اگر ملتى بتواند یک تحول اخلاقى در خود به وجود آورد؛ اگر بتواند رذایل اخلاقى را از درون خود پاکسازى کند و خود را به فضایل اخلاقى آراسته سازد، حقیقتاً براى آن ملت عید است. شاید اساساً قرار دادن اعیاد چه اعیاد ملى و چه اعیاد دینى و مذهبى براى ایجاد چنین تحولاتى در درون انسانهاست. خوشبختانه در این سالهاى اخیر، ملت ما از لحاظ معنوى، پیشرفتهاى زیادى کردهاند. اقبال به معنویّات، اقبال به دین و عبادت، توجّه به ذکر و حضور و خشوع و به نماز و روزه و به طاعت حق و تقرّب به پروردگار در بین ملت ما؛ بخصوص جوانانمان رایج و شایع شده است؛ ولى تحول اخلاقى، فقط این نیست. شاید بشود گفت که تحول اخلاقى براى ملت، دشوارتر هم هست و به همین جهت، در باب تحول اخلاقى هم مخاطب اوّل و مسئول اوّل جوانان هستند که براى آنها همهى کارها آسانتر و راحتتر است. دلهاى جوانان، نورانى است و فطرتهاى آنان، سالم و دستنخورده است. آلودگى آنان به زخارف و آلودگیهاى دنیا؛ به بندهاى گرانى که پولدوستى و مالدوستى و جاهطلبى و قدرتطلبى و این چیزها بر پاى انسان مىزند، خیلى کمتر است؛ لذا تحول اخلاقى در جوانان آسانتر است. البته میانسالها، بلکه کمسالها هم نباید از امکان تحول اخلاقى در خودشان مأیوس باشند. تحول اخلاقى، یعنى اینکه انسان هر رذیلت اخلاقى را هر اخلاق زشت، هر روحیهى بد و ناپسندى که موجب آزار دیگران یا عقبماندگى خود انسان است کنار بگذارد و خویشتن را به فضایل و زیباییهاى اخلاقى، آراسته کند. در جامعهاى که حقد و بددلى و کینه نباشد، اگر کسانى صاحبفکرند، آن فکر را در راه توطئه براى دیگران و تقلّب با دیگران و خدعه در کار دیگران به کار نبرند؛ اگر کسانى داراى سواد و معلوماتند، آن را در راه ضرر زدن به مردم و کمک کردن به دشمنان مردم به کار نبرند؛ بلکه همهى افراد انسان در یک جامعه، نسبت به یکدیگر خیرخواه باشند، به هم کینه نورزند، به هم حقد و حسد نداشته باشند، به بهاى نابودى دیگران، زندگى خود را سروسامان ندهند و دست یافتن به همه چیز را نخواهند. این تحول اخلاقى است و حدّ اقل قضیه است.1376/01/01
لینک ثابت