newspart/index2
روشنفکری
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
روشنفکری

بنده وقتی که در معارف اسلامی دقّت می‏کنم، برایم روشن است که عموم آن چیزهایی که ملل اروپایی به وسیله آنها توانسته‏اند در زندگی مادّی خودشان پیشرفتی داشته باشند، در همین معارف اسلامی است. زیرا این‏که ملتی در گذشته خود در قعر ظلمات جهل و خرافه و عقب‏ماندگی باشد و کتاب و کتابخانه نداشته باشد و حتی اوّلیات علم و معرفت را هم نداند و ناگهان ظرف نیم و یا یک قرن، از منجلاب آن عقب‏ماندگی بیرون بیاید، نمی‏تواند تصادفی باشد. اما متأسّفیم که آن حرکت اروپا، با حرکتی که خودشان به غلط اسم آن را «حرکت روشنفکری» یا «روشنگری» می‏گذارند، همراه شد؛ حرکتی که پیامش حذف دین و روی آوردن به - اصطلاحاً - اصالت انسان در تفکّرات و فلسفه‏ها و روشهایشان بود. عیب کارشان، این بود. و الّا اگر معنویّت را کنار نمی‏گذاشتند، بی‏شک امروز زندگی‏شان به مراتب بهتر و نورانیّت علم از آن ناحیه، صدها و هزارها برابر بود.

خوب؛ به هرحال این اشتباه را مرتکب شدند و این حرکت را انجام دادند. البته عواملی هم داشت. در هر شکل، نقاط مثبتی که در زندگی‏شان وجود داشت و توانست آنها را از آن منجلاب عقب‏ماندگی و جهالت بیرون بیاورد - اگر دقّت کنید - به‏وضوح در زندگی گذشته و تاریخ آنان نمودار است. اما افسوس که با کنار گذاشتن معنویّت، این نقاط مثبت هم، کم‏کم رنگ باخت و کاملاً محو شد.

عموم خُلقیّات مثبتی که یک ملت را از حضیض بیکارگی و فقر و ذلّت و عقب ماندگی بیرون می‏کشد و به اوج پیشرفت مادّی می‏رساند، در اسلام مورد توصیه مؤکّد قرار گرفته است و هرکس به مفاهیم اسلامی مراجعه کند، این را تصدیق خواهد کرد. در واقع، همین خصوصیات و خُلقیّات مثبتی که امروز کمبودش را در میان ملت خودمان نیز احساس می‏کنیم، ناشی از همین بی‏توجّهی به معارف اسلامی است؛ زیرا همان روزی که در داخل کشور ما حرکت روشنفکری به وجود آمد و عدّه‏ای احساس کردند باید به غربیان روکنند و از آنها یاد بگیرند - متأسّفانه، با بی‏توجّهی به معارف اسلامی - این نقاط مثبت را یاد نگرفتند. از این‏رو، بنده مکرّر عرض کرده‏ام که روشنفکری در ایران از اوّل بیمار متولّد شد و هنوز هم گریبان روشنفکرانْ در چنگ همان بیماری است و آثار و تبعاتش همچنان باقی است؛ زیرا - همان‏طور که گفتیم - آنها به جای این‏که خُلقیّات مثبت را یاد بگیرند و ترویج کنند، چیزهای ظاهری و کم‏ارزش و یا مضرّ را آموختند و رواج دادند. از جمله، آزادی جنسی، اختلاط زن و مرد، بی‏اعتنایی به معنویّت، حذف دین، بدگویی به روحانیان و یا مواردی مانند نوع و شکل لباس و میز و صندلی، و در کل، امور این‏گونه را که یا خیلی کم اهمیت بودند، یا اصلاً اهمیت نداشتند و یا حتّی مضر هم بودند.

البته این را هم بارها عرض کرده‏ایم که فرهنگها تبادل دارند. وقتی‏که بحث تهاجم فرهنگی را مطرح و بر آن پافشاری می‏کنیم، به آن معنا نیست که یک فرهنگ نباید چیزی را از خارجِ خود، به خود بیفزاید. متأسّفانه در ایرانِ اواخر قاجار که به فرهنگ غرب توجّه شد و به ویژه در دوران منحوس پهلوی که این توجّه شدّت گرفت، آنچه که واقعاً تبادل، تلقّی، تعاطی و تکامل فرهنگی بود، در ارتباط با غرب انجام نگرفت؛ بلکه نوعی تحمیل فرهنگی رخ داد.1374/04/19

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی