برادران! بیایید ما برای آیندگان، میراثی از این افتخارآمیزتر به ارث بگذاریم. در بررسی عوامل بیرونی وضع کنونی، من تهاجم جبههی استکبار را، از همه مؤثرتر مییابم. در فرهنگ ما، استکبار به آن مجموعهی قدرتی گفته میشود که با تکیه بر تواناییهای سیاسی و نظامی و علمی و اقتصادی خود و با الهام از نگرش تبعیض آمیز به نوع بشر، مجموعههای بزرگ انسانی - یعنی ملتها و دولتها و کشورها - را با سیطرهای قلدرانه و تحقیر آمیز، به سود خود زیر فشار و استثمار میگذارد؛ در کار آنها دخالت و به ثروت آنها دست اندازی میکند؛ به دولتها زور میگوید و به ملتها ستم میورزد و به فرهنگها و سنتهای آنان، اهانت روا میدارد. مثالهای بارز آن را استعمار کهن و سپس استعمار نو و اخیرا تهاجم همه جانبهی سیاسی و اقتصادی و تبلیغاتی و حتی نظامی، از سوی استعمارگران دیروز و وارثان آنها، در برابر چشم ملتهای ما نهاده و طعم تلخ آن را به ایشان چشانده است. قدرتهای غربی در این تهاجم مؤثر، از پیشرفت علم و تکنولوژی و از برخی خصال ملی و بومی خود بهره بردهاند. ما دشمن را ملامت نمیکنیم. کسانی سزاوار ملامتند که با کوته بینی و راحت طلبی و خود خواهی، زمینهی پیروزی دشمن و زوال خویش را فراهم ساختند. غرب در تهاجم همه جانبهی خود، ایمان و خصال اسلامی ما را نیز هدف قرار داد و در سایهی متاع دانش خود که همه بدان احساس نیاز میکردند، فرهنگ اباحیگری و بیمبالاتی در دین و اخلاق را - که خود دچار آن است - مصرانه به جوامع ما صادر کرد. بیشک این لجنزار اخلاقی، روزی که چندان دور نیست، تمدن کنونی غرب را در خود فرو خواهد برد و محو خواهد کرد. دنیای اسلام، امروز بر اثر آن تهاجم خصمانه، به اضافهی عوامل درونی نسلهای گذشته، در وضعی مصیبتبار است. فقر و جهل و عقبماندگی علمی و ضعف اخلاقی و از همه بدتر تسلط فرهنگی و بعضا سیاسی دشمنانش بر آن، از یک سو و گرفتاریهای بزرگی از قبیل مسألهی فلسطین و مسائل افغانستان، لبنان، عراق، کشمیر، بوسنی و هرزگوین، قفقاز و غیر آن از سوی دیگر، فهرست بلندی از مسؤولیتهای الهی و انسانی را در برابر حکومتها و شخصیتهای سیاسی و رهبران جهان اسلام قرار داده است.1376/09/18
لینک ثابت