روزی به امام گفتند: «اگر این راه را ادامه دهید، ممكن است همه علمای بزرگ و مَراجع را علیه شما بشورانند و تحریك كنند.» یعنی اختلاف در عالم اسلام پیش آید.» پای خیلی كسان، اینجا میلرزد. اما پای امام نلرزید و راه را ادامه داد تا به نقطه پیروزیِ انقلاب رسید. بارها به امام گفته شد: «شما ملت ایران را به ایستادگی در مقابل رژیم پهلوی تشویق میكنید. جواب خونهایی را كه بر زمین میریزد چه كسی میدهد؟» یعنی در مقابل امام رضواناللَّه علیه، خونها را - خونهای جوانان را - قرار دادند. یكی از علمای بزرگ، در سال 42 یا 43، به خود بنده این مطلب را گفت. گفت: «در پانزده خرداد كه ایشان - یعنی امام - این حركت را كردند، خیلی كسان كشته شدند كه بهترین جوانان ما بودند. جواب اینها را چه كسی خواهد داد؟» این طرز فكرها بود. این طرز فكرها فشار میآورد و ممكن بود هر كسی را از ادامه حركت منصرف كند. اما امام، استقامت ورزید. عظمت روح او و عظمت بصیرتی كه بر او حاكم بود، در اینجاها دیده میشد.
به هر حال؛ این همه، مربوط به دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی بود. آنچه كه برای ما درس است، مربوط به بعد از پیروزی انقلاب است. همه باید به این نكته التفات و توجّه داشته باشند و همانطور كه عرض كردم، اندیشمندان سیاسی، صاحبان فكر سیاسی و اهل تحلیل، روی این كار كنند. واقعاً مهمّ است.1375/03/14
لینک ثابت