شاید بشود گفت که اکثر فرایض عبادی اسلام - حتی نماز - یک جنبهی اجتماعی هم دارد؛ ولی جنبهی اجتماعی حج، یک عالم غریبی است، محشری است، چیز ماندگاری است؛ اما این دفعه نه در حافظهی یک فرد، بلکه در حافظهی یک امت و یک ملت. واقعا اگر از یک موسم حج، به لحاظ جنبهی اجتماعی، درست استفاده شود، یک مراسم حج در یک سال کافی است که دنیای اسلام را متحول کند. اگر رابطهها درست باشد؛ دلها به هم وصل شود، جویبار بابرکت مفاهیم و فرهنگها و معلومات از سوی ملتهای گوناگون، به سمت دلهای دیگر سرازیر گردد، مسلمانان در آنجا همدیگر را بیابند، مجموعه را ببینند، معنای طواف و سعی و وقوف و مبیت را درک کنند، مفاهیم اجتماعی اینها را بفهمند، حقیقتا یک حج میتواند کار یک امت را اصلاح کند. اینقدر بابرکت است.1376/12/13
لینک ثابت
امروز بحمدالله در ذهن جامعهی ما این معنا ثابت و جا افتاده است که حج در بین همهی فرایض اسلامی، آن فریضهی ممتازی است که هم جنبهی الهی و معنوی و فردی آن وهم جنبهی اجتماعیاش، از بقیهی واجبات امتیاز دارد.1376/12/13
لینک ثابت
مسألهی دیگری که توجّه به آن خیلی لازم است، مسألهی دین و سیاست است. جدا کردن دین از سیاست که شاید از قریب دویست سال قبل در برنامهی دشمنان دنیای اسلام بوده است، نکتهی بسیار مهمّی است. و لو خود این کلمه را تکرار کنید که «سیاست اسلام از دیانت آن جدا نیست، دیانت اسلام از سیاست آن جدا نیست». این تکرار شود، گفته شود و به گوش همه برسد.
پیامبر اکرم، اوّل که به مدینه تشریف بردند، یک حکومت تشکیل دادند. حکومت یعنی چه؟ نرفتند گوشهای بنشینند و بگویند هرکس خواست مسئله بپرسد چون کفّار قریش نیستند که ایجاد مزاحمت کنند بیاید پیش ما آزادانه بپرسد! یا مثلًا هرکه خواست نماز یاد بگیرد، برود از فلانی یاد بگیرد یا از خودمان بیاموزد. اوّل، یک حکومت و یک ریاست تشکیل دادند. کار اوّلِ اسلام این است. بعد هم بلافاصله این حکومت شروع به کارهای حکومت مقتدر کرد: جنگیدن، مبارزه کردن، بعد کمکم نامهنگاری به این طرف و آن طرف و حلّ و فصل امور دیگر. در مقابل این واقعیت، چه کسی میتواند غیر از آنچه که معنا و مفهوم صریح آن، وحدت دین و سیاست در اسلام است، مطلبی اقامه کند؟1376/12/13
لینک ثابت
حقیقتاً یک حج میتواند کار یک امّت را اصلاح کند. اینقدر بابرکت است.1376/12/13
لینک ثابت
انقلاب, امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), انقلاب اسلامی
اگر رهبر این انقلاب، مردی مثل آن انسان معنوی، آن عارف خالص پاکباختهی دلسوخته نبود، این انقلاب هم به اینجاها نمیرسید.1376/12/13
لینک ثابت
مردم ایران, معنویتگرایی, تحول, انقلاب
اگر ملتی که در راه صلاح و فلاح و انقلاب و تحوّل حقیقی حرکت میکند، از معنا صرفنظر کرد و دور معنویت خط کشید در جهت سیاسی و مادّی هم استفاده نخواهد کرد.1376/12/13
لینک ثابت
حج در بین همهی فرایض اسلامی، آن فریضهی ممتازی است که هم جنبهی الهی و معنوی و فردی آن وهم جنبهی اجتماعیاش، از بقیهی واجبات امتیاز دارد.1376/12/13
لینک ثابت
واقعاً اگر از یک موسم حج، به لحاظ جنبهی اجتماعی، درست استفاده شود، یک مراسم حج در یک سال کافی است که دنیای اسلام را متحوّل کند.1376/12/13
لینک ثابت
عزیزان من! در یک تحوّل اجتماعی، آن چیزی که آخرتر از همه اصلاح میشود و تغییر پیدا میکند، اخلاق است؛ اخلاق، نه به معنای رفتار. البته رفتارهای افراد با یکدیگر را که عرفاً به آن «اخلاق» میگویند، آن هم دیر عوض میشود؛ لیکن منظور ما آن نیست. آن چیزی که از همه دیرتر عوض میشود، اخلاقیّات و خُلقیّات انسانهاست؛ چه خُلقیّات فردی، چه خُلقیّات جمعی؛ که جمعهای مختلفِ عالم، خُلقیّاتی دارند: یک قوم به تعصّب معروف است، یک قوم به راحتطلبی شهرت دارد و ... . اینها خیلی دیر عوض میشود. اگر چیز بدی از این قبیل در قومی هست و اخلاق زشتی وجود دارد، خیلی دیر عوض میشود.
