در جریان یک زندگی شرافتمندانه، البته مصائب زیاد است. خودِ صحنهی عاشورای حسینی، صحنهی انواع مصائب است. واقعاً عجیب است که خدای متعال، این عرصهی عاشورای حسینی را چطور مجموعهای از مصیبتهای بزرگ قرار داد که انسانهای بزرگی و در رأس آنها حضرت ابیعبداللَّه الحسین علیهالصّلاةوالسّلام، با کرامت و بزرگواری و صبر و شکر، توانستند این مصائب بزرگ را تحمّل کنند. هر دو طرف قضیه، در عرصهی تاریخ بشر بینظیر است. هم آنطور مصیبتها با آن شدّت و با آن تنوّع که همه با هم در یک صبح تا عصر اتّفاق افتاد، در دنیا نظیر ندارد؛ هم صبری که در مقابل این مصیبتها شد، در تاریخ نظیر ندارد.
آن شهادتها، آن مظلومیتها، آن احساس غربت، آن تشنگی، آن فشار تألّماتی که بر یک نفر به خاطر خانوادهاش وارد میشود، آن نگرانی از آینده، بعد هم فقدان عزیزترینِ عزیزان عالم وجود - یعنی حسینبنعلی علیهالسّلام - و خانواده و فرزندان و اصحابش و بعد هم اسارت؛ آن هم نه اسارت در دست یک عدّه مردم باشرف؛ چون اسارت در دست انسانی که باشرف باشد، قابل تحمّل است؛ اما آن انسانها، انسانهای باشرفی نبودند، انسان نبودند؛ ددمنش بودند. خاندان امام حسین چنین اسارتی را بعد از آن همه مصیبت از صبح تا عصر عاشورا تحمّل کردند. تحمّل کننده کیست؟ امام سجّاد - مقام امامت - است، زینب - تالی تلوّ مقام امامت - است، بعد زنان و کودکانیاند که به حسب ظاهر، مقامات عالی معنوی مثل ولایت و امامت هم ندارند؛ اما تحمّل کردند. این است آن راز بزرگی که حادثهی عاشورا را ماندگار کرد.
هر مجموعهای از انسانها که در راه یک هدف بزرگ و مقدّس و عالی - نه هدف بیهوده - مصیبتهایی را بزرگوارانه تحمّل کند، بخشی از آن ارزشها را به خود اختصاص خواهد داد. برای این است که ما برای خانوادههای شهدا و اسرا و مفقودان و جانبازان و خودِ جانبازان و خودِ اسرای در دست دشمن، ارزش قائلیم. بیخود نیست که یک ملت و یک تاریخ، برای یک عدّه انسان ارزش قائل میشود.1376/02/31
لینک ثابت