در نظام اسلامى، آن تحولی که به وجود مىآید، صرفاً تحول سیاسى نیست. فرق اساسى نظام الهى با نظامهاى دیگر، همین است. در نظام الهى، انسانها تحول معنوى پیدا مىکنند. انسان مادّى، انسان معنوى و الهى مىشود و آرزوهاى مادّى به آرزوهاى والاى انسانى و خدایى تبدیل مىگردد. اگر شما ملاحظه مىکنید که مسلمانان به برکت برههى کوتاهِ حاکمیتِ خدا در صدر اسلام به برکت همان چند سال معدود توانستند قرنهاى متمادى دنیا را متحول کنند؛ به دنیا علم و مدنیّت و تفکّر و عقل و روح و معنا و منطق و همه چیز ببخشند؛ آن مدنیّت عظیم اسلامى را پدید آورند و زمینهى پیشرفتهاى بشر را در سالها و قرنهاى بعد از آن ایجاد کنند، به خاطر آن تحولی است که در انسان مُسلمِ صدر اسلام به وقوع پیوست. امروز هم مسلمانِ حقیقى که به برکت ارتباط با خدا، تحول واقعى یافته و به انسان روحانى تبدیل شده باشد نه به معناى اینکه نیازهاى جسمانى و مادّى را فراموش کند؛ نه: «وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا» ؛ دنیا را هم باید آباد کند، مادّیات را هم بایستى کیفیت ببخشد، علم را هم باید پیش ببرد، زندگى را هم باید سامان دهد؛ اما در اینها منحصر نشود و این تحول را پیدا کند که به آرمانهاى معنوى و آرزوهاى بزرگ الهى دلباخته گردد خواهد توانست نه فقط جامعهى خود را کیفیت و برترى دهد، بلکه روى دنیا اثر بگذارد، روى تاریخ اثر بگذارد و انسانیت را متحول کند و به فضل الهى این اتّفاق خواهد افتاد. قاعده و پایهى اساسى این کار آن است که امروز در نظام اسلامى ما، مردم رابطهى قلبى و معنوى خودشان را با خدا قوىتر کنند و با خدا انس بیشترى بگیرند و این فرصت ماه رجب و فرصتهاى متبرّک، فرصتهاى مغتنمى است.1377/07/29
لینک ثابت