اگر شما میخواهید بر مخاطبانتان تأثیر بگذارید - چه آن مخاطبی که این نکتهای را که عرض کردیم میداند و چه آن مخاطبی که این نکته را نمیداند - باید با اخلاق با آنها مواجه شوید. باید نشان دهید که اخلاقمان تغییر پیدا کرده است. ما باید اثبات کنیم که اسلام در آن بطنالبطن جان ما و در آن ژرفای روح ما نفوذ و رسوخ کرده و به خوردِ جان ما رفته است، والّا اگر اسم اسلام و ظاهر اسلام و ادّعای اسلام و ادّعای جمهوری اسلامی باشد، قبل از ما هم دیگران کردهاند؛ بعد از ما هم کسانی کردهاند و خواهند کرد. خیلی هم ارزش ندارد؛ گاهی اوقات به ضرر هم هست.1376/12/13
لینک ثابت
مسأله دیگری كه توجّه به آن خیلی لازم است، مسأله دین و سیاست است. جدا كردن دین از سیاست كه شاید از قریب دویست سال قبل در برنامه دشمنان دنیای اسلام بوده است، نكته بسیار مهمّی است. ولو خود این كلمه را تكرار كنید كه «سیاست اسلام از دیانت آن جدا نیست، دیانت اسلام از سیاست آن جدا نیست». این تكرار شود، گفته شود و به گوش همه برسد.
پیامبر اكرم، اوّل كه به مدینه تشریف بردند، یك حكومت تشكیل دادند. حكومت یعنی چه؟ نرفتند گوشهای بنشینند و بگویند هر كس خواست مسأله بپرسد - چون كفّار قریش نیستند كه ایجاد مزاحمت كنند - بیاید پیش ما آزادانه بپرسد! یا مثلاً هركه خواست نماز یاد بگیرد، برود از فلانی یاد بگیرد یا از خودمان بیاموزد. اوّل، یك حكومت و یك ریاست تشكیل دادند. كار اوّلِ اسلام این است. بعد هم بلافاصله این حكومت شروع به كارهای حكومت مقتدر كرد: جنگیدن، مبارزه كردن، بعد كمكم نامهنگاری به این طرف و آن طرف و حلّ و فصل امور دیگر. در مقابل این واقعیت، چه كسی میتواند غیر از آنچه كه معنا و مفهوم صریح آن، وحدت دین و سیاست در اسلام است، مطلبی اقامه كند؟1376/12/13
لینک ثابت
اگر رهبر این انقلاب، مردى مثل آن انسان معنوى، آن عارف خالص پاکباختهى دلسوخته نبود، این انقلاب هم به این جاها نمىرسید. هرچه هم عاقلانه و حکیمانه حرکت مىشد، اینگونه نمىشد. پشتوانه و مغز معناست که قشر مسائل اجتماعى و فردى و سیاسى و غیره را جان مىدهد و رنگ و جلا مىبخشد. بدون آن نمىشود. مایهى اصلى، معنویت و ارتباط با خدا و توجّه به خداست. لذا در حج به این بخش هم بایستى حد اکثر اهتمام شود. نه اینکه ما مىگوییم ارتباط برقرار کنیم، کار سیاسى بکنیم، برائت راه بیندازیم، تبلیغ مسائل گوناگون جمهورى اسلامى را بکنیم؛ اما به گریه و شبزندهدارى و تضرّع و ختم قرآن و استضائه از آن خورشید معنویت و از آن کورهى گداختهى عشق و محبّت را نپردازیم. نخیر، اینگونه نیست. اینجا هم پشتوانهى آن است. هر دو جهت مورد نظر است. البته چون بىتوجّهى به جنبهى اجتماعى و سیاسى بیشتر شده است، اینجا یک توجّه ویژه براى آن قسمت لازم است. این را باید توجه داشت.1376/12/13
