ما در دوره بسیار حسّاسی از عمر کشورمان هستیم. عزیزان من! میدانید که در عمر یک ملت، بیست سال و سی سال و پنجاه سال، یک لحظه گذراست؛ زمان طولانیای نیست. از روزی که این نهضت شروع شده است تا امروز، در حدود سیوچند سال است. از روزی که این انقلاب پیروز شده است تا امروز، هجده سال است. این سیوچند سال و این هجده سال، در عمر ملتها مثل یک ساعت و یک لحظه گذراست. این لحظههای گذرای حسّاس، تعیینکننده است؛ مثل این که در عمر شما، گاهی بعضی از روزها و بعضی از ساعتها و بعضی از سالهای کوتاه، تعیینکننده بوده است. مثلاً اگر در دورانی که میتوانستید تحصیل کنید، تحصیل کرده باشید، سرنوشت شما یک چیز است و اگر نکرده باشید، یک چیز دیگر است. اگر ورزش کرده باشید، سرنوشتتان یک چیز است و اگر نکرده باشید، یک چیز دیگر است. چنانچه در جوانی، رعایت اخلاق و تهذیب نفس کرده باشید، سرنوشتتان یک چیز است و اگر نکرده باشید، چیز دیگر است. در عمر ملتها نیز، همینطور است.
در این لحظات سرنوشتساز - یعنی در این سالهای انقلاب تا امروز و تا سالها بعد - اگر این ملت، باهمّت و پشتکار و هوشمندی و ابتکار، احساس مسؤولیت کند و به آن عمل نماید، سرنوشتش یک چیز خواهد بود و اگر خدای نکرده امروز هم مثل بعضی از گذشتگانِ ما در دوران قاجار و دوران پهلوی که کوتاهی کردند و سرنوشت این کشور را دهها سال دچار بدبختی و رکود کردند، عمل کنیم، خدای نکرده سرنوشت چیز دیگری خواهد بود. این است که من عرض میکنم خسته نشوید و از تلاش کردن، ابتکار کردن، احساس مسؤولیت کردن، هر لحظه را قدر دانستن؛ از همه توانایی خود برای پیشبرد کاری که به شما سپرده شده است، استفاده کردن، کوتاهی نکنید. هر کدامتان هر کجا هستید - از صدر تا ذیل، در بخشهای مختلف - آن جا را یک سنگر انحصاری و اختصاصی و تعیین کننده به حساب آورید که همینطور هم هست.1375/11/18
لینک ثابت