار نیز همینطور است؛ در انقلاب نیز همینگونه بود. امام ما هم که میبینید اینقدر خدای متعال او را به مقام رفیع رساند - و رفعناه مکانا علیّا(269) - و علیرغم همهی عوامل در سرتاسر دنیای مادّیت و استکبار که میخواستند او را محو کنند، به فراموشی دهند و کوچک کنند، او را حفظ و بزرگ کرد و ماندگار و جاودان نمود، علّت همین بود که این سه خصوصیت را داشت: اوّلاً با اخلاص بود و برای خود چیزی نمیخواست؛ ثانیاً به خدای خود اعتماد داشت و میدانست که کار و هدف، تحقّق پیدا خواهد کرد - به بندگان خدا هم اعتماد داشت - ثالثاً زمان و «موقع» را از دست نداد. در لحظهی لازم، اقدام لازم، صحبت لازم، اشارهی لازم و حرکت لازم را کرد.1377/09/02
لینک ثابت
حضرت امام حسین(علیه السلام), لحظهشناسی
امام حسین علیهالسلام در فهم «موقع» اشتباه نكرد.1377/09/02
لینک ثابت
حضرت امام حسین(علیه السلام)
حضرت اباعبداللَّه علیهالسّلام پیشوای مسلمین و فرزند پیامبر و شهید بزرگِ تاریخ بشر است.1377/09/02
لینک ثابت
حضرت امام حسین(علیه السلام)
امام حسین علیهالسّلام در فهم «موقع» اشتباه نکرد.1377/09/02
لینک ثابت
حضرت امام حسین(علیه السلام)
برجستگی وجود اباعبداللَّه علیهالسّلام دارای ابعاد است که هر کدام از این ابعاد هم بحث و توضیح و تبیین فراوانی به دنبال دارد؛ ولی اگر دو، سه صفت برجسته را در میان همه این برجستگیها اسم بیاوریم، یکی از آنها «اخلاص» است؛ یعنی رعایت کردن وظیفه خدایی و دخالت ندادن منافع شخصی و گروهی و انگیزههای مادّی در کار. صفت برجسته دیگر «اعتماد به خدا» ست. ظواهر حکم میکرد که این شعله در صحرای کربلا خاموش خواهد شد. چطور این را «فرزدقِ» شاعر میدید؛ اما امام حسین علیهالسّلام نمیدید!؟ نصیحت کنندگانی که از کوفه میآمدند، میدیدند؛ اما حسینبنعلی علیهالسّلام که عین اللَّه بود، نمیدید و نمیفهمید!؟ ظواهر همین بود؛ ولی اعتماد به خدا حکم میکرد که علیرغم این ظواهر، یقین کند که حرف حق و سخن درست او غالب خواهد شد. اصل قضیه هم این است که نیّت و هدف انسان تحقّق پیدا کند. اگر هدف تحقّق پیدا کرد، برای انسانِ با اخلاص، شخصِ خود او که مهم نیست... خصوصیت سوم، شناختن «موقع» است. امام حسین علیهالسّلام در فهم «موقع» اشتباه نکرد. در قبل از حادثه کربلا، دهسال امامت و مسؤولیت با او بود. آن حضرت در مدینه مشغول کارهای دیگری بود و کار کربلایی نمیکرد؛ اما به مجرّد این که فرصت به او اجازه داد که آن کار مهم را انجام دهد، فرصت را شناخت و آن را چسبید؛ موقع را شناخت و آن را از دست نداد. این سه خصوصیت، تعیین کننده است.1377/09/02
لینک ثابت