لینک ثابت
در یک تحوّل اجتماعى، آن چیزى که آخرتر از همه اصلاح مىشود و تغییر پیدا مىکند، اخلاق است؛ اخلاق، نه به معناى رفتار. البته رفتارهاى افراد با یکدیگر را که عرفاً به آن «اخلاق» مىگویند، آن هم دیر عوض مىشود؛ لیکن منظور ما آن نیست. آن چیزى که از همه دیرتر عوض مىشود، اخلاقیّات و خُلقیّات انسانهاست؛ چه خُلقیّات فردى، چه خُلقیّات جمعى؛ که جمعهاى مختلفِ عالم، خُلقیّاتى دارند: یک قوم به تعصّب معروف است، یک قوم به راحتطلبى شهرت دارد و .... اینها خیلى دیر عوض مىشود. اگر چیز بدى از این قبیل در قومى هست و اخلاق زشتى وجود دارد، خیلى دیر عوض مىشود.اگر شما مىخواهید بر مخاطبانتان تأثیر بگذارید چه آن مخاطبى که این نکتهاى را که عرض کردیم مىداند و چه آن مخاطبى که این نکته را نمىداند باید با اخلاق با آنها مواجه شوید. باید نشان دهید که اخلاقمان تغییر پیدا کرده است. ما باید اثبات کنیم که اسلام در آن بطن البطن جان ما و در آن ژرفاى روح ما نفوذ و رسوخ کرده و به خوردِ جان ما رفته است، و الّا اگر اسم اسلام و ظاهر اسلام و ادّعاى اسلام و ادّعاى جمهورى اسلامى باشد، قبل از ما هم دیگران کردهاند؛ بعد از ما هم کسانى کردهاند و خواهند کرد. خیلى هم ارزش ندارد؛ گاهى اوقات به ضرر هم هست.
اگر بخواهید آن جاذبهى معنوى اسلام، را در طرف مقابل هر مسلمانى در دنیا، حتّى مسلمان غیر عامل که مشتاق اسلام حقیقى است تأمین کنید، این کار با اخلاق اسلامى، رفتار اسلامى، گذشت، حکمت، بلندنظرى، پختگى، انسانیت، خیرخواهى و مروّت امکانپذیر است. در همهى امور هم مىشود این کار را انجام داد.
البته معنایش این نیست که حالا برائت را راه نیندازیم تا خیال کنند ما اهل مروت و اخلاق و سازشیم؛ نه، در جهاد مسلّحانه هم مىشود اخلاق صحیح را اعمال کرد:1376/12/13
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
ملت ما به برکت انقلاب، به برکت نَفَس گرم امام رضواناللَّهتعالیعلیه و به برکت دید وسیعی که آن مرد حقیقتاً الهی داشت از ضرر برگشت.1376/12/13
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام به معنای جامع کلمه الهی است، نه انسانی که در درون خود فقط الهی است؛ جامع بین افق ظاهر و باطن.1376/12/13
لینک ثابت
واقعاً اگر از یک موسم حج، به لحاظ جنبه اجتماعی، درست استفاده شود، یک مراسم حج در یک سال کافی است که دنیای اسلام را متحوّل کند.1376/12/13
لینک ثابت
امروز بحمداللَّه حجّ ما، با حجّ سالهای گذشته قبل از انقلاب مبارک اسلامی، خیلی تفاوت دارد. مردم با یک قصد حرکت میکنند. حج، اصلاً به معنای قصد است. مردم با یک نیّت راه میافتند و هدفی را دنبال میکنند؛ لااقل وجه غالب این است. این را باید تقویت کرد.1376/12/13
لینک ثابت