در مطبوعاتی که معاند با نظام جمهوری اسلامی هستند، عناصر نامطمئن، زیاد است. اگر هم واقعاً بعضی از افراد که در این قسم مطبوعات حضور دارند، بنا ندارند با دستگاه در بیفتند؛ اما وجود آدمهای ناباب در تشکیلاتشان، حتمی است. ما در این تشکیلات آدمهایی را میشناسیم که سابقهی آنها به کلّی غیر قابل اعتماد و سالب اطمینان است. فرض بفرمایید در این تشکیلات، عنصر یا عناصری با گرایش مارکسیستیِ قوی حضور دارند که شناختهشدهاند. بنده بسیاری از آنها را با نام و نشان و آثار، از دیرباز میشناسم. من با محیط روشنفکری کشور، سالهای متمادی ارتباط تنگاتنگ و نزدیک داشتم و با خیلی از این افراد که بعضی در ایرانند و بعضی در خارج، یا ارتباط نزدیک و دوستانه، یا سلام و علیک و یا آشنایی داشتم. اغلب آنها خارج از دایرهی اطّلاع و معرفت من نیستند. پیش از پیروزی انقلاب، سالهای متمادی، لااقل با آثارشان آشنایی داشتهام. در میان اینها کسانی بودند که گرایشهای مارکسیستیِ تندی داشتند و با همین گرایشهای مارکسیستی، بنای همکاری با ساواک را گذاشتند و یا در دفتر «فرح» مشغول فعالیت شدند! خوب؛ این سابقه، سابقهی خیلی پاکی است؟! به چنین عناصری میتوان اعتماد کرد؟! البته توقّع داشتن از عنصر یا عناصری چنین، واقعاً توقّع بیجایی است. کسانی در مطبوعاتِ قسمِ سوم حضور دارند که امروز دم از آزادی میزنند. میگویند: «آزادی بیان نیست و اختناق حاکم است.» میگویند: «دولت هرچه را که دلخواه خودش باشد، اجازهی گفتن و نوشتن میدهد.» در حالی که خودشان هم میدانند خلاف واقع میگویند. برخی از همین افراد، در دوران رژیم شاه هم به کارهای مطبوعاتی سرگرم بودند. آن اختناق سیاه را میدیدند؛ اما نه فقط لب از لب نمیگشودند که همکاری هم میکردند! اینها با ستایشهای زبانی، نوشتن مقالات و با نوشتن کتاب و جزوه، به نفع دستگاه آن روز کار میکردند. آیا اینها در دفاع از آزادی صادقند؟! کسی که دورهی اختناق محمّد رضا شاهی را تحمّل کرده و لب به اعتراض نگشوده، اگر در دوران جمهوری اسلامی که هرکس هرچه میخواهد مینویسد، دم از آزادیخواهی بزند، آیا از صداقت برخوردار است؟!1375/02/13
لینک ثابت